فریده مهدوی دامغانی گفت: نام اصلی کتاب «بهشت ازدسترفته» است اما بنا بر توصیه ناشران نام «بهشت گمشده» را بر این کتاب گذاشتم. آنها معتقد بودند که اگر این کتاب را با نام بهشت گمشده منتشر نکنیم، خواننده ایرانی آن را ناآشنا خواهد دانست.
مهدوی دامغانی در آغاز کار کمی درباره شخصیت میلتون، شرایط اجتماعی و خانوادگی و تحصیلات او صحبت کرد و گفت: «در زمان میلتون تغییرات زیادی در کلیسای رسمی انگلستان ایجاد شده بود. تغییر به مذهب پروتستان یکی از آنهاست. جان میلتون نیز در خانوادهای پروتستان به دنیا آمد و پرورش یافت. مذهب تاثیر بسیار زیادی در نوشتههای میلتون داشت. او تمایل داشت که شاعری آزاداندیش باشد و به دین به ما هو دین نگاه کند، نه اینکه سویه مذهبی خاصی داشته باشد. او معتقد بود که هر انسانی باید با آزادی تمام با متن انجیل مواجه شود و هیچ کلیسا و مذهبی قدرت تاثیر گذاشتن بر آن را نداشته باشد و کوچکتری اعتقادی به عالم برزخ نداشت.»
این مترجم بهشت گمشده درباره تاثیر این کتاب بر جوامع بشری گفت: «میلتون در یکی از رسالههایش اعلام کرده بود که هر انسانی آزاد است که بر اساس وجدانش معرفت الهی را به دست بیاورد و عقاید خود را آزادانه بیان کند. کتاب «بهشت از دسترفته» میلتون به همین دلیل کتابی ارزشمند در زمینه فلسفه، مذهب و سیاست است. این کتاب الهامبخش اهالی سیاست کشور فرانسه بود و در انقلاب فرانسه بسیار تاثیرگذار بود. اندیشمندان فرانسوی مانند ولتر، یا متفکران انگلیسی مانند سموئل جانسون، تنیسون و... درباره منظومه او حرف زدهاند و تاکنون نیز این رساله مورد توجه متفکران است.»
بخش دیگر صحبتهای فریده مهدوی دامغانی درباره موضوع کتاب و مطالب آن بود. او توضیح داد: «میلتون در این کتاب از سقوط آدم که در اندیشه شاعر نماد سقوط و عصیان بشر است، سخن میگوید. جبر و اختیار، آزادی فردی و... نیز از موضوعات دیگر این کتاب است. در این منظومه باشکوه سخن از سقوط آدم و حوا از بهشت و هبوط آنها به زمین است. این سقوط از بهشت به علت نافرمانی آدم و حوا از خداوند و فرمان او بود. خوردن آن میوه ممنوعه مشهور، دلیل شناخت خیر و شر عالم مادی بود. خداوند نیز هردو را مجازات میکند و هر دو را از بهشت بیرون میکند. اما خداوند به آنان وعده میدهد که پسر آسمانیاش، یعنی مسیح (ع) را به زمین بفرستد تا گناه آنان را پاک کند و موجب رستگاری آدمیان شود.»
ترجمه و تجربه
مهدوی در ادامه درباره تصمیمش برای ترجمه بهشت گمشده گفت و توضیح داد: «در سالهای اواخر دهه هفتاد شمسی، بعد از ترجمه کمدیالهی شروع به ترجمه منظومه بهشت گمشده میلتون کردم. همسرم نیز در سال 1383 این کتاب را منتشر کرد. ترجمه این کتاب چهار سال به طول انجامید. نوشتههای میلتون به جملات انجیل میمانست و هنر بسیاری در ترجمه نیاز داشت. اسامی خاصی که در متن این کتاب آورده شده بود، مرا ملزم به نوشتن پاورقیهای بسیار طولانی میکرد تا درباره هرکدام از آن شخصیتهای تاریخی یا افسانهای اطلاعات درستی به خواننده بدهم.»
بهشت ازدسترفته یا گمشده
مهدوی به اشاره به دلیل انتخاب برابرنهاد «گمشده» برای این کتاب توضیح داد: «درباره نام کتاب هم باید بگویم که نام اصلی آن «بهشت ازدسترفته» است. در آن دوران من تصمیم داشتم که همین نام را برای کتاب بگذارم. اما بنا بر توصیه ناشران آن زمان نام «بهشت گمشده» را بر این کتاب گذاشتیم. آنها معتقد بودند که اگر این کتاب را با نام بهشت گمشده منتشر نکنیم، خواننده ایرانی آن را ناآشنا خواهد دانست. البته استدلال آنها تا حدی درست بود. چراکه ایرانیان دهه هفتاد و هشتاد این کتاب را با نام بهشت گمشده میشناختند نه بهشت ازدسترفته. بنابراین این احتمال وجود داشت. همسرم در آن زمان معتقد بود که باید در صفحه اول کتاب این توضیحات را ذکر کرد، اما ناشران باز هم مخالف بودند. آنها میگفتند این کار باعث گیج شدن خواننده میشود. در نهایت امر به همین دلایل نام «بهشت گمشده» انتخاب شد. البته اگر امروز قرار بود این کتاب را منتشر کنم، همین نام درست را انتخاب میکردم.»
ارزش بهشت گمشده
مهدوی در ادامه صحبتهایش به چگونگی سرودن این منظومه توسط میلتون پرداخت و به شاخصههای اصلی این اثر نیز اشاره کرد و گفت: «میلتون نوشتن کتابش را از پنجاهسالگی شروع کرد و در سن پنجاهوششسالگی در حالی که کاملا نابینا بود به اتمام رساند. همسر او نقل میکند که میلتون در خوابوبیداری ابیات این منظومه را میسرود و روز بعد آن را برای همسر و فرزندش میخواند. بر اساس گفتههای همسر و فرزندانش او هیچ بیتی را در حال بیداری نسرود. برای همین است که میلتون در اثرش از فرشته الهامبخش میگوید.
میلتون بعد از دوران کودکیاش به آموختن زبانهای مختلف پرداخت. یادگیری همین زبانهای متعدد تاثیری مشخص بر نوشتههای منظوم و منثور او گذاشته است. در این اثر تمام آموختههای میلتون از فلسفه و آثار مختلفی که از زبانهای دیگر خوانده بود، نمود دارد. به همین دلیل است که آدمی بعد از خواندن آثار میلتون آرامش بسیاری در وجود خود احساس میکند. زیرا انسان با خواندن این کتاب در موقعیتی فرازمینی قرار میگیرد. خواننده بیصبرانه در انتظار آن است که با صحنههایی فرحبخش مواجه شود. جایی که بال و پر فرشتگان الهی در گوشه و کنار به چشم میخورد و شنیدن صدای بال آنان بسیار لذت بخش است.
در این کتاب ما با شخصیتهایی به قدمت عالم بشریت مواجهیم. با آدم و حوایی که گاه معصوم هستند و گاه گناهکار، با فرشتگان مقرب و شیطان انتقامجو مواجهیم که خود داستانی دیگر است. میلتون با چنان مهارتی شخصیتهای منفور و محبوب را به تصویر میکشد که خواننده را در حیرت فرومیبرد. این نبوغ در تصویرسازی در نشان دادن شیطان بسیار نمود دارد. او با دادن ویژگیهای دراماتیک و تراژیک به شخصیت شیطان، او را در پذیرش مصیبت ادبیاش بسیار شجاع مینمایاند. این لحظه را نقطه او این اثر میدانند.
اشعار این منظومه انسان را به یاد ایلیاد و ادیسه میاندازد. ارتباط قوی میان ابیات به طرز شگفتآوری مربوط به دوران نابینایی او است. او تصمیم گرفته بود که در سرودن این اشعار زبان انگلیسی درست مانند زبان یونانی از منطق عشق اطاعت کند و نه از ساختار سنتی و محدود زبان. بنابراین کلمه کلیدی این کتاب همواره مفهومی از شکوه و عظمت است. تمام تصاویری که شاعر نابینا از بهشت یا رانده شدن شیطان یا آدم و حوا و... ارائه داده است، از عظمت والایی برخوردار است.»
نظر شما