رضا اسماعیلی، شاعر طنز نوشتهای به بهانه شیوع یک ناهنجاری زبانی در سخنرانیهای رسمی و غیررسمی اصحاب فکر و فرهنگ نوشته که آن را در اختیار ایبنا قرار داده است.
من خودم یکی از قربانیان مظلوم این ویروس منحوسم و سالهاست دارم با آن دست و پنجه نرم میکنم. با کمال شرمندگی باید بگویم با این که در طول همه این سالها مشغول تقویت سیستم ایمنی، فرهنگی و زبانی خودم برای به زانو درآوردن این ویروس قدرقدرت و قوی شوکتم، رسما از این تریبون اعلام میکنم که هنوز نتوانستهام شاخ این غول را بشکنم و خودم را از شر آن خلاص کنم و روز به روز اعتیاد و آلودگیام به آن بیشتر میشود! این آلودگی زبانی - و کمی تا قسمتی دهانی - به قدری جدی است که بیش از شش دقیقه از یک سخنرانی پنج دقیقهای را با تکیه کلام «در واقع» پر میکنم!
طبق آخرین آمار «سازمان بهداشت زبانی»، تا کنون بیش از نیمی از جمعیت فرهیختگان و فرهنگیان ایران زمین که کسب و کارشان به صورت حرفهای «سخنرانی» است به این ویروس مبتلا شدهاند. وضعیت بعضی از مبتلایان نیز به قدری بحرانی شده که زبانشناسان حاذق از مداوای آنان به طور کامل قطع امید کردهاند!! یعنی در شرایط فعلی وضعیت کاملا قرمز است.
زبانشناسان کاربلد و متخصص - که البته بعضی از آنان نیز از شر این ویروس جان سالم به در نبردهاند - بر این عقیدهاند که این ویروس فرهنگی همچون ویروس «کووید ۱۹» کاملا مُسری است و تنها راه پیشگیری از آن «فاصلهگذاری فرهنگی» است. به این شکل که وقتی یک سخنران مبتلا به ویروسِ «در واقع» را مشاهده کردید، به طول یک و نیم کیلومتر از او فاصله فرهنگی بگیرید و برای محکم کاری بیشتر پنبه در گوشتان بگذارید!
متخصصان راه دیگر پیشگیری از این ویروس زبانی را «روزه سکوت» و مکالمه به «زبان اشاره» میدانند و معتقدند که با قرنطینه کردن «زبان در دهان» و مکالمه به زبان اشاره میتوان تا ۹۰ درصد از اپیدمی شدن این بیماری جلوگیری کرد.
«چشمخوانی» - نه چشم چرانی! - از دیگر راههای پیشگیری این بیماری زبانی است. به این شکل که سخنرانان همایشهای علمی و فرهنگی به جای سخنرانی زبانی که نیاز به مصرف انرژی زیاد و احاطه و اشراف کامل به فرهنگ لغات و کاربرد واژگان دارد، به منظور پیشگیری از آلودگی فضای همایشها، حفظ سلامت فرهنگی، و جان سالم به در بردن مدعوین معصوم و بی گناه، ضمن زدن برچسب ایمنی بر روی لبهای خود، تنها با نگاه کردن به مدعوین منظور خود را بیان کنند. البته این نوع نگاه کردن باید هدفمند و از جنس نگاه معناگرایانه باشد! گوششان هم اصلا به متلکها و زخم زبانهای بعضی از حُضّار همیشه طلبکار بدهکار نباشد که با عشوه و اشاره چشم و ابرو، مُدام میخواهند به آنها حالی کنند که:
من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان
که من آن راز توان دیدن و گفتن نتوان!
چرا که در شرایط بحرانی و در این مورد خاص - مقابله ضربتی با ویروس «در واقع» - اعتراض اصلا وارد نیست. ستاد ملی مبارزه با ویروس زبانی «در واقع» مستقر در فرهنگستان زبان و ادب فارسی با انتشار بیانیهای ضمن اظهار نگرانی از اپیدمی شدن این بیماری، تا اطلاع ثانوی ایراد هر گونه سخنرانی زبانی را ممنوع اعلام کرده و با «التماس سکوت»، از استادان و دانشجویان فهیم و فرهیخته دانشگاهها و مراکز آموزش عالی درخواست کرده که برای پیشگیری از گسترش این بیماری مسری و خطرناک که موجودیت زبان فارسی را شدیدا تهدید میکند، همه کتابها و جزوات درسی خویش را پیش از استفاده با دستگاه ویروس یاب فرهنگی ضدعفونی کنند. طریقه عملکرد این دستگاه که از صفر تا صد آن به دست پژوهشگران زبانشناس ایرانی طراحی شده به این شکل است که به محض شناسایی و تشخیص ویروس «در واقع» در متن کتب، پایاننامهها و جزوات درسی، این ویروس را با سرعت عملی شگفتانگیز معدوم میکند و کتابهایی عاری از هر گونه آلودگی زبانی را در اختیار دانشجویان و افراد کتابخوان قرار میدهد.
و اما «در واقع»... مثل این که گفتم در واقع...!! بعلــــــــه، هم اکنون توسط منابع موثق به من خبر دادند که تست «در واقع» من مثبت درآمد و وضعیت این یادداشت هم قرمز شد! با عرض پوزش از خوانندگان گرامی، لطفا ادامه این یادداشت را بعد از سفید شدن وضعیت دنبال کنید...! و دو کلمه حرف حساب با این ویروس زبانی منحوس، قبل از خداحافظی:
اینقدر تو مرحمت مکن «در واقع»
ما را تو مُلازمت مکن «در واقع»
هنگام سخنرانی من در مجلس
ایجاد مزاحمت مکن «در واقع»
نظر شما