کتاب «مبارزه علیه وضع موجود» مطالعهای است بر ریشهها و ساختار فرهنگ مخالف وضع موجود، مفهوم بدیلی که از سیاست ارائه میدهد و تاثیرش بر نهادهای سیاسی و اجتماعی آلمان در سه دهه 1950 تا 1980.
کتاب از شش فصل، دو پیشگفتار و یک نتیجهگیری تشکیل شده است. در ابتدای این کتاب پیشگفتار مترجم را با عنوان «طغیان در صحن دانشکده، مدارا در تالارهای قدرت» میخوانیم که در آن آمده است: «کتاب حاضر، نوشته خانم سابینه فون دیرکه، استادیار زبان و فرهنگ آلمانی در دانشگاه پیتسبورگ آمریکا، مطالعهای است بر ریشهها و ساختار فرهنگ مخالف وضع موجود، مفهوم بدیلی که از سیاست ارائه میدهد و تاثیرش بر نهادهای سیاسی و اجتماعی آلمان در سه دهه 1950 تا 1980.»
به گفته مترجم، از میان جنبههای گوناگون جنبشهای اجتماعی که کتاب به آنها میپردازد، یکی مشروعیت خشونت و انحصار دست یازیدن به خشونت است. حکومتها به نام نجات مملکت، به نام آسایش خلق و گاه برای نجات مردم از دست خویش، متوسل به رفتاری میشوند که خشونت نام دارد. اما این مفهوم نیز در متن فرهنگها و واژگان طبقات مختلف تفسیربردار است.
در ادامه همین پیشگفتار آمده است: «توسل حکومتها به خشونت معمولا از صمیم قلب است و هدفی جز حفظ وضع موجود ندارد. اما این سوال گاه به گوش میرسد که محکوم کردن خشونت از سوی روشنفکران تا چه حد تاکتیک و تمهید و تا چه حد برخاسته از اقناعی است اصولی.»
به هر سو، مترجم در این پیشگفتار سعی کرده است با تطبیق جنبش دانشجویی آلمان بر جنبش دانشجویی در ایران مطالب کتاب را برای خواننده ایرانی عینیتر کند.
نویسنده در فصل نهایی کتاب میکوشد به این پرسش پاسخ دهد که دانشجویان انقلابی اسبق و اصلاحطلبان سابق آیا اکنون فقط بخشی از نظام بورژوایی با جذابیتهای آشکار و پنهانش شدهاند، یا توانستهاند در عین پذیرفتن نتایج آزمایش و خطاها، به عقاید خویش پایبند بمانند و همچنان بکوشند نظرات خویش را هرچه بیشتر به اجرا درآورند.
اما در پیشگفتار نویسنده با عنوان «فرهنگ و سلطه» ابتدا تعاریفی از فرهنگ و خرده فرهنگ و... ارائه میشود. در این مطلب میخوانیم: «گرچه تعریف همه جانبه از فرهنگ به عنوان بیان یک گروه اجتماعی از کل روش زندگی خویش را ترجیح میدهم، دامنه این مطالعه محدودتر است. تمرکز این مطالعه بر آن جنبه از فرهنگ مخالف وضع موجود است که درک خویش از اثر هنری و جایگاه و کارکرد تولید هنری و پذیرش آن در جامعه را بیان میکند.»
به بیان نویسنده در فصل اول با عنوان «سلطه فرهنگی و خرده فرهنگهای جوانانه در دهه 1950» به فضای اجتماعی و سیاسی دهه 1950 پرداخته شده، دههای که نسلی از دانشجویان فعال در آن رشد کرد. این فصل به بحث پیرامون نخستین خرده فرهنگها- پدیده عربدهجوهای طبقه کارگر و اگزیستانسیالیستهای طبقه متوسط میپردازد که تنها در دورهای کوتاه طی اواسط و اواخر دهه 1950 رشد کردند.
فصل دوم با عنوان «برقرار باد قدرت تخیل» به بررسی نخستین فرهنگ مخالف با وضع موجود اختصاص دارد، فرهنگی که در دانشگاه ریشه دارد و از این رو جنبش دانشجویی خوانده شده است.
فصل سوم کتاب با عنوان «ترانههای غمگنانه پس از 1968، به ادامه بحث نقد ادبی دهه 1970 اختصاص یافته است. به تعبیر نویسنده «محور بحث ذهنگرایی جدید و تبعات تروریسم بریگارد سرخ برای فضای سیاسی آلمان خواهد بود.»
فصلهای چهارم و پنجم به ترتیب با عنوانهای «بیطرفی به چه درد میخورد» و «خودتان زحمتش را بکشید» درباره جنبشهای اجتماعی جدید در دهههای 70 و 80 است. نویسنده میگوید: «مطالعه حاضر به جای پرداختن به تجزیه و تحلیل تکتک جنبشهای اجتماعی جدید، حول این محور میگردد که برای مخالفت بنیادی بسیاری جنبشهای جدید اجتماعی شماری خاستگاه مشترک وجود داشت. در نتیجه این مخالفتها در رشتهای از مفاهیم، تلقیها و رفتارهای فرهنگی اشتراک داشتند که آنها را از حد تفاوتها فراتر میبرد و به پدیده فرهنگی واحدی تبدیل کرد.»
فصل ششم یعنی فصل پایانی کتاب با عنوان «میان سیاست و زیست بوم» بر جنبش زیست بوم و حزب سبزهای آلمان متمرکز است. در معرفی این فصل آمده است: «جنبش زیست بوم دقیقا به این سبب که تبدیل به حزب سیاسی ماندگاری شده، پایدارترین تاثیر را بر جامعه آلمان غربی گذاشته است. افزون بر این سبزها غالب خواستهای جنبشهای جدید اجتماعی مختلف را در خود جمع کردند و از این رو میتوان آنها را بحق سخنگوی فرهنگ بدیل تا نیمه دهه 1980 دانست.»
در پایان کتاب قسمتی که با عنوان «در پایان ماجراها» به نتیجهگیری پرداخته شده، نویسنده معتقد است که جنبش سبز بدیل در نهایت با توجه به اختلافهای اولیه اما جنبههایی از جنبش دانشجویی یعنی برداشتها و شیوههای عمل اوایل جنبش دانشجویی را احیا میکرد. همچنین «جنبش دانشجویی در سطح نظری هم برتحولات بعدی فرهنگ مخالف وضع موجود تاثیر گذاشت. نظریه صنعت فرهنگ هورکهایمر و آدورنو، گرچه با گرایش متفاوت، عنصری اساسی در نقد فرهنگ سبز- بدیل از فرهنگ مسلط باقی ماند.»
نکتهای هم که درباره ویرایش کتاب میتوان گفت این است که کتاب هرچند در سال 1399 منتشر شده، اما در آن از جدانویسی به شیوه امروزی که در متون متداول است استفاده نشده، شاید بهتر بود که این مسئله رعایت میشد هرچند در این نوشتار در نقلقولها جدا نویسی رعایت شده است.
نظر شما