بررسی و پژوهش همهجانبه چالشهای صنعت نشر، به تشکیل کارگروه فرهنگی نیاز دارد که از حمایت بخش دولتی و خصوصی برخوردار باشد...
در اینجا نمیخواهم با گرفتن قیافه حق بهجانب معترض درخصوص مباحث کلی فرهنگی اظهارنظر کنم یا فهرست عریض و تطویلی از بایدها و نبایدهای فرهنگی ردیف کنم و خودم را از وضعیت بحرانی بهوجود آمده مبرا بدانم. سعی میکنم به جزئیاتی اشاره کنم که بعد از این مقاله از سوی خبرنگاران فرهنگی رصد شود تا این عزیزان با متخصصان امور، همه این دغدغهها را به نقد بگذارند شاید فتح بابی باشد برای رنسانسی در کسب و کار فرهنگی که عمیقا محتاج آن هستیم.
امور کلی حوزه کتاب
الف : مطالبه موثر و پاسخگویی نهادهای فرهنگی کشور
تاثیر منفی صدا و سیما چقدر قابل پیگیری است؟ معیارهای سلیقهای برنامهسازان صدا و سیما چه مبنایی دارد؟ بیلان فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولتهای مختلف چگونه و با چه مکانسیمی مورد بررسی قرار میگیرد؟ چرا سیاست نهادهای فرهنگی کشور باعث نشده است که بالندگی در ادبیات در عرصه جهانی داشته باشیم؟ آیا اطلاع داریم که چگونگی فعالیت فرهنگسراها و خانه فرهنگهای سراسر کشور چقدر قابل سنجش کیفی است؟ آیا ساختار منسجمی در اتحادیه ناشران و کتابفروشان داریم که پاسخگوی مطالبات بازار فعلی کسب و کار فرهنگی باشد؟
با بررسی تمام سطوح فرهنگی متوجه میشویم قدر و منزلت کتاب و کتابخوانی در جامعه رو به افول است؛ ضمنا سرانه مطالعه نیز افزایش نمییابد. تیراژ کتاب از 5000 نسخه در دهه 60 به 500 نسخه در دهه 90 رسیده است. حال تصور کنید کارشناسی بگوید همه این نهادها باید پاسخگو باشد. میدانید چه اتفاقی میافتد. کارشناس، سیاهنما نام میگیرد.
ب: تغییر در شیوههای آموزشی و خدمات فرهنگی کشور
بعد از چهل سال تلاش چرا در سامانه آموزش و پرورش هنوز چشماندازی برای کتاب تعریف نشده است؟ چرا دانشگاههای مختلف بهجای کتابمحور بودن به سمت مافیای کمک درسی سوق پیدا کردهاند؟ چرا بازبینی کتابخانههای کشور محقق نشده است؟ چرا سیستم آموزش درخصوص کتابفروشی در اتحادیه ناشران تعریف و اجرایی نشده است؟...
چقدر میتوان سوالهای مختلف از نهادهای دولتی و خصوصی و صنفی مطرح کرد که بیجواب ماندهاند؟ حال تصور کنید کارشناسی بگوید همه این نهادها باید برنامه مدون و منسجم داشته باشند. میدانید چه اتفاقی میافتد. کارشناس را بیرون از گود فرهنگی میخوانند که همه مسائل را درک نمیکند.
ج: تغییر بنیادی قوانین در حوزه مالیات و بیمه
د: داشتن برنامههای منسجم نهادهای دولتی و خصوصی برای تبلیغات کتاب
ه: تقویت نهادهای خصوصی و استفاده از مشاوران امروزی
و: ...
امور تخصصی حوزه کتاب
ز: باطل کردن مجوز ناشرنماها:
در کشور چه نیازی باعث شده 17 هزار نشر داشته باشیم؟ آیا این تعداد ناشر با توجه به سرانه مطالعه کشور قابل توجیه است؟ آیا در کشورهای توسعهیافته ازدیاد ناشران منجر به شکوفایی فرهنگ شدهاست؟ چه مکانسیمی باعث شده که گرفتن مجوز نشر منفعت داشته باشد؟ قوانین وضع شده با چه مبنایی قابل پیگیری و قیاس است؟ آیا فعالیت ناشران توسط نهادی موثر پیگیری میشود که اکنون جوابگوی قسمتی از این سوالها باشد؟ این توسعه کمّی چقدر با بالندگی این صنف سنخیت دارد؟...
میتوان سوالهای بیشماری مطرح کرد که هیچ نهاد فرهنگی و صنفی جواب مشخصی ندارند. حال تصور کنید کارشناسی بگوید با توجه به این شرایط در مرحله اول باید مجوز 10 هزار نشر را باطل کنیم. میدانید چه اتفاقی میافتد. کارشناس تیرباران فرهنگی میشود.
ح: تغییر ماهیت در درج قیمت کتاب
همانطور که مستحضر هستید قیمت ارز، نوسان بسیار زیادی دارد. قیمت تمامشده کتاب در مقاطع زمانی مختلف قابل قیاس با همدیگر نیست. وقتی نسبت برگشت سرمایه اولیه را بررسی و محاسبه میکنید، از نظر اقتصادی این سرمایهگذاری زیانده خواهد بود. ضمنا بهعلت طولانی بودن زمان فروش کتابها، برگشت سرمایه اولیه با توجه به تغییر قیمت ارز، سود ناچیزی به حساب خواهد آمد. حال در شرایط فعلی که سرمایه برگشتهاست؛ اگر بخواهی دوباره با همان سرمایه کتاب را تجدید چاپ کنی، باید نسبت به سرمایه برگشتی مبلغی را از سرمایه شخصی بگذاری تا بتوانی همان تعداد قبلی به چاپ برسد. این دور باطل دوباره تکرار میشود.
مثال دیگری میزنم؛ در همین روزها دلار به مرز 20 هزار تومان رسیدهاست. اگر یک برند غیرکتابی در انبارش 5 میلیارد محصول داشتهباشد با توجه به وضعیت فعلی، کالاهایش را با 30 درصد افزایش قیمت به کتابفروشیها میفروشد ولی در خصوص یک نشر، چنین اتفاقی نمیافتد. انبار 500 میلیون تومانیاش همچنان 500 میلیون تومان خواهد بود. (حال هزینههای نگهداری و انبارداری را محاسبه نمیکنیم) بهعلت آنکه قیمت کتاب با پشت جلد محاسبه و فروخته میشود، این تورم هیچ تاثیری در سرمایه ناشر و کتابفروشی نمیگذارد که سال قبل پول ناشر را تسویه کردهاست.
قیمت کتاب نباید پشت جلد ثبت شود. این مساله یعنی سرمایه ناشر و کتابفروش باید با توجه به میزان تورم بالا برود. حال تصور کنید کارشناسی بگوید با توجه به این شرایط در مرحله اول، قیمت کتاب باید شناور شود. میدانید چه اتفاقی میافتد. «کارشناس سودجوی فرهنگی» نام میگیرد.
ط: تغییر ماهیت قیمتگذاری کتاب
شاید اکثر کارشناسان با قیمت شناور کتاب مخالف باشند. راه دیگر برای برونرفت از افت سرمایه اولیه، نوع قیمتگذاری کتاب است. متخصصان نشر میدانند برای تعیین قیمت تمامشده چند آیتم مشخص وجود دارد. از قیمت کاغذ، هزینه چاپ، هزینه آمادهسازی فیزیکی و طراحی، درصد نویسنده یا مترجم و... قیمت تمامشده نهایی را با ضریب 3 تا 3/5 محاسبه میکنند. یعنی اگر یک کتاب 10 هزار تومان قیمت تمامشده نهایی داشته باشد، کتاب بین 30 تا 35 هزار تومان قیمت میگیرد. در نظر داشته باشیم این شیوه در اروپا بین ضریب 6 تا 6/5 است.
باید ضریب قیمتگذاری در تمام کتابها در طی زمان تغییر کند. حال تصور کنید، کارشناسی بگوید با توجه به این شرایط در مرحله اول باید ضریب قیمتگذاری کتاب تغییر کند؛ یعنی با ضریب 4/5 محاسبه شود. میدانید چه اتفاقی میافتد. کارشناس در جامعه به «خودشیرین سرمایهدار فرهنگی» معروف میشود.
تبصره: کارشناسان میدانند تیراژ نقش مهمی در قیمت تمامشده نهایی دارد و این مکانسیم را طوری تغییر میهد که اگر تیراژ از 500 نسخه به 5000 نسخه تغییر کند، این فرمول خودبهخود با ضریب 5 تا 5/5 منطبق میشود.
ی: تغییر حاشیه سود در نشر و پخش و فروشگاه:
واقعیت اینجاست که همه فعالان اقتصادی در این حوزه میدانند با توجه به رکود و عدم استقبال عموم مردم از کتاب و کم بودن سرانه مطالعه و... همچنین هزینههای زیاد کار فرهنگی، سود خالص پخش و فروشگاه پس از کسر هزینههای حقوق و مزایا، کرایه، هزینههای جاری و... بین 3 تا 7 درصد است. البته ناگفته پیداست که با شرایط کنونی، این صنف در حال زیان دادن است. لازم به توضیح میدانم که اکثر کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند، ارزش و میزان سرمایه در گردش یا ارزش ملک خود را در این معادله نمیگنجانند که خود حدیث مفصلی است.
با توجه به اجرای دو سیاست قبلی (تغییر ماهیت در درج قیمت کتاب) و (تغییر ماهیت قیمتگذاری کتاب) میتوانیم میزان تخفیف ناشر به پخش و میزان تخفیف پخش به کتابفروشی را تا 10 درصد افزایش دهیم.
حال تصور کنید، کارشناسی بگوید با توجه به پذیرش دو، شرایط محرز قبلی در مرحله اول باید تخفیف ناشر به پخش 50 درصد شود و تخفیف پخش به کتابفروشی 35 درصد تغییر کند. میدانید چه اتفاقی میافتد. کارشناس در این صنف «به هرج و مرج راهانداز کسب و کار »معرفی میشود.
ک: تغییر مکانسیم تسویه ناشر، پخش، کتابفروش
یکی از مشکلات اساسی در این صنف، طولانی بودن تسویهحساب در این چرخه اقتصادی است وقتی به این چرخه معیوب نگاهی عمیق میاندازیم متوجه میشویم با توجه به نوسانات و میزان غیر قابل پیشبینی تورم سالیانه رسیدن به پول معامله شده در سال گذشته چندان ارزشی ندارد. بحران کرونا میتواند درس بزرگی برای این صنف باشد. چرا چرخه اقتصادی همه کتابفروشی به فروش روزانهشان بستگی دارد؟ چه میزان از فعالان اقتصادی، مفهوم ارزش سرمایه و انباشت سرمایه نقدی را در نظر گرفتهاند؟ چرا خیلی از فروشگاهها در این مدت با چک برگشتی مواجه شدند؟ و....
با توجه به اینکه تغییر ناگهانی در هر صنفی چالش فراوانی دارد، تغییر این رویه الزامی است. حال، تصور کنید کارشناسی بگوید با توجه به نکته فوق در مرحله اول، باید پخش پس از 5 ماه با ناشر تسویه کند و کتابفروشیها نیز پس از 4 ماه با پخش تسویهحساب کنند. میدانید چه اتفاقی میافتد. کارشناس در این صنف به «بیدانشی» متهم میشود.
ل: لزوم داشتن صنف و اتحادیه منسجم و کارآموزده با برنامه
م: لزوم توجه به نیروی انسانی مجرب و آموزشدیده
ن: لزوم نگرش جدی به مقوله قاچاق کتاب از منظر قوانین و اجرای صحیح
س: بازبینی شرایط رقابتی کسب و کار بخش خصوصی با نهادهای شبه دولتی
ع: ...
نظرات