بعد از اعلام این خبر واکنشهای شدیدی از سوی نهادهای مختلف ادبیات کودک و نوجوان و همچنین فعالان این حوزه با صدور اعلامیهها و بیانیههایی صورت گرفت تااینکه خبر رسید شهرداری انجام این کار را متوقف کرده و به گفته مسئولان مربوطه حکم تخلیه این ساختمان 53ساله، تا زمان یافتن جایگزین مناسب و درخور کودکان و نوجوانان به تعویق افتاد.
بیتوجهی به پیشینه فرهنگی ساختمان شماره ۱ کانون پرورش فکری شیراز
شهرام اقبالزاده در این باره به ایبنا میگوید: باتوجه به واکنشها، کمپینها و کارزارهایی که علیه این کار راهانداخته شد و بیانیههایی که از سوی نهادهای مختلف مانند دانشگاه شیراز صادر شد و انتقادهای زیادی که به شورای شهر وارد شد، بالاخره با رایزنیهای چند طرفه، طراح پروژه و اعضای شورای شهر انعطاف نشان دادند، چون متوجه شدند این کار خطاست و آن را متوقف کردند.
این نویسنده و مترجم در ادامه میافزاید: متاسفانه مسئولان مربوطه فکر میکردند میراث فرهنگی یعنی سنگ و گل و آجر و آهن و میراث فرهنگی را فقط مربوط به معماریهای هنری فاخر یا آثار باستانی و تاریخی قرون پیش میدانستند، درحالیکه میراث فرهنگی مربوط به فکر، هنر و فرهنگ هم هست. در طول این سالها سه نسل در کانون پرورش فکری، پرورش یافتهاند که بسیاری اهل فکر و هنرند و امروزه در جامعه، استاد دانشگاه، مهندس، پزشک، معمار، معلم و ... شدهاند. اما مسئولان بدون توجه به این پیشینه فرهنگی درختان میگویند بدقواره است و ارزش معماری ندارد.
اقبالزاده یادآوری میکند: باید توجه داشت که معماری با مهندسی غربی یک تفاوت اساسی دارد و آن هم روح زندگی است که در معماری ایرانی وجود دارد و همساز با روح ملی و جمعی و اقلیم و طبیعت انسان است. اگر امروزه میبینیم تهران یک هیولای بیقوار شده به این دلیل است که ما مهندسی غربی را همساز و همراه معماریمان نکردهایم.
براین اساس در شرایطی که میدانیم رشد و توسعه جامعهمان به رشد فکری و فرهنگی کودکان و نوجوانان کشورمان وابسته است و این امر هم در گرو حفظ مراکز و میراثهای فرهنگی است، مسئولان مربوطه، شایسته است بهجای اجرای طرحها و برنامههایی در راستای نابودی این مراکز، کمر همت برای توسعه و تجهیز آنها ببندند.
نظر شما