باایناوصاف، نقش سازنده آنها در نقل صحیح اخبار روز جامعه و واکاوی و تحلیل پدیدهها، رویدادها و سوژههای مختلف بر همگان معلوم و مشخص است اما متاسفانه امروز بهدلیل شرایط بد اقتصادی و تورم، بسیاری از نشریات مکتوب در وضعیت بغرنجی بهسر میبرند و در آستانه تعطیلی قرار گرفتهاند.طی روزهای اخیر شاهد تعطیلی تعدادی از روزنامههای کشوری و بیکاری خبرنگاران بودهایم! آن هم در شرایط بحرانی کرونا که یافتن شغل مثل کیمیا میماند!
بیتردید این تعطیلیها زنگ خطر را برای نشریات مکتوب به صدا درآورده است و امید میرود که متولیان امر راهی برای حفظ حیات این نشریات بیابند. در خصوص وضعیت روزنامهنگاری و آزادی بیان در نشریات مکتوب و ... با حمید موذنی، نویسنده و روزنامهنگار بوشهری به گفتوگو نشستیم. یادآوری میشود تا کنون از موذنی علاوه بر انتشار بیش از شش کتاب نظیر «تاریخ عکاسی بوشهر»، «تاریخ سینمای بوشهر»، «فوتبال و سینما» و... یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای متعددی از وی در هفتهنامهها و روزنامههای استان منتشر شده است. موذنی معتقد است که توسعه، بدون مطبوعات آزاد رخ نمیدهد. در ادامه شما را به خواندن این گفتوگو دعوت میکنم.
یکی از چالشهای جدی در روزنامهنگاری محدودیت در آزادی بیان است. از دید شما این موضوع چه ضربهای به پیکره روزنامهنگاری وارد کرده است؟
یکی از شاخصهای مهم توسعهیافتگی کشورها، میزان آزادی بیان است. توسعه، بدون مطبوعات آزاد رخ نمیدهد و بر عکس آنجایی که آزادی بیان نباشد، فساد رشدی تصاعدی مییابد. بنابراین تهدید و تحدید مطبوعات نهتنها، عامل رکود مطبوعات که عامل فساد، فقر و نابرابری در جامعه میشود. مهمتر از قوه قضائیه در برخورد با فساد، عملکرد مستقل و آزاد رسانههاست. رسانههای آزاد به تاریکخانههای تعدی به آزادی و پستوهای تاریک قدرت برای کسب فساد نامشروع نور میتابانند، مسئولان را به پرسش میگیرند و جامعه را پویا کرده تا در برابر مفاسد اقتصادی قدعلم کنند.
متاسفانه چالش دیگری که در زمینه روزنامهنگاری با آن روبهرو هستیم تاخر فرهنگی است و همین مساله تا حد زیادی بر کمرنگ شدن روزنامه در جامعه تاثیر گذاشته، آیا این تاخر قابل جبران است؟
همه پدیدههای مدرن در ایران با تاخیر روبهرو بودهاند. مشکل اما تاخیر ورود آنها نیست. مشکل این است که دیررسی این پدیدهها بدون تجربه عمیق و نهادینه شدن گفتمان آنها در جامعه به تجربه پدیده بعدی آن با طول زمان کمتری مواجه شدهایم. صنعت چاپ در ایران تاخیری ۴۰۰ ساله دارد. این تاخیر بهجای خود ما را از قافله مدرنیته به دور ساخته؛ اما این دیررسی تنها بهدور شدن ما نینجامیده بلکه موضوع مهم این است که ما هنوز صنعت چاپ و گفتمان مکتوب را بهصورت عمیق تجربه نکردهایم.
واقعیت این است که همانطور که مارشال مک لوهان کانادایی ادعا کرده انسان تا قبل از اختراع چاپ، در دوران قبیلهای بهسر میبرد. در این دوران، گوش، حس غالب بود و کلام شفاهی افراد قبیله را به یکدیکر مرتبط میساخت. از همینرو جوامع بسته بودند و فضای آزادی در جوامع شکل نمیگرفت. با اختراع چاپ، انسان وارد کهکشان گوتنبرگ شد. این کهکشان متاثر از چشم و حس دیدن بود و بر همین اساس، غلبه حس بینایی جوامع را بازتر کرد، انسانها روابط قبیلهای را زدودند و روابط مدنی را جایگزین کردند و دموکراسیها رشد پیدا کردند و با اختراع رادیو از سوی مارکونی، مجددن حس شنوایی، غالب شد و انسان به تجربیات جدیدی دست پیدا کرد.
در زمان اختراع رادیو دیگر، جوامع مدرن نهادهای خود را برساخته بودند و گفتمان جدیدی بر این جوامع حاکم بود؛ اما در ایران دیر و دور دست بههم دادند تا دیررسی صنعت چاپ ما را از هویت مدرن با تاخیر روبهرو سازد و زودرسی رادیو ما را از مدرنیته به دور سازد و دوباره حس غالب ما شنوایی شود و در این چارچوب میبینیم که نهادهای مدرن مثل روزنامه و کتاب (مربوط به کهکشان گوتنبرگ) در ایران همیشه با تحدید روبهرو بوده و منبر (مربوط به دوران پیشاکهکشان گوتنبرگ و دوره کهکشان مارکونی) در جامعه از آزادی و قدرت عمل بیشتری برخوردار بودهاند. رسانههای مکتوب دارای بار نقد قدرت هستند و رسانههای شفاهی مقوم و مشروعبخش قدرتند در چنین جوامعی.
شاید مناسبترین راهکار برای حفظ موجودیت روزنامهها و نشریات مکتوب این است که مردم به خواندن و خرید آن ترغیب شوند اما بیمیلی مردم به روزنامه و اصلا مطالعه امروز به یک معضل تبدیل شده است، ریشه این معضل کجاست؟
مردم حق دارند روزنامه و مطبوعات را نخوانند. شما به نشریات نگاه کنید، رنگ و بوی اجتماع را ندارند. فاقد رویکرد انتقادی هستند و بیشتر باری به هر جهت منتشر میشوند. در چنین وضعیتی که رسانهها، صدای مردم نباشند، مردم هم رغبتی به آنان نشان نمیدهند. از سوی دیگر، ما با معضل شبکههای اجتماعی هم روبهرو هستیم.
مهمترین چالشهایی که در روزنامهنگاری با آن مواجه هستید کدام است؟
مهمترین چالشی که در این سالها با آنها مواجه شدم، چالش اخلاق روزنامهنگاری در بوشهر بود؛ چراکه روزنامهنگاری در بوشهر، کارفرمامحور بوده و هست و بهجای خبرنگاران و نویسندگان این مدیران مسئول هستند که گفتمان غالب بر رسانههای استان را رقم میزدند.
به همین صورت از سال ۷۶ تا کنون بهجای اخلاق روزنامهنگاری و محدودیتهای آزادی بیان همیشه این مشکل مالی بود که چالش اصلی مطبوعات معرفی میشد و لاغیر. در نتیجه این وضعیت روزبهروز مطبوعات ما بهجای اینکه عضوی از جامعه مدنی بشوند، روزبهروز از ماهیت اصلی خود دورتر و به عضوی از قدرت تبدیل شدند و بهجای نظارت و دروازهبانی از جامعه به گُلر بازی اصحاب قدرت تبدیل شدند.
چه آیندهای برای نشریات مکتوب با وجود رقبای قدری چون فضای مجازی و نشریات الکترونیک پیشبینی میکنید؟
آینده مطبوعات ایران به آزادی و دموکراسی ارتباط دارد. هر گاه قانون بهجای تعطیلی مطبوعات از آزادی مطبوعات صیانت کند، میشود از خیزش مجدد مطبوعات صحبت کرد.
آیا نشریات الکترونیک میتوانند رسالت روزنامهها را برعهده گیرند و مردم را به خود جذب کنند؟
ببینید گذار مطبوعات مکتوب به رسانههای الکترونیکی یک گذار منطقی بود، مثل دیگر گذارهای بشر به جهان پیشرفتهتر. بههر صورت سرعت انتقال خبر همزمان با سرعت بشر رخ داده است؛ اما گذار انسان به شبکههای اجتماعی تمام دستاوردهای تمدنی را به چالش کشیده است. در همه موارد قبل بشر در گذارها حالا با هر هزینهای، اخلاق مدرن در حال تقویت و ارزشهای جهان مدرن بیشتر نهادینه میشد اما شبکههای اجتماعی همچون یک ویروس به تن مدرنیته افتادهاند.
شبکههای اجتماعی زنگ خطر مدرنیته هستند و ناقوس مرگ ارزشهای روزنامهنگاری را به صدا درآوردهاند. اگر انسان نتواند اخلاق روزنامهنگاری را با شبکههای اجتماعی مستولی سازد، جهان با یک بحران اخلاقی روبهرو میشود و مدرنیته رو به زوال پیش میرود. بنابراین مسئولیت اخلاقی که در میثاق و اخلاق روزنامهنگاری جاری است، بایستی در شبکههای اجتماعی جاری شود و یک تضمین اخلاقی بر آنها جاری شود وگرنه دموکراسی، لیبرالیسم، سوسیالیسم با بحرانی بیش از همیشه روبهرو میشوند و پوپولیستها، اقتدارگرایان بر مسند امور مینشینند و امپریالیسم در کسوت جدیدی رخ میدهد و در کل جهان جای زشتتری میشود.
در حال حاضر چه تحلیلی از وضعیت روزنامهنگاری در ایران دارید؟
جامعه ایران پسامشروطه دچار سیکل معیوب مشروطه - مطلقه است. این گفتمان اجتماعی- سیاسی، گفتمان مطبوعات ایران نیز است. هر بار که در وضعیتِ مشروطه، جامعه قرار داشته، با بهار مطبوعات روبهرو بودهایم و به محض تغییر مشروطه به مطلقه، مطبوعات نیز وارد خزان شدهاند. بهارهای مشروطه و فضای باز دارای عمری کوتاه بودهاند و بهدلیل همین کوتاهی عمر نتوانستهاند، گفتمان مشروطه را در جامعه عمیق سازند و تنها به تخلیه هیجانات و احساسات آزادیخواهانه مبدل شده و در عوض دوران مطلقه در اغلب موارد با زمان بیشتری مواجه بودهاند و همان گفتمان کمرمق دوران مشروطه را هم زدودهاند.
اگر بهار مطبوعات را ملاک گفتمانهای مشروطه قرار دهیم، ما در ۴ دوره انقلاب مشروطه، نخستوزیری مصدق، انقلاب ۵۷ و دوم خرداد ۷۶ بهار مطبوعات را تجربه کردهایم. از سال ۱۲۸۵ که مصادف با انقلاب مشروطه است تا کنون ۱۱۴ سال گذشته؛ اما ما کمتر از یکدهم این تاریخ را تجربه مشروطه داشتهایم. یعنی اگر طول زمان چهار دورهای را که در آن مردم ایران و فضای مطبوعات در فضای آزاد بهسر بردهاند با یکدیکر جمع بزنیم، چیزی حدود ۱۰ سال میشود و در بقیه سالها، ما در وضعیت خزان مطبوعات و آزادی بهسر بردهایم.
وضعیت روزنامهنگاری ایران، تابعی از وضعیت آزادی در کشور است. بههمین دلیل با توجه به زمان کمتر آزادی در یک قرن اخیر ما بیشتر با ناآزادی و فضای بسته مطبوعات روبهرو بوده و هستیم. بخشی از این مهم به ترس و گریز از آزادی جامعه ما بر میگردد، بخشی به ساختارهای حکومتی و بخشی هم به نداشتن نهادهای مدنی و ضعف جامعه مدنی در ایران بر میگردد. ما هماکنون در یکی از فضاهای بسته مطبوعات در طی این چند دوره بهسر میبریم که بخش عمدهای از آن بهدلیل لوث شدن کار مطبوعاتی و ورود سیاسیون و مخالفان آزادی بیان به عرصه مطبوعات است و بخشی هم بهدلیل فضای استمراری تهدید و تحدید مطبوعات است.
آیا با نامگذاری روزی بهنام «روز خبرنگار» موافق هستید؟
نامگذاریها در ایران بهجای نهادسازی قرار گرفتهاند. در واقع ما بهجای اینکه نهادهای واقعی داشته باشیم تا مدافع حقوق اصناف باشند با روزهای بسیاری روبهرو هستیم که بیشتر یک کاریکاتور است. روزها و نامگذاریها در ایران ما را از تحلیل به دور میسازند و تجلیل را جایگزین تحلیل میکنند. ما را از جامعه مدنی به دور میسازند و به وضعیت تودهای سوق میدهند.
از دید شما ضعف روزنامهنگاری امروز ریشه در چه دارد؟
ضعف روزنامهنگاری ما به ضعف جامعه و نبود جامعه مدنی بر میگردد تا زمانی که جامعه ضعیف باشد و لویاتان یا دولت، مقید به جامعه نشود، ما با ضعف مطبوعاتی روبهرو هستیم. این مشکل بخشی به دولت بر میگردد و بخشی هم به جامعه ضعیف و تنبل!
نظر شما