گفتوگو با محمدرضا وصفی درباره کتاب «پژوهش در علوم اطلاعات و دانششناسی»
ناکارآمدی پژوهش علوم انسانی به دلیل عدم ارتباط پژوهشگران علوم انسانی با مسائل واقعی است
به گفته محمدرضا وصفی دلیل اصلی ناکارآمدی پژوهشها، عدم ارتباط و درگیرشدن پژوهشگران علوم انسانی با مسائل واقعی است.
کتاب «پژوهش در علوم اطلاعات و دانششناسی» به سرپرستی محمدرضا وصفی با همکاری جمعی از پژوهشگران منتشر شده است. این کتاب طیفهای گوناگونی از رویکردها و روشهای پژوهشی در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی از جمله مباحث مربوط به انواع آرشیو، کتابسنجی، مدیریت اطلاعات و بسیاری از مطالب مفید، پیرامون این حوزه را شامل شده است. آنچه در ادامه میآید گفتوگو درباره این کتاب است.
به عنوان پرسش نخست، پژوهش علوم اطلاعات حوزهای است که در درجه اول مربوط به تجزیه و تحلیل، جمعآوری، طبقهبندی، خوشهبندی، ذخیرهسازی، بازیابی، جابجایی، انتشار و محافظت از اطلاعات است. این پژوهش با علوم کامپیوتر، علوم داده و هوش مصنوعی و علوم شناختی و روانشناسی ، فناوری و سازمان های اطلاعاتی در ارتباط است. به طور کلی میتوان گفت علم اطلاعات جنبههای مختلفی از جمله علوم بایگانی ، علوم شناختی ، تجارت، اقتصاد، حقوق، زبانشناسی، موزهشناسی، مدیریت، ریاضیات ، فلسفه، سیاستهای عمومی و علوم اجتماعی را در خود گنجانده است. حال ما چگونه میتوانیم تفاوت بین اطلاعات و دانش را درک کنیم؟
علاقهمندم با یک مثال ساده تفاوت بین اطلاعات و دانش را بیان کنم. شما وقتی یک کوکی یا بیسکویت را به دیگری تعارف میکنید و میگویید بفرمایید بیسکویت، این information است. اما اگر بگویید بفرمایید کیک میل کنید این misinformation یا اطلاعات نادرست است. اگر هنگام خوردن بیسکویت، قرچقرچ کنید، تاکید بر آن است که اطلاعات منعکس شده درست بوده است و اما اگر به دنبال آن بگویید که وای چقدر این بیسکویت خوشمزه است و باز خواهان خوردن آن باشید و به دیگران هم توصیه کنید که طعم این بیسکویت لذیذ است و از آن میل کنند، اتفاقی جدید در حال رخ دادن است و اطلاعات قبلی در حال تبدیل شدن به دانش است. یعنی از این به بعد دانش شکل گرفته میتواند برای کارخانه تولیدکننده و تجار کلان و خرد مواد قضایی و حتی حوزه تغذیه و درمان معناپذیر باشد.
مثال دیگر که میتوان بیان کرد و تمام انسانها در جایجای دنیا طی بیست ماه گذشته با آن درگیر شدند و آن را حس کردند مسئله کرونا است. ابتدا این تنها اطلاعات بود که در سیستم درمان ثبت میشد و گزارش میشد که ویروسی دارد مرگ زودهنگام را به دنبال میآورد و نه این ویروس شناخته شده بود و نه راه مقابلهای برای آن وجود داشت و حتی در ابتدا misinformation تولید شد. یعنی پزشکان تصور می کردند که این آنفولانزا است که دارد جان انسانها را میگیرد . اما با تراکم اطلاعات و پردازش آن گامهای پی در پی در تولید دانش در خصوص اطلاعات پیشین برداشته شد. اگر دقت کنیم در مییابیم که چقدر ثبت دقیق اطلاعات و خوشهبندی و یا طبقهبندی آن در اینجا مهم است و اطلاعات ناقص و یا خطا چقدر میتواند دانش در حال تولید را به مسیر خطا هدایت کند.
از همینجا میخواهم استفاده کنم و اشاره کنم که مفهوم اطلاعات در پیوند قابل توجهی با حوزه دانشی است که با آن سروکار دارد. برای مثال یک اخترشناس، یک ریاضیدان، یک میکروبشناس، یک متخصص هواشناسی ، یک متخصص علوم بالینی، یک جامعهشناس و یا یک متخصص راه و ترابری و ترافیک و یا متخصص علوم رسانه درکی متفاوت از دیگری در خصوص اطلاعات دارد. به دیگر سخن ما تعریف جامعی از این مفهوم ساده و اما در واقع پیچیده نداریم. این پیچدگی متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی را هم درگیر کرده است و تعریف جامعی از آن میان متخصصین این رشته نیز دیده نمیشود و شاید علت آن باشد که این مفهوم بخاطر همنشینیای که با دنیای کامپیوتر و هوش مصنوعی یافته دائم در حال دگرگونی است. از این رو درمییابیم که چقدر اطلاعات صحیح و شفاف در برنامهریزی و تصمیمسازی نقش ایفا میکند. تا جایی که گفته میشود یک تلفن هوشمند، به مراتب بهتر از نزدیکان علایق و تمایلات را یافته است.
نکته دیگری که لازم است اشاره کنم این است که برخی از حوزههای تخصصی بطور خاص با اطلاعات و مطالعه درحوزه مهندسی و ناوبری اطلاعات سروکار دارند؛ مثل حملنقلهای هوایی و دریایی و ریلی. حال توجه کنیم که اگر همان دقت و مهندسی بکار رفته در اطلاعات وارد حوزه حمل و نقل زمینی نیز بشود چقدر میتواند از تلفات جادهای بکاهد.
مباحثی در حوزه پژوهشی این حوزه از منظر فلسفی و جامعهشناسی و علوم رفتاری نیز مطرح است که نیاز به گفتوگویی دیگر است.
پژوهش در علوم اطلاعات با دانششناسی چه تفاوتی دارد؟
در علوم اطلاعات، محوریت را مدیریت اطلاعات در نظر بگیریم، دانششناسی را نیز میتوان به مدیریت دانش نزدیک دانست. در مدیریت اطلاعات تاکید بر بسترهای اطلاعاتی موجود و مهمتر از آن کاربران اطلاعات در موقعیتهای مختلف است؛ حال آنکه دانششناسی یا همان مدیریت دانش ما را بیشتر به سمت سازمانها و کسب و کارها با در نظر داشتن نقش دانش به منزله مزیت رقابتی در عصر حاضر سوق میدهد. شاید تمایز اصلی پژوهش در این دو حوزه را بتوان به حوزهها و کنشگران فعال در آنها ربط داد؛ به طور مثال در علوم اطلاعات بیشتر مسائل معطوف به کاربر نهایی است حال آنکه در مدیریت دانش، در افق بیشتر مسائل عملکرد کلی سازمان و ارتقای اثربخشی آن مد نظر قرار میگیرد. امروزه داراییهای دانشی در سازمانها طیف گوناگونی را از جوانب مختلف در بر میگیرد؛ پس بدون شک پژوهشگران این حوزه نیاز دارند به علوم و مهارتهای جدیدی مجهز شوند؛ از جمله این مهارتها میتوان به آشنایی با زبانهای برنامهنویسی، ابزارها و فنون دادهکاوی، مدیریت دادهمحور، هوش کسب و کار، خلق دانش ارزشآفرین، تدوین راهبرد دانش و ... اشاره داشت.
مهمترین ویژگی یک پژوهش کارآمد در این زمینه چیست؟
پژوهش کارآمد ویژگیهای منحصر بفردی دارد: از ویژگیهای پژوهشگری که مساله یا شکافی واقعی را در جامعهای مناسب به شیوهای علمی و اصولی رصد میکند تا طراحی روشها و ابزارهای معتبری که برای حل آن مساله و رسیدن به دستاوردهای مورد انتظار طرحریزی و اجرا میکند. بنابراین داشتن یک طرح یا پلن اولیه مناسب که در ادبیات دانشگاهی همان پروپوزال یا پیشنهاده است. مهمترین ویژگی چنین پژوهشی در ابتدای مسیر است. از سوی دیگر مراحل و فرایندهای پژوهش در چنین پژوهشهایی بارها و بارها توسط خود پژوهشگر یا سایر داوران و خبرگان ارزیابی و نقد میشود؛ در چنین پژوهشی پژوهشگر پس از تلاش برای تحلیل درست دادهها، یافتههای خود را بازبینی مجدد کرده و در نهایت در راستای انتشار نتایج و کاربردی کردن نتایج پژوهش خود تلاشهای موثری میکند.
ارزیابی شما از آثار کمی و کیفی در این گونه از تحقیقات چیست؟
در ارزیابی پژوهش بطور کلی لازم است به فاکتورهایی نظیر ماهیت مساله و هدف پژوهش، سابقه اعتبار ابزار گردآوری و روایی و پایایی آن و دستاوردهای مورد ، موضوع، نحوه جمعآوری دادهها انتظار توجه کرد؛ به بیان دیگر ممکن است برای حل مسالهای در یک حوزه خاص رویکرد کمی پاسخگو باشد و برای مسالهای دیگر در همان حوزه رویکرد کیفی. با عنایت به فاکتورهای فوق ارزیابی آثار کمی و کیفی محقق میشود؛ در چند سال اخیر پژوهشهای کارآمد با رویکرد کیفی با اقبال بیشتری به ویژه در رسالههای دکتری مواجه شدهاند هر چند پژوهشهای کارآمد با رویکرد کمی هم کم نداریم.
به اعتقاد شما چرا پژوهش در این زمینهها و در حوزه علوم انسانی کارآمد نمیشود؟
در پاسخ به این سوال بهتر است برگردیم به ویژگیهای یک پژوهش کارآمد؛ اما شاید بتوان دلیل اصلی ناکارآمدی پژوهشها را به عدم ارتباط و درگیرشدن پژوهشگران علوم انسانی با مسائل واقعی دانست؛ به عبارتی در حوزه علوم انسانی بسیاری از پژوهشگران مسالهای را بطور کلی و اصطلاحا از دور و اکثرا بر مبنای متون و سوابق قبلی شناسایی و رصد میکنند؛ به همین دلیل بسیاری از زوایای مساله از دید پژوهشگر پنهان میماند؛ از این رو نتایج پژوهش، در حل مسائل چندان تاثیرگذار نبودند. بصورت کلی عدم ارتباط موثر میان فضای اجرایی مدیریتی کشور و فضای آکادمیک کشور در کارآمدی پژوهشها نقشی مهم و اساسی دارند.
درباره اثرتان هم توضیحاتی بفرمایید؟
همواره در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی، وجود منبعی یکپارچه که بتواند تمامی مسائل کلیدی و روشهای پژوهش را پوشش دهد؛ با چالش روبهرو بوده است. در دو دهه گذشته، آثار داخلی و خارجی ارزشمندی به منظور پوشش برخی از موضوعات و مسائل پژوهشی در این حوزه پدید آمده است. با این حال، بسیاری از این آثار به روشهای خاصی محدود بوده و یا بر مهارتهای مقدماتی و یا بررسی سطحی و یا نیمهعمیق مسائل کلیدی در پژوهش پرداخته است. از این رو به نظر میرسد پیوسته باید دستمایههای علمی تازه پای به میدان گذارد، تا همپای پویایی این حوزه از علم و دانش چراغ راه پژوهشگران باشد.
جستجوی منبعی که بتواند الگووارههای کمی و کیفی را کنار هم، مورد توجه قرار دهد بسیار حائز اهمیت است. از این رو پدیدآورندگان این مجموعه برآن شدند، تا با بررسی پایگاههای گوناگون و بهرهگیری از خرد جمعی متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی، اثری جدید در زبان فارسی خلق نمایند. این تلاش در نهایت ما را به ویراستِ جدید مجموعه ارزشمند «روش پژوهش: اطلاعات، نظام ها و زمینهها» از انتشارات چندوس رهنمون ساخت و الگوی نخست در تدوین این اثر قرار گرفت. به دنبال آن با هدف غنیسازی و بومیسازی، پدیدآورندگان، دیگر منابع ارزشمند موجود در زبان فارسی و انگلیسی را کاوش و در نگارش از آنها بهره بردند. مجموعه حاضر طیفهای گوناگونی از رویکردها و روشهای پژوهشی در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی از جمله مباحث مربوط به انواع آرشیو، کتابسنجی، مدیریت اطلاعات و بسیاری از مطالب مفید، پیرامون این حوزه را شامل میشود. لذا امید میرود، برای پژوهشگران حرفهای و نیز تازهکار که به دنبال کشف و خلق ایدههای ناب و الهامبخش میباشند؛ مفید باشد.
در نهایت تدوین این اثر در قالب یک همکاری میان دانشجویان دوره دکتری رشته علم اطلاعات و دانششناسی در گرایش مدیریت اطلاعات و دانش (ورودی سال 1397) در دانشگاه تهران شکل گرفت. اسامی و تجربه کاری آنان بدین شرح است: خانم سمیه جعفری، پژوهشگر آزاد، مولف، مترجم و مشاور مدیریت دانش؛ یوسف عابدی، پژوهشگر و کارشناس دفتر برنامهریزی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، آمنه راهجو پژوهشگر و مسئول کتابخانه مجتمع فرهنگی شهید چمران؛ سیفالله اندایش پژوهشگر و مدرس دانشگاه و یاسر فیضاللهی مدیر پژوهش دانشگاه امام حسین (ع).
نظر شما