کتاب «عیار تمدنی جمهوری اسلامی ایران» معرفی و بررسی شد
شاخصهای عیار تمدنی را باید در جامعه اسلامی و ایرانی جستجو و کشف کرد
محمدهادی فلاحزاده، منتقد گفت: کتاب در قالب مبانی نظری برای معرفی دقیق تمدن و بررسی وجوه افتراق آن با فرهنگ، گفتمان و... همچنین بررسی تعاریف تمدن و وجوه افتراق تعریف در بین مسلمانان و غیرمسلمانان نیاز دارد تا بتوان شاخصهایی هرچند مستتر آنرا در جامعه اسلامی و ایرانی جستجو و کشف کرد.
در ابتدای نشست بهمنی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با مروری بر کتاب عیار تمدنی جمهوری اسلامی ایران گفت: این کتاب حاصل فاز نخست تحلیل روشها و چالشهای عملکرد جمهوری اسلامی با رویکرد تمدنی امت محور است. با توجه به گستردگی مفهومی در حوزه مطالعات تمدنی، این طرح با رویکرد تمدنی امت محور به بررسی مسئلههای تمدنی جمهوری اسلامی ایران پرداخته و برای این منظور نیز پس از مفهومشناسی «امت» از منظر المیزان، ابعاد سهگانه؛ هویت، اسلامیت و عقلانیت را به عنوان چارچوب مفهومی اختیار کرده است.
وی افزود: کارِ گروهی، مسئلهمحوری و رفت و برگشت میان «عرصه نظر» و «صحنه عمل» از ویژگیهای روشی طرح محسوب میشود. به طوری که در تحلیل تمدنی هر مسئله، علاوه بر مباحث تئوریک، محققان با مراجعه به «اسناد (اعم از اقوال یا اسناد و قوانین رسمی)» و «افعال(اعم از رفتارهای کارگزاران و دستگاههای حاکمیتی و گزارشهای عملکردی موجود)» جنبههای عینی رفتار جمهوری اسلامی را مورد توجه قرار دادهاند. به عبارت دیگر، تحلیل تمدنی هر مسئله، مشتمل بر تحلیل از سه منظر نظر، سند و عمل بوده است.
بهمنی ادامه داد: از سوی دیگر، با عنایت به چندرشتهای و پیچیدهبودن تحقیق در این موضوعات، این طرح به صورت گروهی و مباحثهای انجام شده است که در آن هر یک از اعضای تیم تحقیق علاوه بر کار فردی در موضوع تعیین شده، حاصل تحقیقات خود را در چند مرحله به گروه ارائه کرده است تا علاوه بر نقد، بررسی و پیشنهادات جمعی، روح حاکم بر نوشتهها هماهنگ شده، امکان شکلگیری مطالعات چندرشتهای و میانرشتهای تسهیل و پژوهش به شکل یک مجموعه یکپارچه و نظاممند درآید.
وی افزود: هشت مساله تمدنی جمهوری اسلامی در کتاب عیار تمدنی جمهوری اسلامی، مورد کنکاش قرار گرفته است. مواجهه جمهوری اسلامی ایران با تمدن غرب از حجتالاسلام دکتر حبیبالله بابایی، جمهوری اسلامی و جریان مقاومت در جهان اسلام از حجتالاسلام دکتر احمد رهدار، مدیریت اقوام و مذاهب در جمهوری اسلامی ایران از دکتر مهدی مولایی، مدیریت اقوام و مذاهب در جمهوری اسلامی ایران از دکتر مهدی مولایی، اسلامیسازی علوم انسانی در جمهوری اسلامی از حجتالاسلام دکتر مصطفی جمالی، رفتار امتساز جمهوري اسلامی ایران در مناسک حج از حجتالاسلام محسن محمدی، مردمسالاری دینی در جمهوری اسلامی ایران از حجتالاسلام دکتر مهدی امید، الگوی توسعه و پیشرفت در اسناد جمهوری اسلامی از دکتر رسول نوروزی و دکتر سیدسعید هاشمینسب و دوگانگی نهاد علم در جمهوری اسلامی ایران از حجتالاسلام عباس حیدری پور مقالههای این کتاب را دربرمیگیرد.
بهمنی به مقاله «مدیریت اقوام و مذاهب در جمهوری اسلامی ایران» اشاره کرد و گفت: در عیارسنجی تمدنی این موضوع، مهدی مولایی به این نتیجه رسیده است که حفظ هویت قومی در کنار هویت ملی و پیوند میان این دو به واسطه هویت دینی (به معنای توحیدمداری و مودت به اهل بیت(ع) به عنوان رویکرد کلیدی در اسناد و نیز انظار رهبران جمهوری اسلامی مشهود است. همچنین تاکید بر حقوق انسانی برابر و مبنابودن اخلاق حسنه فارغ از نژاد و رنگ و مذهب، از نگاه امت محور در اسناد حکایت دارد. اما وجود مشکلاتی همچون ضعف برنامهها و اقدامات اجرایی برای توسعه مناطق قومی و مذهبی از واقعیتهای عملکرد جمهوری اسلامی در این حوزه است.
وی به مقاله «دوگانگی نهاد علم در جمهوری اسلامی ایران» نیز پرداخت و گفت: در عیارسنجی تمدنی این موضوع، حجتالاسلام عباس حیدریپور بر این باور است که نسبت کلان نهادی حوزه و دانشگاه-برای رسیدن به نهاد واحد تراز تمدنی- اساسا در اسناد بالادستی به شکل شفاف ظهور نیافته و در عمل هم جریان عمومی برنامهریزی و به ویژه اجرایی کشور حتی از خود این اسناد هم فاصله چشمگیری دارد. گفتمان وحدت حوزه و دانشگاه، امر اصلی شکلدهنده نسبت حوزه و دانشگاه بوده و به دلیل روشن نبودن تعریف از وحدت یا به هر دلیل دیگر، این وحدت نیز صرفا به همکاری دو نهاد علمی در علوم انسانی- و نه کل نظام دانشی- تفسیر شده است. نکته دیگر در این زمینه عدم ساختیافتگی و مسئلهمند نبودن این همکاری است. البته شکلگیری و فعالیت موسسههای آموزشی و پژوهشی با هویت مشترک حوزوی -دانشگاهی و تجربهای نزدیک به سه دهه از جمله دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران در این عرصه بوده است.
محمدهادی فلاحزاده، منتقد نشست نیز در سخنانش نخست به نقد کتاب پرداخت و گفت: زرینکوب معتقد است نقد کتاب حداقل دو فایده دارد. یک، باعث تهذیب ذوق عامه شده و دوم باعث تربیت فکر نویسنده میشود. با توجه به این چند نکته، فرایند نقد کتاب از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. بنابراین فایده نقد کتاب در سطح جامعه در گام اول، مقابله با آشفتگی بازار کتاب و در گام دوم، نظارت خبرگان و عامه بر آثار منتشر شده به معنای واقعی کلمه و سره و ناسرهسازی آثار منتشر شده است. در یک جامعه زنده به لحاظ تولید محتوا، نقد آثار منتشر شده بهمثابه تصفیهکنندههایی هستند که زمینه را برای استفاده آثار ارزشمند برای همگان فراهم میآورند.
وی ادامه داد: اما سوال شاید این باشد که چگونه باید نقد کتاب نمود. نقد دو پایه یا رکن دارد؛ رکن عقلی و رکن تجربی. یعنی کسی که نقد میکند باید در رشته مورد نقد خود یا مولف بالفعل باشد و یا مولف بالقوه نزدیک به بالفعل. در چنین وضعیتی نقدکننده هم از دانش و هم از روششناسی کافی برای نقد برخوردار است و البته باید در این حوزه حضور مستمر داشته و بهگفتهای در این حوزه زیست فکری، پژوهشی و تجربی داشته باشد تا بتواند نقد عالمانه انجام دهد.
فلاحزاده گفت: شایسته بود این ظرفیت غنی در تبیین الزامات حرکت تمدنی در مجال کافی تبیین شود تا محور بحث سایر پژوهشگران نیز واقع شده و بهطور ناخواسته بهعنوان مکملی برای پروژههای این مرکز قرار گیرد. اگر به تعریف ویل دورانت از تمدن و سایر تعاریف از تمدن توجه شود، میتوان فهمید که تمدن میتواند معنای گستردهای داشته باشد و در حقیقت اجماع بعد نرمافزاری و سختافزاری و اکمال آن است. به بیانی دیگر، تمدن ساختههای معرفتی و صنعتی یک جامعه را دربر گیرد. البته در برخی دیدگاهها، تمدن میتواند منحصر به تولیدهای سختافزاری منحصر باشد و بینشها، منشها و کنشهای جامعه به فرهنگ اختصاص یابد.
وی افزود: اگر تمدن را بروز و ظهور فرهنگ در پهنای جامعه (شهرنشینی و خروج از بادیهنشینی) دانست، همانگونه که در فرهنگ حسن عمید اینگونه تعریف شده: «شهرنشین شدن، خوی شهری گزیدن و با اخلاق مردم شهر آشنا شدن، زندگی اجتماعی، همکاری مردم با یکدیگر در امور زندگانی و فراهم شاختن اسباب ترقی و آسایش خود.» و یا با نگاه به تعریفی که دکتر شریعتی ارائه کرده و اظهار میدارد که معنای کلی تمدن، ساختهها و اندوختههای مادی و معنوی جامعه انسانی است و منظور از این ساختهها را چیزهایی میداند که در دنیا وجود دارد و ساخته دست بشر نیست و منظور از اندوختهها را تجربهها و دادهها و دانشها و قراردادها و اختراعهای گذشته یک جامعه میداند.
وی در جمعبندی مطالب این کتاب گفت: بهنظر میرسد کتاب به بخشی در قالب مبانی نظری برای معرفی دقیق تمدن و بررسی وجوه افتراق آن با فرهنگ، گفتمان و... همچنین بررسی تعاریف تمدن و وجوه افتراق تعریف در بین مسلمانان و غیرمسلمانان نیاز دارد تا بتوان شاخصهایی هرچند مستتر آنرا در جامعه اسلامی و ایرانی جستجو و کشف کرد.
این پژوهشگر در ادامه سخنانش به یکی از مقالهها اشاره کرد و گفت: مولف مقاله «صورتبندی مفهوم امت براساس المیزان» یادآوری کرده است، امت اسلامی زیرساخت تحقق تمدن نوین اسلامی است و البته نمیتوان آنرا تنها زیرساخت دانست و یا اینکه کلیدیترین درنظر گرفت و البته مولف هم چنین ادعایی نکرده است. تحقق عدالت یکی از زیرساختهای اساسی تمدن است یا اینکه تساهل اسلامی و تسامح مذهبی میتواند یکی از مولفههای شکلگیری تمدن نوین اسلامی باشد.
در مقاله «صورتبندی مفهوم امت با منطق تعاملات انسانی» و البته در دو صفحه اول این مقاله به بررسی مختصر نسبت مفهومی امت و تمدن پرداخته شده است که به دو دلیل از کارآمدی مناسبی برخوردار نیست. اول اینکه در موقعیت مناسبی ارائه نشده است، زیرا در این مقاله بهصورتبندی مفهوم امت پرداخته میشود و بهعبارتی رابطهای با تمدن ندارد و دوم اینکه بسیار ناقص و مختصر حتی در تعریف ارائه شده است که باز هم نمیتواند گویا و تشریحکننده بحث مورد نظر باشد.
وی ادامه داد: بهنظر میرسد بحث مسألهشناسی یا موضوعشناسی و تبیین دقیق آن در این مجموعه دچار نقص بوده و لازم است تیم تحقیق نگاهی دقیقتر به این موضوع داشته باشند، زیرا لازم است مطالعهای دقیق پیرامون زمینههای شکلگیری و شکوفایی تمدن در مفهوم کلی آن صورت گرفته و بعد از اجماع در کلیت زمینههای شکلگیری و تثبیت تمدن به شناسایی مولفههای تأثیرگذار پرداخته و در ادامه با منطق و روش این کتاب به این موضوع ورود داشته باشد. باید دقت کرد که پرسش مهم این کتاب این است که اگر «تکوین و تکامل جمهوری اسلامی ایران از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون را با رویکرد تمدنی بررسی کنیم به چه قوتها و ضعفهایی برمیخوریم؟»
رسول نوروزی نویسنده مقاله «الگوی توسعه و پیشرفت در اسناد جمهوری اسلامی» نیز با طرح این پرسش که آیا برخی از نظریات تمدنی این است که ما میتوانیم جامعه متمدنی داشته باشیم؟ سپس افزود: اسناد جمهوری اسلامی ایران، در بعد سیاسی و تا حدودی اجتماعی دارای ظرفیتهای بالای تمدنی ولی در بعد اقتصادی نحیف است و یکی از دلایل آن فربه بودن فقه سیاسی و نحیف بودن فقه اجتماعی و اقتصادی است.
وی افزود: پیامد این موضوع، فعالشدن ظرفیتهای سیاسی و کنشگری مبتنی بر قدرت در محیط پیرامون و تبدیل شدن جمهوری اسلامی ایران به کانون کنشهایی همچون مقاومت در جهان اسلام و تاخیر و تعویق و یا عملکرد نامتوازان در فرایندهای اجتماعی ـ اقتصادی امتسازی از سوی جمهوری اسلامی ایران است. به تعبیر بهتر خروجی اسناد موجود ارائه مجموعهای غیرمنسجم به لحاظ تمدنی/امتسازی است.
نوروزی ادامه داد: در زمینه نظریات تمدنی آرای مختلفی صورت میگیرد و به نوعی برای دیگران جذابیتی ایجاد میکند. در این مقالهها نظریات کاملا صریح و روشنی ارائه داده شده است و نشان میدهد مردم سالاری دینی به کشورهای اسلامی راه مییابد و این مدل تمدنهای فکری را تامین میکند.
سپس رضا عیسینیا، استادیار و عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نیز در سخنانی گفت: برای تحلیل از پدیدهای گاهی اوقات محدوده تحلیل خود انسان است و گاهی نیازهای انفرادی وی و گاهی نیز نیازهای اجتماعی فردی است و برخی اوقات نیز نیازهای اجتماعی جمعی است گاهی در حد قریه و روستا یا قبیله و گاهی نیز دولت - شهر و گاهی دولت - ملت و جغرافیای ملی است که واحد تحلیل قرار می گیرد و برخی اوقات نیز دولت ـ امت و تمدن که عالیترین واحد زندگی است به عنوان واحد تحلیل قرار می گیرد. نویسندگان این مجموعه مقالات؛ نه تنها به تشریح سخنان پیشینیان بسنده نکردهاند و یا در جمعآوری مطالب پراکنده برخی از صاحب نظران اکتفا نکردهاند بلکه سعی و تلاش داشتهاند در ضمن تحقیق؛ مسائل و مباحث نوینی، استنباط شود.
وی با اشاره به دقت در نوآوری، توجه به بُعد هنری و زبان نگارش و لزوم توجه به تفکر خلاّق و تألیف این کتاب افزود: این کتاب کاری اقتباسی نبوده و ثانیا؛ میان مقالات توارد مشاهده نمیشود یعنی مقالات از نظر موضوعی و هویت؛ تحقیقِ همدیگر را نفی نمیکنند و اینطور نیست که یکی از دو مقاله از چنان قوتی برخوردار باشد که مقاله دیگر در برابر آن به کلی رنگ ببازد بلکه میتوان گفت نسبت میان مقالات توافق و تکامل مشاهده میشود.
عیسینیا ادامه داد: یکی از زیباییهای این اثر داشتن فاز صفری است من فاز صفری را اینطور تعریف میکنم یعنی محقق یا محققان قبل از شروع به تألیف یکسری مقدماتی را به آزمون میگذارند و مشورتها علمیای را میگیرند تا تازه موضوع نمایان شده و چهره کند. این کتاب حاصل تفکر و آفرینشگریهای استنباطات و اجتهادات نویسندگان با نقل دیدگاهها و نظریهها صورت گرفته است که از میان سه معیار تقسیمبندیِ تمدن اسلامی یعنی معیار تقسیم بندی تمدن اسلامی برپایه معیار سیاسی(یعنی عنصر قدرت و عامل دولت) و یا معیار قومی(یعنی تقسیم تمدن اسلامی برپایه قومی و اجتماعی و معیار سوم یعنی معیار فرهنگی را گزینش کرده و به مباحث تمدن اسلامی پرداخته شده است.
نظر شما