نویسنده کتاب «پیوند دو فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس»، بسیاری از آثاری که درباره دفاع مقدس نگاشته میشود را برگرفته از فرهنگ عاشور عنوان کرد و گفت: آثار منتشر شده به گونهای است که گویی هشت سال دفاع مقدس در آیینه کربلا دیده شده است.
سلاله و اسوهای چون امام حسین(ع) نه تنها برای ما مسلمانان که به استناد کتابهای متعددی که توسط محققان جهانی نگاشته شده، میتواند به الگویی برای پایمردی و ایستادگی در برابر دستگاه ظلم و جور شناخته شود و مفهومی جهانی و جهانشمول برای حقطلبان عالم باشد، آنگونه که هست! از این رو به مناسبت عجین شدن گرامیداشت هفته دفاع مقدس با ایام محرم، در گفتوگویی با محمدرضا سنگری، عاشوراپژوه و نویسنده کتاب «پیوند دو فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس» درباره پیوند دو موضوع عاشورا و دفاع مقدس در آثار نویسندگان به بحث و بررسی پرداختهایم.
محمدرضا سنگری ازجمله نویسندگان پرکاری است که در طول سه دهه گذشته کتابهای بسیاری را به بازار نشر روانه کرده است. برخی از کتابهای ایشان را بهدلیل چاپهای مجدد میتوان در دسته آثار دیده شده در حوزه ادبیات دفاع مقدس بدانیم. این نویسنده، محقق و عاشورا پژوه در موضوعات دفاع مقدس، تربیت دینی، روانشناسی، نقد ادبی و شعر و نثر کتابهای متنوع و ارزندهای دارد. از جمله آنها میتوان «سوگ سرخ»، «سیب و عطش»، «چهل روز عاشقانه»، «پیوند دو فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس»، «نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس» را نام برد. آنچه در ادامه میآید مشروح گپوگفتی کوتاه با محمدرضا سنگری درباره آثار منتشر شده در حوزه دفاع مقدس و محرم است.
لطفا کمی درباره مطالعات عاشورایی خود و وجه تشابه دو فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس بفرمایید.
میان هشت سال دفاع مقدس و عاشورای حسینی چند ارتباط وجود دارد. ارتباط اول، ارتباط مکتبی و فرهنگی است. همانطور که عاشورا برای خدا بود و امام حسین(ع) نیز بارها به این نکته اشاره کرده و در گودال قتلگاه میفرماید: «الهی رضاً برضاك، تسليماً لأمرك»، انقلاب ما هم همین گونه بود. دوم رهبری این دو جریان است، هم رهبر عاشورا کسی است که از سلاله پیامبر(ص) است و هم رهبری انقلاب ما را امامی بر عهده داشت که از همین خانواده است. ویژگی سومی که وجود دارد، این است که جنس یاران و فداکارانی که در عرصه کربلا بودند و یاران هشت سال دفاع مقدس مثل هم بود. آنها عاشق، پاکباز و فداکار بودند و هشت سال دفاع مقدس هم نسلی بودند که عاشق، پاک و پاکباز بودند و همه هستی خود را به میدان آوردند.
وجه شباهت دیگری که میان این دو واقعه وجود دارد، نقش عظیمی است که زنان هم در نهضت حسینی داشتند و هم در هشت سال دفاع مقدس نقش بی بدیلی را ایفا کردند، صبوری در حوادث، روشنگری آنها، آماده کردن فرزندانشان و گذشتن از والاترین سرمایه و عزیزان خود در راه خدا خصوصیتی است که هم در کربلا و هم در دفاع مقدس مشاهده میکنیم. نکته دیگر که وجود دارد، شباهت از نظر عناصر و نیروهای شرکتکننده در دو نهضت است. در کربلا کودک، جوان، پیر، سیاه و سفید حضور دارند و همین ویژگی را در دفاع مقدس میبینیم.
بخش قابل توجهی از آثاری که تألیف کردهام در باره عاشوراست. یکی از کتابها با عنوان «آیینه داران آفتاب» است که در دو جلد و دو ساختار به اصحاب امام حسین(ع) پرداخته که یکی کاملاً تاریخی و شناسنامهای و ساختار دیگری، ادبی است که نوعی سوگنامه و مرثیه مدرن محسوب میشود. کتاب دیگر با عنوان «آیینه در کربلا» است که شامل گزارش واقعه کربلا در بافت ساده است. کتابهایی با عنوان «عاشورانگاران» تألیف کردهام که تاکنون 7 جلد آن چاپ شده و شامل شناخت منابع و مؤاخذ درباره عاشوراست. حدود 160 جلسه سخنرانی نیز داشتهام که نزدیک به 50 تا از جلسات در هیئت کتاب پیاده شدهاند و امید است ادامه یابد.
همچنین کتابی هرسال نوشته میشود که آن کتاب هرسال در اختیار شاعران قرار میگیرد که با توجه به موضوع آن شاعران اطلاعات بیشتری برای سرودن داشته باشند و کتابی که امسال نوشته شده با عنوان «قرار بر مدار» است و درباره کسانی است که خیلی دیر به امام حسین(ع) پیوستند و این چهرهها معرفی شدهاند.
یکی از جذابیتهای کتاب «پیوند دو فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس»، پرداختن به دفاع مقدس از زاویه دید یک عاشوراپژوه است. آیا انتخاب سوژه کتاب برایتان یک ریسک بود یا اینکه از ابتدا میدانستید این زاویه دید متفاوت، جذابیتهای خودش را خواهد داشت؟
با توجه به اهمیت دو موضوع محرم و دفاع مقدس، برای پرداختن به این موضوعات اقدام به نگارش کتابی با عنوان «پیوند دو فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس» کردم. در این کتاب سعی شده شباهتهای بین کربلا و دفاع مقدس مطرح شود، مثلاً ما در هشت سال دفاع مقدس به کودکان شهید، لقب علیاصغر، به جوانان، قاسم و علیاکبر و به سردارانی که به شهادت میرسیدند، لقب ابوالفضل عباس(ع) را میدادیم. دیگر اینکه در کربلا پیشانیبند بسته میشد و در دفاع مقدس هم همینطور، در عاشورا شعارها و رجزها بیان میشد که در دفاع مقدس هم اینگونه بوده است و معتقدم بیان این شباهتها در کتاب «پیوند دو فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس» از ویژگیهای خاص این کتاب است.
نحوه پرداخت نویسندگان و پژوهشگران به موضوع ارتباط ماه محرم و دفاع مقدس را چطور میبینید؟ نظر شما به عنوان کسی که سالها در این حوزه پژوهش کردید نسبت به عملکرد نویسندگان در این زمینه چیست؟
نوع نگارش نویسندگان در این زمینه متفاوت است، مثلاً در حوزه ادبیات داستانی در دهه 60 بیشتر جلوههای امداد غیبی، عظمتها و زیباییهای 8 سال دفاع مقدس مطرح میشد، اما در دهه 70 و 80 عمدتاً به بخشهای تلخ و تاریک جنگ مثل آوارگیها و بحرانهایی که در خانوادهها در اثر رفتن به جبهه اتفاق میافتاد، پرداخته میشد و نویسندگان بخش تلخ جنگ را طرح میکردند و بعد حماسی جنگ فراموش شد. در دوره اول، اسطورهگرایی به وجود آمد و باعث شد برخی آن را رها کنند و البته کارهای متعادلی هم در این زمینه صورت گرفت. مجموعههای شعری فراوانی در این زمینه داریم و اکنون 27 هزار جلد کتاب درباره دفاع مقدس اعم از داستان، خاطره، شعر، زندگینامه و وصیتنامه داریم که مقولههای مختلف حوزه ادبیات دفاع مقدس است و در حوزه عاشورا هم کتابهایی که بیشتر رنگ سوگ و مرثیه دارد زیاد نوشته میشود، اما خوشبختانه در طول دو دهه اخیر کتابهای پژوهشی خوبی درباره کربلا نگاشته شده که قابل ستایش است.
آیا نویسندهای که قرار است درباره جنگ 8 ساله بنویسد باید از لحاظ تعالی روحی به جایگاه خاصی رسیده باشد تا بتواند در این وادی قلم بزند و چون دفاع مقدس بوده باید نویسندگانش هم مقدس باشند؟
بسیاری از آثاری که درباره دفاع مقدس نگاشته میشود برگرفته از فرهنگ عاشوراست و بخصوص شاعران همیشه در سرودن شعر، گوشه چشمی به عاشورا داشتهاند، چون هشت سال دفاع مقدس را مثل عاشورا دیدهاند و درک آئینگی بین این دو موضوع، نشاندهنده تعالی روحی اهل قلم است و آثار منتشر شده به گونهای است که گویی هشت سال دفاع مقدس در آئینه کربلا دیده شده است.
به نظر میرسد کتاب عمیق در حوزه دفاع مقدس کمتر نوشته میشود، آیا با این نظر موافق هستید؟ چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
در حوزه مباحث نظری دفاع مقدس کمتر کار شده؛ یعنی کتابهای تحلیلی درباره شعر دفاع مقدس و کتابهای تحلیلی درباره ادبیات داستانی دفاع مقدس در حوزه خاطره، زندگینامه و وصیتنامه و مقولههای مختلف ادبیات دفاع مقدس هنوز کار جدی نشده، اما مقولههایی وجود دارد که اگر به آنها نپردازیم فرصت از بین میرود، مثلاً لباسنوشتهها و جادهوشتهها در دوران جنگ و دشتنوشتهها که معمولا بچههای رزمنده از دشتها که عبور میکردند بر دامنه کوهها چیزهایی مینوشتند که بخشی از ادبیات دفاع مقدس است که کمتر درباره آنها کار شده و امید است در آینده شاهد تکاپوهای علمی در این زمینه باشیم و دانشگاهها فعال باشند و به این مقولههای نظری بپردازند.
نظر شما