بیژن عبدالکریمی در گفتوگوی مجازی مطرح کرد:
فهم روشنفکر ایرانی از مسائل تاریخی از عوام فراتر نمیرود
به اعتقاد بیژن عبدالکریمی نباید خودمان را با غرب مقایسه کنیم در حالیکه ما باید با زبان خودمان مشکلات را حل کنیم و متاسفانه فهم روشنفکر ایرانی از مسائل تاریخی از عوام فراتر نمیرود.
صفرزاده نخست با طرح این پرسش این بحث را آغاز کرد: با آمدن کرونا در سه ماهی که در ایران مطرح شد از جمیع جهات به مشکلات اقتصادی و مشکلات سیاسی و قصور دولتها پرداخته شد. اما موردی که از آن غفلت شده بحث جامعهشناختی کرونا و اثرات کرونا در جامعه بود و در این باره اگر میشود کمی برای ما توضیح دهید.
بیژن عبدالکریمی در پاسخ به این پرسش گفت: ما با یک حادثه تازه روبرو هستیم و اینکه نتایج و پیامدههای آن جامعه ما و جامعه جهانی را به کدام سمت و سو دارد میبرد قضاوتش دشوار است. درباره کرونا در همین ایام ادبیاتی شکل گرفت. میدانید که من دانش آموخته فلسفه هستم و بحثهایی که دنبال میکنم معمولا با حیات اجتماعی خیلی نسبت دارد و من از رهیافت خودم و از زاویه کلیتر به مسئله نگاه میکنم. اگر ما بخواهیم به کره زمین و تمدن جهانی بیاندیشیم باید مسئله را در سطح بومی، سطح مسئله فردی و مسائل وجودی بررسی میکنیم.
او افزود: مکرون رییس جمهور فرانسه گفته بود که ما در حال جنگ با یک دشمن نامرئی هستیم. ویروس کرونا اموری را متغیر کرد. در واقع انسان مدرن سرتاسر امید بود و اگر عصر روشنگری را به خاطر بیاوریم در واقع قرار بود علم جدید تمام مسائل را حل کند. در دهههای 40 و 50 میلادی از یک هنرپیشه آمریکایی نظرش را درباره مرگ پرسیدند و او پاسخ داد تا پیر شویم علم همه چیز را حل میکند. همه ما امید زیادی به تکنولوژی داریم برای مثال وقتی به اتاق جراحی میرویم نگران نیستیم که برنگردیم. در این وضعیت کرونا یک باره زیر پایمان را خالی کرد و سادهترین امور و روابط را متزلزل و محدود کرد. کره زمین با شتاب اجتنابناپذیر پیش میرفت و گویی کرونا مثل یک امپراطور همه بشریت را به خط کرد و بشر در سطح جهانی کمی آرام گرفت. یک احساسی در سراسر جهان شکل گرفته و گویا نظام جهانی نمیتواند تمدن جهانی را حفظ کند.
به گفته این استاد دانشگاه به هرحال این پرسش جدی است تحولاتی که کرونا ایجاد کرد کی تمام میشود؟ در یک لحظه از تاریخ بشر ثبات وجود ندارد و پارهای از زمان تاریخی است. به تعبیر متون مقدس زمانی است یک ماه به هزار سال میارزد و زمان قدسی است. گاهی در یک دوران به یک جهش فکری میرسیم که با سیسال مطالعه نمیتوانستیم دست پیدا کنیم. آیا کرونا نوید پیدایش یک دوران جدید را میدهد؟ آنچنان که اهل نظر میگویند: ما شاهد یک زیستجهان تاریخی هستیم و جهان به یک نحو دیگر متغیر شود. پارهای از متفکران معتقدند ویروس کرونا جهان را با یک جهان مدرن تازه روبرو میکند و من چنین احساسی ندارم و میپذیرم در جهان تحولاتی اتفاق افتاده ولی در طول تاریخ از این تحولات در جهان زیاد بوده. مثلا طاعونی که در ایران آمد در حافظه تاریخی ما جایی ندارد و یقینا کرونا فراموش خواهد شد. من معتقد نیستم کرونا جهان را متغیر میکند و باید برای این تغییر درکی از هستی صورت بگیرد تا عالمیت عالم دگرگون شود. کرونا یک حادثه استثنایی بود. یکی از وجوه استثنایی، اشتراک در سطح جهانی بود. پارهای از متفکران معتقدند که یک وضعیت استثنایی است و وضعیت استثنایی را اولین بار فیلسوف آلمانی کارل اشمیت بیان کرد. او معتقد است حالتی پیش میآید که فرمانروایان قدرت سیاسی برای خیر عمومی از قانون فراتر میرود. این وضعیت سبب میشود قدرتمندان قانون را زیر پا بگذارند. به نظر میآید این وضعیت امروزبه قاعده تبدیل شده است.
به اعتقاد عبدالکریمی وضعیت غربیها با ما خیلی متفاوت است. بحران در بخشی از زندگی جهان سوم به التهابات جامعه تبدیل شده است. ما مانند دو ده متفاوت شدهایم و حرف اصلی این است قصه این دو روستا را یکی نکنید و نباید خودمان را با غرب مقایسه کنیم در حالیکه ما باید با زبان خودمان مشکلات را حل کنیم. متاسفانه فهم روشنفکر ایرانی از مسائل تاریخی از عوام فراتر نمیرود. ما شاهد ظهور یک جهان پساسرمایهداری هستیم. نظام سرمایهداری ارزشهای فئودالی را فرو ریخت و آزادی مدنی را ایجاد کرد، اما نظام مالی به دلیل انباشت، سرمایه نظم جهانی را به هم زد.
او ادامه داد: تمدن کنونی قدرتمندترین و بزرگترین تمدنی است که بشر به خودش دیده، اما هیچگاه به اندازه امروز فقر وجود نداشته و تکنولوژی این نیازها را ایجاد کرده است . از مسائل جهانی ما شکاف بیشتر میان کشورهای شمال و جنوب است. امروز فقر عظیمی در جهان وجود دارد که این بحران به جوامع ضعیفی مثل ما منتقل میشود.
عبدالکریمی بیان کرد: روند جنگهای میکروبیولژیک دست قدرتهای اهریمنی است که حتی به خاطر منافع تودههای خود را قربانی میکنند. همه اینها احساسی را برای آنها که فرصت اندیشیدن را دارند فراهم کرده است که به نظر میآید بشر با یک احساس عدم امنیت مواجه است. ما امروز با دو گونه احساس عدم امنیت مواجه هستیم؛ یک نگران فیزیکی است که نگران از دست شغل و درآمد هستیم و این نگرانی عدم امنیت اقتصادی، بسیار خطرناکتر است. عدم امنیت دیگر عدم امنیت متافیزیکی و نداشتن نظام اندیشگی است. در واقع یک نظام اندیشگی که پشتوانه زندگی افراد باشد. ما همه به فکر خانه هستیم اما مهمتر از خانه ماوا است.
به اعتقاد این فیلسوف نظامهای اندیشگانی بشر فروپاشیده است و دیگر مردم با کتب مقدس مانوس نیستند. متاسفانه امروز یگانه ایمان «پول» شده است. در «حال» زندگی میکنیم و اسیر زندگی روزمره شدهایم. تمدن ما با عدم امنیت در سطح جهانیان روبرو است. کرونا یک حس مشترک را ایجاد کرده و با اینکه آمریکا ما را تحریم کرده، اما ملت آمریکا با ما همدردی کرد. تودهها کرونا را فراموش میکنند و زندگی به مسیر عادی خود برمیگردند اما وظیفه اندیشمندان این است به خطرات آن بیاندیشند.
او ادامه داد: جهان ما جای امنی برای زندگی نیست و هزارن خطر زندگی را تهدید میکند اما راه حل فوری هم وجود ندارد، یعنی نمیتوانیم در حال حاضر راه حل پیدا کنیم. بسیاری خودشان را به دریا میاندزاند تا به جهان غرب نزدیک شوند در حالیکه با دو فرهنگی شدن و شهروند درجه دوم بودن مواجه میشوند. این احساس باید شکل بگیرد که اینجا خانه من است. واقعیتها را همانگونه هست ببینیم؛ چنین نیست که غرب بهشت است و اینجا جهنم. ما با این خاک و با قدرت سیاسی خود نسبتی داریم.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: اگزیستانسیالیسم باید در شرایط کنونی به مسائل اقتصادی پاسخهای انسانی دهد و نمیتوانیم با اخلاق مشکلات اقتصادی را حل کرد. کرونا باعث شد مرگ را حس کنیم و به گفته مولانا زندگی با نیستی در هم تنیده هست. اگر مرگ با ماست هر لحظه نیستی را تجربه میکنیم. کرونا نشان داد دیگران خیلی مهم هستند و زندگی ما به دیگری وابسته است. اما اینکه این ویروس بنیان زندگی را فرو میریزد؟ من شک دارم. این ویروس میزان فزاینده رنج را ایجاد کرده که به زودی هم تمام خواهد شد.
نظرات