محمدرضا اربابی، معتقد است، نپیوستن ایران به قانون کپیرایت و تولید با هزینه پایین، بازار کتاب کودک را برای ناشران غیرحرفهای پرسود کردهاست.
تولید کتابهای کودک با انبوهی از تصویرسازیهای جذاب نه تنها کودکان؛ بلکه حتی والدین آنها را نیز به خود جلب میکند. آثار منتشرشده در حوزه کودک، عموما ترکیبی از واژگان و تصاویر است که اتفاقا سهم تصاویر بیش از کلمات است. همین امر موجب میشود که قیمت تمامشده تولید چنین آثاری، اغلب گران تمام شود. البته درعینحال شمارگان انتشار این آثار نیز عموما بالاست و همین امر موجب تعادل تولید و عرضه میشود.
بازار ادبیات کودک در ایران نیز از چنین قواعدی مستثنی نیست. در ایران نیز نهتنها تولید کتاب کودک، حجم بالایی دارد؛ بلکه این حوزه از ادبیات، فروش بالایی دارد. اما آنچه بازار ادبیات کودک ایران را از دنیا متمایز میکند، رشد لگامگسیخته تولید آثار ترجمهای در این حوزه است.
برخی بررسیهای میدانی نشانگر رشد 60 درصدی تولید آثار ترجمهای کودک در پنج ساله اخیر است که این امر به وضوح غیرمتعارف و غیرمنطقی به نظر میرسد. غرض این نیست که بگوییم این حوزه در ایران، مخاطب ندارد؛ زیرا بهواقع مخاطبان داستانهای کودک بسیار است؛ حتی با وجود رشد شبکههای اجتماعی و بازشدن پای کودکان به این عرصه، برخی والدین تلاش میکنند کتاب را وسیلهای برای برقراری تعادل در کودکان خود قرار دهند.
با این وجود این رشد غیرمنطقی که حتی بازار آثار تالیفی در زمینه ادبیات کودک را تحت تاثیر خود قرار داده، نیازمند پژوهش و مطالعات علمی و میدانی است اما به اعتقاد نگارنده، این رشد روزافزون و بیحساب، دلایل غیرکتابی و غیرادبیاتی دارد.
اگر بخواهم صریح صحبت کنم، باید بگویم اولین دلیل هجوم ناشران به حوزه کتاب کودک، نبود قانون کپیرایت در ایران است. همانطورکه پیش از این عنوان شد، قیمت تمام شده کتاب کودک برای ناشر دست اول اثر، بالاست؛ هزینههایی ازجمله حقالزحمه نویسنده و البته هزینه تصویرگری. بهطور طبیعی و در صورت رعایت کپیرایت در ایران، ناشر ایرانی میبایست هزینه تصویرگری و تولید اثر را بپردازد که عموما خرید حق مولف کتاب کودک از کتابهای سایر حوزهها گرانتر است. پس به راحتی میتوان دریافت که وقتی قانون کپیرایت در ایران رعایت نشود، بازار ترجمه کتاب کودک، میدانی پُرسود برای ناشرانی است که بیش از محتوا، به اقتصاد نشر میاندیشند.
و اما علت دوم. به نظر میرسد در آشفته بازار نشر ایران که شاهد ظهور و حضور ناشرانی غیرحرفهای اما پُرسود هستیم، ادبیات کودک با هزینه پایین و سهولت تولید، بازار جذابی است برای برخی ناشران کاغذفروش سودجو. قطعا این حرف به این معنا نیست که ناشران این حوزه سودجو هستند؛ زیرا ناشران حرفهای و دلسوز زیادی در میدان ادبیات کودک به فعالیت مشغولند.
مجموع این دلایل، زمینه افزایش تقاضا در بازار نشر را فراهم میآورد. بدان معنا که ناشران به ترجمه کتاب کودک گرایش دارند و در نتیجه مترجمان نیز برای رفع نیاز بازار به این بازار گرایش مییابند.
بازهم تأکید میکنم. منظور از آنچه گفته شد این است که حجم غیرمنطقی این بازار زمینه گرایش ناشران غیرحرفهای و حتی غیرمرتبط به این حوزه را ایجاد کردهاست. گرچه حتی این فعالیتها هم نمیتواند جریان اصیلی را که سالهاست در حوزه ترجمه و نشر ایران فعالیت میکنند تحتالشعاع قرار دهند.
در پایان بار دیگر تأکید میکنم رعایت کپیرایت، حتی بر پایه یک شیوه یا دستورالعمل داخلی، نیز میتواند بازار ترجمه و نشر کودک را به تعادل منطقی برساند.
نظر شما