مژده الفت، مترجم در یادداشتی به کتاب «طرز تهیهی تنهایی در آشپزخانهی عشق» و ترجمه آثار ادبی ترکیه پرداخته است.
همه کاراکترهای جداافتاده یا تنهامانده این کتاب الزاماً عاشق نیستند، ولی تنهایی، درونمایه بیشتر داستانهاست. راوی داستان اول روشهای گوناگونی را برای تهیه تنهایی در آشپزخانه عشق پیشنهاد میکند و در هر دستور پخت، چاشنیهای مختلفی را برای تندوتیزترکردن طعم تنهایی به آن میافزاید! مردی که در داستان «جفتشش» در موقعیتی تراژیک روبهروی پدر نشسته، حین بازی تختهنرد، او را بازخواست میکند که چرا آش تنهایی را برایش پخته! راوی داستان «سوارکار نقابدار» در اندیشه تنهایی خودخواسته عموی درگذشتهاش است. آدمهای داستان «خانهی بازی» با جستوجوی کودکیِ نازیسته و ازدسترفتهی خود، میخواهند در کنار هم طعم تلخ تنهایی را فراموش کنند. راوی داستان «نقطهی خروج» حین تلاش برای زندهماندن بالاخره به خود اعتراف میکند که سالها خودش را فریب داده، چون ساعتها بیهدف روبهروی مانیتور نشستن نه برای نوشتن داستان که به قصد تنهاماندن بوده. جمع پرهیاهو و شاد دوستان در داستان «جادوگر درخت سیب» که حتی سالها بعد از فارغالتحصیلی، همچنان پیگیرانه دور هم جمع میشوند، چنان از هم دورند که از درک رفتار عجیب رفیق قدیمیشان عاجزند و اهالی یک روستا در داستان «روزهای عادی فصل» حس میکنند به حال خود رها شدهاند و باید به هر قیمتی که هست راهی بیابند برای رساندن صدایشان به گوش مسئولین دولت و... بله. هر کس به نوعی تنهاست، ولی باید دید که چه کسی، چه وقت و چرا تنهایی را «تهیه» کرده است.
چند سال پیش که با یکی از دوستان و با هدف معرفی نویسندگان معاصر ترکیه، کتابها، نقدها و جوایز ادبی را بررسی میکردیم، در همان گام اول، یعنی تهیه فهرستی از کتابهایی که نظر مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کردهاند، نام کتاب یکتا کوپان توجهمان را جلب کرد و بعد از خواندن داستانهایش، فکر کردیم ارزش ترجمهشدن را دارد. چرا که ما، داستاننویسان و مترجمان، سالهاست از اهمیت «معرفی» نویسندگان کشورهای دیگر به مخاطب ایرانی حرف میزنیم و خود نیز مایلیم بدانیم نویسندگان کشورهای همسایه که شرایط سیاسی و اجتماعیشان تا حدی به اوضاع مملکت ما نزدیک است چه دستاوردی داشتهاند. با این حساب منطقی بود کتابی که سال 2002 جایزه ادبی سعید فائیک را از آن خود کرده ترجمه شود تا دوستداران ادبیات با نویسندهای آشنا شوند که علاوه بر جایزه مذکور، دو جایزه مهم هالدون تانر و یونس نادی را نیز در کارنامهاش دارد و از سویی در بین هموطنانش نامآشنا و محبوب است.
قضاوت درست درباره ادبیات ترکیه فقط زمانی امکانپذیر است که ما، مترجمان زبان ترکی استانبولی، سختی بررسی آثار ادبی ترکیه را به جان بخریم، با تلخی احتمال قدرندیدن زحماتمان کنار بیاییم و به مرور آثاری را ترجمه کنیم که نامشان برای مخاطب ایرانی آشنا نیست، اما در ترکیه قدر دیده و بر صدر نشستهاند، یا حتی در خود ترکیه نیز به دلایلی مهجور ماندهاند، اما واقعاً ارزشمندند(مسئلهای که در ادبیات ایران نیز با آن مواجهایم). شاید آنروز، که بیشک نزدیک نیست، بدون مطالعه و تحلیل درست، آثار ادبی ترکیه را در کنار برخی سریالهای بیمحتوایش قرار ندهیم! شاید برسد روزی که منتقدان و صاحبنظران ایرانی پس از تحلیلهای موشکافانه به مخاطبان بگویند ادبیات ترکیه از آنچه فکر میکردیم غنیتر است یا نه، همانطور که بسیاری از ما اعتقاد داشتیم کشور همسایهمان نویسندهای ندارد جز یاشار کمال و اورهان پاموک! و من در حین ترجمه «طرز تهیهی تنهایی در آشپزخانهی عشق»، اولین ترجمهام از آثار ادبی ترکیه، به همان روزی فکر میکردم که بتوان ادبیات کشور دوست و همسایه را منصفانه و هوشمندانه قضاوت کرد و باید بگویم فکر میکنم آقای کوپان، خوششانس بوده و همانطور که خود در صفحه مجازیاش نوشته، باید از ترجمه اثرش به زبان شیرین فارسی شاد باشد و به داشتن مخاطبان ایرانی افتخار کند!
نظر شما