گفتوگو با مولف «اربعين؛ منظری اجتماعی؛ دانستهها و نادانستهها»
برخی به پژوهشها درباره اربعین نگاه مشکوک و بیگانه دارند
مهدی سلیمانیه با تأکید بر ضرورت شناخت پیادهروی اربعین پیش از پرداختن به پالایش آن معتقد است: پیش از پرداختن به پالایش در این حوزه باید آن را بشناسیم و به شناخت درست برسیم.
نویسنده در این کتاب به اهميت سيزده عامل افزايش مشاركتكنندگان در مراسم اربعين اشاره میکند که میتواند تحليلکننده اين پرسش مهم باشد که چرا برخی ديگر از مناسک دينی، دردهههای اخير، با اقبال مطلوبی مواجه نبودهاند. در مقابل، چگونه مناسک ديگری نظير اربعین، اعتکاف، زيارت و راهيان نور، در همين بازه زمانی، افزايش چشمگيری از اقبال مخاطبان را نشان میدهند. گفتوگو با این نویسنده را در ادامه میخوانید.
جامعهشناسی تشیع از حوزههایی است که کمتر در ایران مورد توجه قرار گرفته است با اینکه ظرفیتهای بسیاری برای پژوهش دارد. مطلع هستیم شما هم از محققانی هستید که مدتهاست تمرکزتان روی جامعهشناسی تشیع است و در این باره تحقیقاتی هم انجام دادهاید. لطفا برای آغاز گفتوگو درباره انگیزهتان از ورود به این حوزه بگویید.
من رشتهام جامعهشناسی است. طبیعتاً یک دانشجو و پژوهشگر در رشته جامعهشناسی که در کشوری مثل ایران یا منطقهای مثل خاورمیانه و شمال آفریقا یا مناطقی که سرنوشتهایی شبیه ما دارند و زندگی و فعالیت میکنند از جنبههای دین به مثابه پدیدهای اجتماعی نمیتوانند غافل باشند و در واقع این امر هسته فرهنگی جامعه ماست.
از این جهت ما اکنون چیزی حدود سیزده یا چهارده سال است که در حوزه مربوط به جامعهشناسی دین و به طور مشخص حوزه جامعهشناسی تشیع به همراه تعدادی از دوستان یک گروه مطالعاتی جامعهشناسی تشیع تشکیل دادهایم که زیر نظر سارا شریعتی، به پژوهش میپردازد. موضوع اربعین نیز در واقع حول محور همان بحث بوده است. علاقهمندی بنده در سه چهار سال گذشته به مبحث اربعین هم به همین دلیل بود چون آن زمان کار در حوزه اربعین نسبت به الان کم بود. در حال حاضر پژوهشگران بیشتری به این حوزه جذب شدند، ولی آن زمان به نظر میرسید حوزه مهمی است که مغفول واقع شده و از منظر اجتماعی و فرهنگی این موضوع خیلی جای کار داشت.
آیا در میان علما و خواص جامعه بالاخص بین نویسندگان عزم جدی برای پالایش مراسم عزاداری و سوگواری فرهنگ عاشورا و اربعین وجود دارد و اساسا چالشهایی پرداختن به چنین موضوعاتی چیست؟
قبل از اینکه از اراده و پالایش بپرسیم یک مرحله پیشنیاز است و آن شناخت است. در حال حاضر ما اندیشکده اربعین داریم، یعنی حتی نهادهای رسمی احساس نیاز کردهاند که وارد این حوزه شوند و کار کنند.
ما پیش از پرداختن به پالایش در این حوزه باید آن را بشناسیم و به شناخت درست برسیم. چون دو بخش دارد؛ بخشی که مربوط به جنبههای کلامی، دینی و فقهی است که بیشتر مربوط به متن و گزارههایی است که از دل متن در میآید؛ اما آن بخشی که مربوط به فرهنگ و جامعه و تاریخ است نیز مهماند، مشکل ما این است که آن را به گونهای که باید نشناختیم و خودمان را در واقع در این حوزه آن طور که باید تقویت نکردیم همان طور که دکتر شریعتی نیز در این زمینه چنین نظری داشتند. بنابراین استخراج و تصفیه منابع فرهنگی را هم که ایده شریعتی و کسانی مثل او مانند اقبال لاهوری، سید جمال، امام موسی صدر و ... بود و دیگرانی که در این حوزه میخواستند کار انجام دهند باید عملی شود. قدم نخست هم در این راه شناخت پیشینه فرهنگی است. پالایش این مبحث اتفاق نخواهد افتاد چون هنوز به شناخت درست نرسیدهایم.
یکی از مسائل مبتلا به آیینها و مناسک دینی ورود تحریفات به آن است. چه راهکارهای ایجابی و سلبی باید انجام شود تا به نحو مطلوب این فرهنگ پالایش شود؟
تحریف به این معناست که ما یک اصل و یک فروعی داریم که روی آن فرعیات ارزشگذاری مثبت و منفی میکنیم و بعد به آن منفیها، تحریف و بدعت و از جای خود خارج کردن، میگوییم. این مباحث، مباحث ترویجی و کلامی و به این تعبیر، همان حوزه اولی است که گفتم یعنی بین مروجین و کسانی که دغدغه دین و دینداری دارند مطرح است. اما آنجایی که بحث اربعین و مسائلی از این دست مانند مناسک، زیارات، روحانیت و ... مطرح است، اینها به عنوان یک پدیده اجتماعی ـ فرهنگی زمانی مطرح است که در گام اول توصیف واقعیت را انجام دهیم و ببینیم با چه چیزی مواجه هستیم. الان به دلیل آنکه ما آن را انجام ندادهایم، از منظر فرهنگی و اجتماعی نمیتوانیم وارد مرحله قضاوتگذاری ارزشی بشویم و بعد جلوتر برویم و ببینیم با این تحریفها و بدعتها باید چه کنیم. این مسألهای است که بیشتر در واقع فرع بر آن شناخت و توصیفی است که آن را نداریم.
به نظر شما چه کتابها و منابعی اعم از مقاتل صحیح و یا کتابهای معتبر دیگری وجود دارد که میتوان فرهنگ عاشورا، حادثه کربلا و اربعین را از آنها دریافت کرد؟
بهعنوان یک دانشجوی علاقهمند به حوزه جامعهشناسی دین، مجموعه تحقیقاتی که آقای مظاهری در این زمینه انجام دادهاند و کتاب تراژدی کربلا که یک پژوهشگر عراقی آن را انجام داده و به فارسی نیز ترجمه شده و همینطور بخشهای اجتماعی و جامعهشناختی دکتر شریعتی و کتابهایی مانند «حماسه حسینی» دکتر مطهری میتوانند منابع خوبی باشند. اما یک مشکل ما این است که پژوهشهایی که در این زمینه در کشورهای عربزبان مانند عراق، مراکش، تونس و کشورهایی که با ما هم سرنوشتند، را کمتر میشناسیم و پیشنهاد من این است که اینگونه کتب و علاوه بر این متنها، پژوهشهای جدیدی که در این کشورها دارند انجام میشوند، را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم و با آنها آشنا شویم.
بازخورد تأثیرات تألیفاتی را که انجام شده چه طور دیدهاید؟ چقدر توانسته تأثیرگذار باشد و چقدر مخاطب را جذب کرده است؟
سه دسته واکنش در این زمینه وجود دارند. دسته اول پژوهشگرانی هستند که در اقلیتاند. این افراد حوزه تخصصیشان، به خصوص نسل جدید رشتههای علوم انسانی و علاقهمندیشان به این حوزه بهعنوان یک پدیده اجتماعی ـ فرهنگی با این حوزههاست. اینها در واقع معدود حلقههایی هستند که متنهای همدیگر را خواندند و خوشبختانه یک انباشت خوبی در این حوزه ایجاد کردهاند.
اما دسته دوم واکنشها مربوط به نهاد رسمی دین مثل حوزههای علمیه و حلقههایی که در نجف و قم و ... حضور دارند، است که بیشتر یک سکوتی داشتهاند و واکنشی به این پژوهشها انجام نشده، در حالی که به نظر میرسد فضای خوبی بوده که با یک نگاه متفاوتی دین را به مثابه یک پدیده اجتماعی و به صوت اخص اربعین، مناسک دینی و زیارات و ... معرفی کنند.
اما دسته سوم واکنشهایی بوده که از طرف دستگاههای رسمی بوده است که به عنوان یک نگاه آزاردهنده و نگاه بیگانه و مشکوک به این پژوهشها نگاه میکنند. نه تنها در این دسته علاقهمندی نسبت به پژوهشها و پژوهشگران این حوزه، مشاهده نمیشود، بلکه توبیخ و تنبیه هم متاسفانه شامل حال ما میشود که هزینه آن را متأسفانه جامعه خواهد پرداخت.
نظر شما