فرهنگ مردسالاری در افغانستان به گونهای است که تولد پسران را مایه سرور و سربلندی میدانند و تولد دختران را مایه سرشکستگی و نگونبختی. آیین «بچَهپوشی» حکایت دخترانی است که در برههای از زندگی خود در لباس پسرانه، پرورش مییابند.
کتاب همانطور که از عنوانش بر میآید موضوع منحصر به فرد و ملتهبی دارد و شاید دست گذاشتن بر همین موضوع است که توانسته عنوان بهترین کتاب سال 2014 به انتخاب «پابلیشرز ویکلی» و نامزد بهترین کتاب ناداستان سال 2014 به انتخاب گودریدز را برای نوردبرگ به ارمغان بیاورد. او در این کتاب به سراغ تهیه گزارش از رسم «بچه پوشی» در افغانستان رفته، رسمی که حکایت از پرورش دختران در لباسهای پسرانه و متفاوت با جنسیتشان دارد. این روزنامهنگار در قالب این گزارش فرهنگ مردسالار افغانستان را نمایش داده و به نقد میکشد. فرهنگی که در خود کتاب هم این طور توصیف میشود: « فرهنگ مردسالاری در افغانستان به گونهای است که تولد پسران را مایه سرور و سربلندی میدانند و تولد دختران را مایه سرشکستگی و نگونبختی. آیین «بچَهپوشی» حکایت دخترانی است که در برههای از زندگی خود در لباس پسرانه، پرورش مییابند.»
اما این رسم و فشار برای انجام آن تنها به اقشار خاصی از جامعه محدود نمیشود، کتاب روایت آزیتا نماینده پارلمان افغانستان است که چارهای ندیده جز آنکه چهارمین دخترش را بچَهپوش کند و نامش را مهران بگذارد. زهرا نوجوانی ماجراجو است که در گیرودار دوران بلوغ، نمیگذارد پدرومادرش دوباره او را به دنیای دخترانه برگردانند. شکریه بعد از آنکه بیست سال بچَهپوش بوده است، اکنون ازدواج کرده و سه فرزند دارد. نادر و شاهد، هر دو در لباس مردانۀ افسران پلیس، کماکان ناشناخته هستند. اما این روایتها تمام کتاب را به خود اختصاص ندادهاند، نویسنده در این بستر نگاهی هم به فداکاری زنان و دختران افعانستان در جنگ طولانی مدت و پر مصیبت با آمریکا میاندازد و چرخه زندگی آنان را با گریزی به تاریخ جهان مورد توجه قرار میدهد. کتاب در چهار بخش اصلی تدوین شده است: پسران، جوانی، مردها و پدران.
نویسنده روایت آغازین خود را از خانه آزیتا نماینده پارلمان که فرزند آخر خود را بچه پوش کرده است، آغاز میکند، در حقیقت این فصل نخستین مواجه نویسنده با رسم بچه پوشی است که او را ترغیب میکند به واکاوی آن بپردازد و افراد دیگری که با این رسم زندگی میکنند را پیدا کند، او در این مسیر خوانندگان را نیز با داستان زندگی آزیتا هم به عنوان یک مادر و هم زنی که در جامعه مردسالار به شغل و فعالیت سیاسی مشغول است، آشنا میکند و در ادمه گریزی هم به شرایط سخت تولد دختران در افغانستان میاندازد.
در قسمتی از این فصل میخوانیم: «زن حاملهای که یک پسر به خانه ببرد، جشن مفصلی با موسیقی و مراسم شکرگزاری در انتظارش است، با غذا و نوشیدنی فراوان. به مادر هدایایی هم میدهند... زنی که فرزندش پسر میشود زنی است موفق و همه به حالش غبطه میخورند- همسری نمونه و زنی خوششانس! اگر نوزاد دختر باشد مادری را میبینید که با اشک و حسرت اتاق زایمان را ترک میکند، سرافکنده و شرمسار به روستا باز میگردد و سرزنشهای اقوام و همسایهها شروع میشود...»
بخش دوم با عنوان «جوانی» با روایت زندگی زهرا آغاز میشود؛ نوجوان پانزده سالهای که بچه پوش بوده و در ادامه هم نمیخواهد با جنسیت واقعیاش زندگی کند. در این فصل مورد تاثیرات این رسم بر آینده این دختران میخوانیم: «با دیدن وضعیت فعلی زهرا میتوان دریافت که وقتی دختری بچه پوش، بلوغ خود را کماکان به عنوان پسر طی میکند تجربه بچه پوشی میتواند تاثیری ماندگار و دائمی در ذهن او ایجاد کند. با دیدن زنان بالغ دیگری که تجربه بچه پوشی داشتهاند، متوجه میشوم زنانی که مبلغ بچه پوشی هستند فقط در دوران طفولیت لباس پسرانه پوشیدهاند به نظر میرسد تجربه توانمند سازی دوران بچه پوشی فقط زمانی در زنها دوام مییابد و ماندگار میشود که بچه پوشی را قبل از دوران بلوغ به پایان برسانند و مدت آن کوتاه باشد. بعد از دوران بلوغ، اوضاع پیچیدهتر میشود، درست مثل زهرا که اکنون به بحران خورده است.»
بخش سوم کتاب با عنوان «مردها» از روایت شکریه آغاز میشود کسی که سالها با رسم بچه پوشی زندگی کرده و پس از مدت کوتاهی از خارج شدن از این سبک زندگی در آستانه ازدواج قرار میگیرد و به همین دلیل با فشارهای روانی و ترسهای زیادی مواجه میشود. بعد از داستان شکریه خوانندگان با نادر و شاهد که رسم بچه پوشی را تا جوانی ادامه دادهاند، و با آن شغل انتخاب کرده و همچنان نیز ناشناخته هستند، آشنا میشوند.
بخش چهارم و پایانی کتاب با عنوان «پدرها» باز به زندگی آزیتا برمیگردد که با از دست دادن شغل پارلمان دچار چه سختیهایی میشود و همینطور شکریه که تلاشش برای یک همسر چطور به ثمر نمینشیند و در ادامه این فصل نویسنده به سراغ پدر آزیتا هم میرود تا روایت او را نیز به عنوان یک مرد تحصیلکرده در این گزارش بیاورد. در قسمتی از بخش پایانی این کتاب اما پدران این طور برجسته میشوند: «به گمان من بسیاری از مردان افغان به خودی خود و در مقام فردیت چندان هم افراطی و بنیادگرا به شمار نمیآیند. تمام امیدها به همین مردان است که سرنوشت دختران خود را خودشان کنترل و هدایت کنند. پشت سر هر بانوی جوان افغان که وجودش سرشار از اشتیاق و جاهطلبی برای فتح جهان است، پدری علاقهمند و مشتاق قرار دارد. در وجود هر زن بالغ و موفقی که توانسته است قدم در راهی جدید بگذارد و کاری انجام دهد که زنان عادی نمیتوانستهاند، پدری با اراده و مصمم را میتوان یافت که با تقویت فرزند خود، تعاریف جامعه را درباره غیرت مردانه و آبروی خانوادگی دگرگون کرده است.»
«دختران زیرزمینی کابل» نوشته «جنی نوردبرگ» با ترجمه «آیسان شموسی» در 368 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و قیمت 55 هزار تومان توسط انتشارات کوله پشتی منتشر شده است.
نظر شما