نیکطلب معتقد است ادبیات ازبکستان بطور کلی و ادبیات کودک و نوجوان آن به طور خاص تحت تاثیر تاریخ پرفراز و نشیب این کشور است و در این باره میگوید: این سرزمین در تاریخ کهن جزء قلمرو هخامنشیان بوده و بعد از حمله اسکندر مقدونی جزء کشور یونان میشود و بعدها حکومت کوشان و خانات ترک در این سرزمین حاکم میشوند. اسماعیل سامانی در سال 1873 میلادی این سرزمین را به حاکمیت خودش درمیآورد و بعد قره خانیان که بیشتر هویت ترک داشتند، حکومت سامانیان را برکنار میکنند. این سرزمین و شهرهای موجود در آن مرکز تمدن آسیای مرکزی به شمار میرود، شهرهایی مانند سمرقند، بخارا، خیوه، چاچ، هرمز و شخصیتهای بزرگ ادبی و همچنین حوادث تاریخی مهمی در این سرزمین وجود دارد.
این پژوهشگر میافزاید: گذشته از رونق فراوان شعر و ادب فارسی که در شهرهایی مثل بخارا و سمرقند از آغاز دوره اسلامی وجود دارد، از کانونهای علمی- ادبی درجه اول ایران بهشمار میرود. در این دوران شعر با رودکی پا به عرصه ادبیات فارسی میگذارد، ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم متخلص به رودکی اهل روستای پنجکنت سمرقند است. رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسیگوی و پدر شعر پارسی میدانند که به این خاطر است که تا پیش از وی کسی دیوان شعر نداشته است و این از نوشتههای ایرانی عربینویس هم عصر رودکی- ابوحاتم رازی مشخص میشود.
نیکطلب در ادامه به افراد شاخص در حوزه ادبیات در ازبکستان اشاره میکند و میگوید: از افراد صاحبنامی که در این سرزمین میزیسته میتوان به ابوالعباس بخارایی و ابوحفص سغدی، شاعر و مولف قدیمیترین کتاب لغت فارسی است. او از پیشگامان ادب پس از اسلام و نخستین سرایندگان شعر پارسی بود و اختراعِ سازِ شهرود نیز از او است.
به گفته نیکطلب، همگام با شکوفایی ادبیات بزرگسال، ادبیات کودک و نوجوان نیز که سرچشمه آن داستانهای حماسی و ادبیات عامیانه و شفاهی است در این سرزمین شکوفا میشود. بزرگمردان این سرزمین داستانهای حماسی مختلفی را برای کودکان و نوجوانان حکایت میکنند. ازجمله معروفترین آنها میتوانم به داستان عارف و شاعر و پهلوان ساکن خیوه به نام پهلوان محمود قتالی خوارزمی معروف به پوریای ولی اشاره کنم که در ادبیات کودک و نوجوان ازبکستان داستانهای زیادی از رشادتها و جوانمردیهای او حکایت شده است. پوریای ولی در سال 722 هجری در این سرزمین درگذشته است.
این پژوهشگر با اشاره به نقش لالاییهای مادرانه و ادبیات شفاهی در شکلگیری ادبیات کودک و نوجوان ازبکستان میگوید: از دیگر مواردی که در ادبیات عامیانه کودک و نوجوان این سرزمین میتوان به آن اشاره کرده، الههای مادرانه یا همان لالاییهای مادرانه است که در ازبکستان بستری بوده برای شکوفایی ادبیات کودک و نوجوان. ابوعلی سینا هم در کتاب قانون خود به اهمیت الههای کودکانه میپردازد. در ازبکستان از اشعاری که به صورت شفاهی، نسل به نسل و سینه به سینه منتقل میشود استفاده زیادی میشود. ازجمله الههای مادران این سرزمین میتوان به نمونههایی مانند «فرشیدجان خوابش برده/ اله یا اله ... شیرینک جان من/ اله یا اله ...» اشاره کرد.
او با بیان اینکه داستانهای حماسی و پهلوانی نیز مقام خاصی در ادبیات ازبکی دارد، در این باره توضیح میدهد: شعرها و نمایشهای کودکان ازبکی به دو دسته تقسیم میشوند: شعرها و نمایشنامههایی که در وقتها، شرایط و زمانهای خاصی استفاده میشوند مانند عیدها و جشنهای مذهبی و شعرها و نمایشنامههایی که در هر زمانی قابل اجرا هستند مانند بازیهای کودکانه و رسومی که در ازبکستان وجود دارد.
به گفته نیکطلب، جانیبیک اوناکوف، مطرحترین شاعر این نسل است که ادبیات فارسی معاصر ازبکستان مدیون اوست. بیشتر نویسندگان و شاعران ازبکستان ذولسانین هستند، یعنی به چند زبان عربی، فارسی، ازبکی، ترکی و روسی شعر میگویند. پدر ادبیات کلاسیک ازبکستان علی شیرنوایی است که برجستهترین شاعری است که به چند زبان، فارسی، عربی و ترکی و ازبکی شعر میگوید.
این پژوهشگر توضیح میدهد: در قرن نوزدهم و بیستم در ازبکستان نوشتن داستان و سرودن شعر به زبان فارسی و ترکی به صورت یک سنت ادبی درآمد و ادبیات کودک و نوجوان هم از این سنت پیروی میکند. بعضی از شاعران معاصر ادبیات کودک و نوجوان ازبک مانند احمداُف، مردم قلی محمد قلُف، اسد گلزاده بخارایی، محبوبه نعمتزاده و زیبالنساء طاهریان از افرادی هستند که در قالب زبانهای ترکی و فارسی برای کودکان و نوجوانان شعر میگویند و داستان مینویسند.
او در ادامه به تاثیر روسیه برادبیات ازبکستان اشاره میکند و میگوید: تاثیر روسیه و شوروی بولشویکی بر این سرزمین و ادبیاتش کاملا مشهود است و به همین ترتیب در ادبیات کودک و نوجوان این سرزمین جلوههایی از آن را میتوانیم، ببینیم.
نیکطلب، توره قل ذهنی را از نویسندگان پیشکسوت ادبیات کودک و نوجوان در شهر سمرقند مرفی میکند و میگوید: او در سال 1892 در شهر سمرقند به دنیا آمد و در سال 1983 در شهر دوشنبه فوت کرد. ذهنی ابتدا در مدرسه طلاکاری سمرقند و سپس در مدرسه سبک جدید یکساله آموزش و پرورش در سالهای 1918 تا 1919تحصیل میکند و بعدها به عنوان معلم زبان و ادبیات فارسی در مدرسههای ابتدایی و دورههای تربیت معلم تدریس میکند و سپس به عنوان دبیر بخش، در انتشارات دولتی مشغول کار میشود. او در سالهای 1940 تا 1945 استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه دولتی سمرقند به نام علی شیر نوایی میشود و تا پایان عمرش در سمت کارشناس ارشد پژوهشگاه زبان و ادبیات ابوعبدالله رودکی فرهنگستان علوم جمهوری تاجیکستان باقی میماند. ذهنی در سالهای 1919 تا 1920به عنوان شاعر فارسی زبان وارد عرصه ادبیات میشود.
این نویسنده میافزاید: شعرهایی که ذهنی در آن زمان سروده در نشریات شعلههای انقلاب، دانش و بینش، رهبر دانش، آغاز تاجیک و بیداری تاجیک به چاپ میرسد. اشعار هجوی او هم با امضاهای مشفقی، ملا و ... و مقالههای انتقادیاش با تخلص سامانی و رستمی در مطبوعات منتشر میشده. ذهنی یکی از نویسندگان مهم کتابهای درسی برای مدارس ابتدیی و متوسطه است. و کتابهای درسی و آموزشی را با همکاری ودود محمودی در سال 1928 و صرف زبان فارسی تاجیکی را با همکاری بابا حاجیزاده و لطفالله بزرگزاده در سال 1933 به نگارش در میآورد. او همچنین مجموعه اشعارش را در کتابی به عنوان «ترانههای بچهها» در سال 1927 به چاپ رسانده. کتاب «صنعت سخن» ذهنی نیز کتاب درسی دانشجوهای دانشکدههای زبان و ادبیات فارسی دانشگاههای تاجیکستان است که اختصاص به صنایع ادبی، معنوی و لفظی و وزن عروض دارد. مخمس او بر غزل ایرج میرزا بسیار خواندنی است که متن آن چنین است:
«پاینده و زنده باد مادر / از مهر بغلگشاد مادر
هرگز نرود ز یاد مادر/ گویند مرا چو زاد مادر»
شعر بهاری او نیز با نام «مبارکباد» از بهیادماندنیترین شعرهای کودک و نوجوان ازبکستان است.
نیکطلب در ادامه به ابراهیم رحمتاُف، اشاره میکند و میگوید: او هم از نویسندگان برجسته و پیشکسوت ادبیات ازبکی است که در بخارا به دنیا آمده و زبان و ادبیات فارسی تاجیکی را در دبیرستانهای بخارا تدریس میکند. ابراهیم منظومههایی را برای کودکان سروده است. ازجمله آنها میتوانیم به منظومه «روباه و گرگ» در سال 1948 و «پای کی زیباست» در سال 1974 اشاره کنیم که مورد توجه و استقبال بسیاری از کودکان ازبکستان قرار گرفته است. او همچنین منظومه کودکان «عروس موش» اثر سورن مرادیان، شاعر ارمنی، را در سال 1975 میلادی و مجموعه داستانهای هانس کریستین اندرسن را به زبان فارسی تاجیکی ترجمه میکند.
به گفته این محقق و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان، اسد گلزاده بخارایی از دیگر شاعران کودک و نوجوان فارسیگوی ازبکستان است که ازجمله آثار او میتوانیم مجموعه «مرغابی چه میکاود» و «لفظ شیرین» را نام ببریم. از دیگر اشعار او در مجموعه شعر معاصر فارسی ازبکستان با نام «کهکشان آرزو» و «گل مراد» منتشر شده است. منتخب بهترین اشعار گلزاده در دفتر شعر «نسیم بخار» در سال 2001 و «خط پیشانه» در سال 2003 گردآوری شده است. دو شعر زیبای «آش بهاری» و «نوروز گلریزان» بسیار خواندنی است:
«رقاص نوبهاران از سوز و ساز باران
صحرا ببین چه زیبا مانند گلعزاران
نوروز گلریزان نوروز گلریزان»
نیکطلب در ادامه میگوید: احمد احدمف نیز یکی دیگر از نویسندگان برجسته ادبیات کودک و نوجوان این خطه است که داستانهایش در نشریه گلدسته سمرقند منتشر شده است. زیبالنساء طاهریان نیز از شاعران معاصر ازبکستان است. پدر او روزنامهنگار و اهل علم و ادب بود و زیبالنساء در چنین خانوادهای پا به عرصه ادبیات گذاشت. مجموعه اشعار او با نام «کدبانو» بسیار مورد استقبال کودکان و نوجوانان ازبک قرار گرفته است.
این نویسنده میافزاید: «زیبالنساء در خاطراتش در سفر به ایران در یکی از نمایشگاههای بینالمللی کتاب تهران چنین نوشته است: «به محل برگزاری نمایشگاه که رسیدیم گلستانی را دیدم به زیباترین رنگها آراسته و به رنگارنگ کتابها تزئین شده بود، چون هدفم یافتن کتابهای کودک و نوجوان بود، قبل از هرکاوش به غرفه کتابهای کودکان راه را پیش گرفتم، نتیجه حاصل این بود که اجداد بزرگ کودکان ایرانی را شناختم و آینده آنان را پر از درخشش و نور دیدم. نرمافزارهای رایانهای و بازیهای فرهنگی و هنری که کمتر در طول عمر دیده بودم مرا به سوی آنها خواند که باید دست به کاری زد که کودکان ازبک هم از این بهره یابند، پس در غرفه ادبیات کودک به خریداری نوارهای سمعی و بصری، لوحهای فشرده و رایانهای با محتوای اشعار، ترانهها و بازیها به همراه کتابچههای شعر با موضوعات مختلف را خریداری کردم. اما در این هزاران پرده تودرتو پرده اصلی نهان بود و آن کتابها و نرمافزارهای تصاویر و اشعار زیبای طبیعت ایران به همراه تاریخ ایران بود که نوازشگر هر چشم بینا میشد، پرده پرنقش و نگار که روح غرفه ادبیات کودک و نوجوان را تجسم میکرد، جلوهنمایی کرد. در آن داستانهای رستم و سهراب و گردآفرید و فریدون و بهرام چوبین که از سرپنجه شاهنامه فردوسی طرح میگرفت و هرعاشقی همچون من را شیفته خود میکرد.»
در این باره بیشتر بخوانیم:
نگاهی به ادبیات کودک در افغانستان
نگاهی به ادبیات کودک در ایتالیا
نگاهی به ادبیات کودک در ترکیه
نگاهی به ادبیات کودک در ژاپن
نگاهی به ادبیات کودک در تاجیکستان
نظر شما