شیرالی لیسانس حقوق و فوق لیسانس مدیریت اجرایی دارد. از سوابق کاری شیرالی میتوان به مدیریت منایع انسانی شرکت کارون، عضو هئیت مدیره شرکت گاز، رئیس بررسی طرحها و مقررات اداری مناطق نفتخیز جنوب، رئیس امور ایثارگران مناطق ملی نفتخیز جنوب، رئیس امور حقوقی مناطق ملی نفت خیز جنوب و... اشاره کرد. وی همچنین سالیان متمادی بهعنوان راوی دفاع مقدس خاطرات این دوران را برای علاقهمندان روایت کرده است. به مناسبت هفته دفاع مقدس پای صحبتهای این راوی دوران دفاع مقدس نشستیم.
با توجه به خاطرات زیادی که در زمینه دفاع مقدس نوشته شده و حجم انبوه کتابهای این حوزه، چرا در ارائه این تصویر به نسل جدید، نتوانستهایم موفق عمل کنیم؟
بله، دقیقا درست است. همیشه در نقل محافل دوستانی که سالها در اسارت بودند، به محدود بودن مخاطب آثار چاپی دفاع مقدس اشاره میشود. چند سال پیش مهمان برنامه خندوانه بودم البته زمانیکه فقط به یک شبکه اختصاص داشت. در آن برنامه یکی از خاطرات دوران دفاع مقدس را بهزبان طنز روایت کردم و صدای خنده مخاطبان در سالن پیچید. به اعتقاد من مطالب باید با زبان مشترکی تعریف شود تا مخاطب بتواند با آنها ارتباط برقرار کرده و به درک درستی از موضوع برسد.
بر اساس سخنان شما برای جذب مخاطب در زمینه دفاع مقدس باید از چه راهکاری استفاده کنیم؟
اجازه دهید با یک مثال این مطلب را باز کنم. شبکههای بیگانه تاثیر زیادی بر مخاطب دارند. در ابتدا ذهن مخاطب را آماده میکنند. سپس با همسانسازی و همدلی مسائل را به گونهای که مورد تاییدشان است، آن را پیش برده و هدفشان را در دل برنامهها جا میدهند. اما در مقابل آنها ما نتوانستیم چنین کاری انجام دهیم. ما در برابر مردم جبههگیری کرده و سفت و سخت ایستادهایم. باید همانند فیلمهای مستند هیجانی که آثارشان در اذهان مردم باقی میماند، بتوانیم در زمینه نقل خاطرات شفاهی، تدوین و مکتوب کردن همین تاثیرگذاری را داشته باشیم. ذائقه مخاطب جدید تغییر کرده است. در ابتدا باید بر اساس نظرسنجی نیاز مخاطبان را بشناسیم و سپس با برشی تازه تغییر و تحول این دوران را به نسل جدید علی الخصوص جوانان معرفی کنیم.
بعضی از افراد دارای یک سری محدودیتها و معذوریتها هستند و به دلایل متعددی نمیتوانند راوی باشند. شاید یادآوری خاطرات تلخ برایشان آزاردهنده است، سنشان بالا رفته و.. باید این مسیر ادامه پیدا کرده و استمرار داشته باشد. روایتی از تاریخ گذشته همچون روضه کربلا سالها سینه به سینه انتقال یافته است. در مورد دفاع هم باید این خاطرات به دیگران منتقل شوند. بعضی جوانها فراگیری بالایی دارند اما زمانیکه میخواهند روایت کنند؛ به گونهای صحبت میکنند که دچار مشکل میشوند. مثلا راوی جوان در حال روایت کردن است چنان با هیجان تعریف میکند و میگوید: خودم در صحنه نبودم اینجا بودیم این اتفاق افتاد و... مخاطب در ذهنش این سوال پیش میآید که چرا راوی خاطرات را ضد و نقیص بیان میکند. اینجاست که روایتگری راوی آسیب میبیند و علاوه بر اینکه مخاطبش را از دست میدهد، موجب میشود روایت از نظر جذابیت تاثیرکمتری بر شنونده بگذارد. باید آموزشهای صحیح به راویان داده شود. حفظ کردن به تنهایی بدون داشتن اطلاعات درست کافی نیست.
اجازه دهید خاطرهای تعریف کنم. روزی با خانواده به شلمچه رفته بودیم. در مسیری چادری با نقشه و ماکت قرار داده بودند و فردی نظامی با درجهی بالا در حال روایت کردن عملیاتها بود. به قسمت رودخانه اروند که رسید، به جای اروند گفت: «شط العرب» و چند بار تکرار کرد. به طور نامحسوس کنارش رفتم و گفتم: شط العرب قسمتی است که رودخانه دجله و فرات را تقسیم میکند، این قسمت را باید بگویی اروند. اما گوشش بدهکار نبود و دوباره حرف خودش را تکرار کرد. اروند حتی در شاهنامه فردوسی آمده و قدمت تاریخی دارد. مربوط به این دوران نیست که بتوان در آن دخل و تصرف برد و عوض شود.
راوی باید به مسائل تاریخی اشراف کامل داشته باشد. از زمان عثمانی اتفاقهایی افتاده که تبدیل به جنگ شده در طول دورانهای مختلف با جنگ روبه رو بودهایم و مختص به جمهوری اسلامی، صدام و عراق نیست. راوی جنگ ایران و عراق باید تسلط کافی به تاریخ داشته باشد و روایتگر باید همه اقشار را در حد توانش مورد خطاب قرار دهد. برای هر سنی یک موضوع را تعریف کند. سخنان راویها نگارش، ضبط و مستند میشود و چه بسا این سخنان بر علیه خودشان استفاده شود.
نظر شما