محمدرضا جعفری که سالها کتابهای عبدالحسین زرینکوب را ویراستاری و منتشر کرده است، معتقد است کتابهای او هم از سوی قشر تحصیلکرده و هم از سوی مردم عادی استقبال میشود، اما دلیل این امر چیست؟
عبدالحسین زرینکوب در سال 1301 در بروجرد به دنیا آمد و تا سال پنجم ابتدایی را در همان بروجرد گذراند. بعدها برای تکمیل تحصیلات خود به تهران آمد و بعد از گرفتن دیپلم در رشته ادبی به بروجرد و خرمآباد رفت تا در مدارس آنجا تدریس کند. پس از آنکه در آزمون دانشکده علوم معقول و منقول رتبه اول را به دست آورد، رشته زبان و ادبیات فارسی را انتخاب کرد و تا مقطع دکتری این رشته را ادامه داد. بعدها نیز در این دانشکده استاد شد و مدتی هم ریاست گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران را بر عهده داشت. عبدالحسین زرینکوب همسر مرحوم بانو قمر آریان، پژوهشگر، نویسنده و از اولین استادان زن ایران نیز بود. به همین مناسبت با محمدرضا جعفری مدیر نشر نو گفتوگو کردیم، کسی که سالهای زیادی با زرینکوب حشر و نشر داشت و بسیاری از کتابهای او را ویراستاری کرد.
محمدرضا جعفری، مدیر سابق انتشارات امیرکبیر و پسر مرحوم عبدالرحیم جعفری، درباره آشنایی با مرحوم زرینکوب میگوید: «من در انتشارات امیرکبیر کتاب دو قرن سکوت را برای ایشان چاپ کردم. تا سال 1352 دیگر ارتباط انتشاراتی نداشتیم. در آن سال من مجموعه مقالاتی را برای ایشان منتشر کردم، به نام نه شرقی نه غربی انسانی. چاپ این مجموعه مقالات فتح بابی بود برای همکاریهای بیشتر. بعد از آن ما تعداد بیشتری کتاب از ایشان، مانند بامداد اسلام، تاریخ ایران، نقد ادبی، فرار از مدرسه، نقد ادبی و... منتشر کردیم. ویرایش و نمونهخوانی این کتابها با خود من بود. من به منزل ایشان در بهجتآباد میرفتم و نکاتی که در حین ویرایش به نظرم رسیده بود را با ایشان در میان میگذاشتم.
گاهی این بررسیها چهارپنج ساعت طول میکشید. در آن جلسات همسر ایشان، خانم قمر آریان نیز حضور داشتند. بعد از بازگشت استاد زرینکوب از آمریکا ما دوباره چاپ کتابهای ایشان را شروع کردیم. بعد از مدیریت بنده نیز با نشر امیرکبیر همکاریشان را ادامه دادند. همیشه از ایشان میپرسیدم مطالب این کتابها با این گستره موضوعی چطور به ذهن شما میرسد؟ ایشان جواب میدادند که من پیاده به دانشگاه میروم و در راه به مسائل مختلف فکر میکنم و شکل و شالوده آن کتاب را در ذهنم میآورم و بعد مشغول نوشتنش میشوم.»
جعفری در پاسخ به این سوال که در این سالها که کتابهای ایشان را منتشر میکردید، کدامشان را متن متقنتری از نظر علمی میدانید؛ میگوید: «من تمام آثار ایشان را میپسندم. البته که نقدهایی وارد است. تاریخ در ترازو را بسیار دوست داشتم. بعد از آن هم کتاب نه شرقی نه غربی؛ انسانی را بسیار میپسندم.»
از مدیر نشر نو درباره مخاطب کتابهای زرینکوب میپرسیم، اینکه در این سالها که کتابهای او را منتشر میکرده بیشتر چه قشری به سراغ او میآمد: «این کتابها برای تحصیلکردگان و مردم عادی نوشته میشد. البته باید گفت که نمیتوان به عنوان کتاب درسی دانشگاهی به آن نگاه کرد. اما نثر روان ایشان بسیار کتاب را خواندنی میکرد. میتوان گفت که این کتابها برای همه اقشار مناسب بود.»
او همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا نقد خاصی درباره این آثار بوده که نظر او را جلب کرده باشد؟ بیان میکند: «آقای فریدون آدمیت ایرادهایی به محتوای کتابهای تاریخی ایشان ایراداتی میگرفت و میگفت بعضی از مطالبش قدیمی است. البته خود آقای آدمیت بعدا میگفتند که ایرادی ندارد! بسیاری از آثار ما مطالبی قدیمی دارد. این نکتهای بود که ایشان در ملاقاتهای ما چندین بار عنوان کردند. فوت استاد زرینکوب ضایعه عمیقی برای فرهنگ و دانشگاه بود. من همیشه بابت فوت ایشان متاسفم و کاش ایشان را مدت طولانیتری در کنار خود میداشتیم.»
نظر شما