معرفی و بررسی کتاب «حقوق زنان در اسناد بینالمللی و متون اسلامی»
روایتی از جنبههای ناکاویده حقوق زنان در اسناد بینالمللی و متون اسلامی
مؤلف کتاب «حقوق زنان در اسناد بینالمللی و متون اسلامی» با مراجعه به منابع درجه اول و آثار نظریهپردازان معاصر جنبههای ناکاویده حقوق زن را مورد مطالعه و ارزیابی قرار داده است.
در عصر حاضر به جهت ظهور عقاید گوناگون، مذاهب و افکار متنوع بشری و تحولات چشمگیر علمی و صنعتی و نگاه نقادانهای به اسلام و فقه سنتی راه یافته، از این نظر مسئولیت فقیهان و پژوهشگران اسلامی را در پاسخگویی به شبهات و مسائل مستحدثه دو چندان کرده است. از آنجایی که امروزه ادبیات دینی ما با واژگانی چون: احیای فکر دینی، بازسازی شریعت، انطباق احکام دینی با مقتضیات زمان و نوگرایی دینی سر و کار دارد؛ لذا عالمان و فقیهان باید به نیکی چالشهای دنیای معاصر را دریابند و احکام شریعت را در پرتو قرآن و سنت صحیح نبوی پاسخ عالمانه دهند و میراث کهن فقه و فقاهت اسلامی را با زبان روز و متناسب با فهم انتظارات انسان سرگشته و نقاد امروزی در پرتو عدالت با شیوه نو و زبان روز بیان کنند.
پس از دوران شکوفایی اجتهاد فقیهان و بعد از نیمه دوم قرن چهارم متأسفانه فقه جامه رکود و جمود بر قامت خود پوشاند و نور اجتهاد فقیهان رو به خاموشی گرایید و قرآنی را که نور علم و نیروی عمل را به آن بخشیده بود، بیشتر وسیله تبرک عبادتش قرار دادند و سنت پاک نبوی که تمدن جامعه اسلامی را بصورت نظام کاملی از فکر و عمل درآورده بود، متروک ماند.
در حوزه تفکر اسلامی و اجتهاد فقیهان دو آفت خانمانسوز وجود داشته و دارد، یکی «تأویل و التقاط» و دیگری «جمود و تحجر» وجه مشترک این دو آفت این است که هر دو از وحی الهی به نفع خود برداشت بشری میکنند. یکی چنان میدان را باز میکند که مرزهای احکام و ارزشهای الهی را میشکند و حرامهای خدا را حلال جلوه میدهد و دیگری به تناسب اندیشه محدود خود چندان عرصه را تنگ میگیرد که بسیاری از حلالهای خدا را حرام میداند و نتیجه هر دو نحله، تضعیف دین و گریز جامعه از آن است.
بیخبری جوامع بشری از مواهب فطری زن، قرنهاست که زن را در برخی از قضاوتهای نادرست قرار داده است و شخصیت کاذبی را به وی تحمیل کرده است. از این رو بشر متمدن از اظهار نظر درباره شخصیت زن دچار سردرگمی شده است. عدم شناخت طبیعت زن و مواهب روحی او بزرگترین عامل رکود تکامل بشر است، زیرا نیمی از زندگی آدمی بسته به وجود زن است و سعادت نیم دیگر زندگی مرد، بر مواهب وجودی زن شایسته استوار است. برای حفظ نظام جامعه و برقرار شدن عدالت اجتماعی لزوم پرداختن به حقوق انسانی زن، بصورت چشمگیری ضروری بنظر میرسد.
سیر تکاملی ابعاد مختلف شخصیت زن و اهمیت نقش وی در روند ساختار تاریخ، نمایانگر آن است که از اعصار قدیم تاکنون در هر جامعهای که فضیلت، اخلاق و دانش حاکم بوده است، زن آزادتر میزیسته است و هر اندازه جعل و خرافات بر جوامع حکمفرما بوده، زن تنها در معرض تمایلات مردان قرار میگرفت تا بدانجا که او را از رده انسانها خارج و بصورت کالایی در جهت منافع سوداگران قرار می داد. آیات قرآن نمایانگر وضعیت زنان در عصر جاهلیت است.
سیمای زن در دنیای امروز
در دنیای امروز هنگامی که از زن مسلمان یاد میشود، چهرهای از او ترسیم میشود که زن مسلمان، خود از آن ناخشنود است. سیمایی که امروز غالباً زن مسلمان را با آن میشناسند چنین است: «غیر مستقل، متکی به مرد، مطیع و فرمانبر مرد، نمیتواند بدون اجازه مرد از خانه خارج شود، در جامعه منشأ اثر نیست، دارای حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی برابر با مرد نیست، دیه او نصف مرد است، نمیتواند به مقامات بالای سیاسی دست یابد، نسبت به فرزند خود حقی ندارد و ...» بدیهی است موجودی چنین ضعیف و ناتوان نمیتواند چهره زیبا و مطلوبی برای زنان مسلمان و آگاه امروزی باشد.
زن در قرآن
بحث زن در اسلام از دیرباز مورد توجه موافقان و مخالفان اسلام بوده است. دانشمندان مسلمان از دیدگاه احکام فقهی به زن نگریستهاند و این احکام را برای زن منصفانه تلقی کردهاند، حال آنکه دشمنان اسلام قوانین اسلامی را باعث ایجاد مشکلات زنان مسلمان دانستهاند و برخی معضلات امروز جامعه اسلامی در باب زن را بی ارتباط با قوانین اسلامی میدانند. از دیدگاه نواندیشان دینی مسائل دست و پاگیری که امروزه در جوامع اسلامی باعث بروز مشکلاتی در مسائل مربوط به زنان شده است، بدلیل خطاهای اساسی و فهمی است که در طول تاریخ اسلام، دانشمندان و متفکران مسلمان ناخواسته و ناآگاهانه مرتکب شدهاند.
زنان در هر جامعهای به دلایل مختلف از نقش متفاوتی برخوردارند، اما بارزترین نقش آنان «تربیت فرزندان» است. علاوه بر اینکه مادر بودن با فطرت زنان عجین شده است، تداوم نسل بشریت نیز در گرو حیات و سلامت معنوی آنان است و موضوع حقوق زنان در ابعاد مختلف، یکی از محورهای بحث در دو اردوگاه غربی و اسلامی بوده و هرکدام به گونه ای در راستای تحقق حقوق زنان در عرصه نظری و عملی، تلاش های مؤثری انجام دادهاند.
پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی حقوق زنان در اسناد بینالمللی میپردازد. فصل اول پژوهش، حقوق معنوی زنان را از دیدگاه حقوقی و احکامی بر پایه نصوص قرآن و سنت، مورد ارزیابی قرار میدهد. زیرا معنویت که رکن محوری در کرامت زنان است، ضامن کلیدی برای حضور آنان در دو نهاد خانواده و جامعه و احقاق حقوق زنان در این دو نهاد است.
در فصل دوم، حقوق خانوادگی زنان مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. زیرا خانواده کانون اولیه رشد همه جانبه زنان است و زیرساختهای حقوق زنان بعد از بلوغ و تشکیل خانواده، اعم از رضایت در ازدواج، تأمین نفقه، نقش زنان در مدیریت نظام خانواده و حق حضانت در این نهاد شکل میگیرد. بنابراین هر دو مرجع حقوقی و احکامی با دو رویکرد متمایز و بعضا همگرا و همسو، زنان را مورد حمایت قرار دادهاند. از آنجا که حقوق خانوادگی متأثر از فرهنگ هرجامعه است، لذا در فصل سوم این پژوهش، حقوق فرهنگی زنان مورد واکاوی قرار گرفته است. زیرا رشد فرهنگی پلی است که از یک طرف دستاوردهای فرهنگی را برای خانواده به ارمغان میآورد و از طرف دیگر برای ورود به عرصه خانواده بزرگتر؛ یعنی جامعه بر پویایی و بصیرت هوشمندانه زنان میافزاید.
در فصل چهارم، حقوق اجتماعی زنان با تأکید بر سه پارامتر مؤثر یعنی میزان بسترسازی حضور زنان در جامعه توسط قانون و شرع، ظرفیت پذیرش حضور اجتماعی زنان از سوی جامعه و سطح موفقیت زنان در اثبات توانایی های خویس در عرصه فعالیتهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل پایانی پژوهش، حقوق سیاسی زنان است. حداقل حقوق سیاسی، مشارکت در انتخابات (حق رأی و کاندیدا شدن) و در صورت توانمندی زنان و پذیرش جامعه و فراهم شدن سازو کارهای قانونی، مشارکت در مدیریت کلان در تمامی سطوح مدیریتی است.
کتاب «حقوق زنان در اسناد بینالمللی و متون اسلامی»، تألیف محمد احمدیان در 476 صفحه، شمارگان 1000 نسخه از سوی انتشارات نشر احسان روانه بازار نشر شده است.
نظر شما