گفتوگوی ایبنا با نویسنده کتاب «بانگ آزادی»؛
روایتهای انقلاب عمدتاً محدود به حوزه سیاسی و متمرکز به چهرههای شاخص است
نویسنده کتاب «بانگ آزادی» معتقد است که در سالهای گذشته عمدتاً روایتهای انقلاب محدود به حوزه سیاسی و متمرکز به چهرههای شاخص بوده است در حالی که حوزههای هنری، اجتماعی و فرهنگی، همه در سالهای بعد از انقلاب اسلامی، نهضت فرهنگی انقلاب را ساختند و دوران جدیدی از حیات فرهنگی معاصر را شکل دادند.
احمدعلی راغب متولد سال ۱۳۲۳ در بندر انزلی، یکی از مهمترین چهرههای سرود و موسیقی انقلاب اسلامی است که مردم ایران، او را با سرودهای «مدرسهها وا شده»، «بابا خون داد»، «همشاگردی سلام»، «بانگ آزادی»، «شهید مطهر»، «آمریکا! آمریکا! ننگ به نیرنگ تو»، «خجسته باد این پیروزی» و ... به یاد میآورند. اولین آلبوم موسیقی پاپ پس از دفاع مقدس باعنوان «رقص گلها» و قطعاتی مانند «گل میروید به باغ» یا «بیا به امداد ناتوانان» و ... هم از دیگر آثار اینآهنگساز انقلاب هستند. او آذرماه امسال بهدلیل ابتلا به سرطان درگذشت.
کتاب «بانگ آزادی» دربرگیرنده ساعتها مصاحبه با راغب است که در ۳ محور گروههای سرود برجسته کشور، آهنگسازان و خوانندگان انقلاب، و مدیران و تهیهکنندگان موسیقی انقلاب انجام شدهاند. چاپ دوم اینکتاب با ۳۹۲ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه منتشر شده است. در ادامه گفتوگو با محسن صفاییفرد، نویسنده کتاب «بانگ آزادی» و مسئول دفتر موسیقی مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را از نظر میگذرانیم.
لطفاً توضیحاتی در رابطه با محتوای کتاب «بانگ آزادی» و عنوان آن بفرمایید و اینکه چه شد تصمیم گرفتید این کتاب را بنویسید؟
این کتاب به تحقیق و بررسی کارنامه موسیقی انقلاب در آغاز پیروزی میپردازد و تاکنون یک رده از کتابهایی با عنوان سرودها و ترانههای انقلاب سروسامان داده شده که 5 عنوان از آن در انتشارات راه یار منتشر شده است.
کتاب «بانگ آزادی»، چهارمین کتاب از این مجموعه است که به خاطرات استاد احمدعلی راغب اختصاص دارد. خالق اثر دست کم بیست اثر خاطرهانگیز در دههای 60 و 70 خلق کرده که همه شنوندههای موسیقی آن دوره، آنها را به خوبی به یاد دارند.
سؤالی که در این مجموعه کتابها همراه ما بوده و در این 5 عنوان کتاب هم منتشر شده و عناوین دیگر هم که در راه است به آن میپردازند، این است که موسیقی به عنوان یکی از چالشهای فرهنگی، هنری و رسانهای سالهای ابتدای پیروزی انقلاب، چطور توانست طی سالهای بعد با آثاری که خلق شد تبدیل به یکی از نقاط درخشان حافظه جمعی ما شود؟ و بعد در رابطه با این سؤال بزرگ در گفتوگو با هنرمندان تلاش کردیم که اولاً پشت صحنه خاطره و نوستالژی موسیقی خاطرهانگیز دوران انقلاب را بکاویم و درموردش صحبت کنیم و هم اینکه قدری نگاه کلانتر از تولید آن آثار داشته باشیم و شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی شکلگیری آن آثار را در آن سالها بررسی کنیم و در نتیجه این مجموعه کتابها به خواننده خواهد گفت که موسیقی به عنوان یک نقطه حساس هنری در سال 1357 با چه دشواریهای مدیریتی و هنری روبرو شده تا توانسته شکل تازهای از خودش را در هنر کشور ما ثبت کند.
خاطرات آقای احمدعلی راغب شامل چه بازه زمانی از زندگی ایشان است؟
مرور خاطرات و سرگذشت احمدعلی راغب از این جهت برای من جذاب بوده که از پدر ایشان و سرگذشت خانوادگی ایشان در سالهای آغازین این قرن شروع میشود و مخاطبی که این کتاب را میخواند درواقع سرگذشت این قرن را با احمدعلی راغب مرور میکند. پدر احمدعلی راغب جزء سربازان نهضت جنگل بوده و از این طریق ملودیهای نهضت جنگل در خانه پدری ایشان ردوبدل میشده و مادر ایشان شخصی بوده که از منطقه قفقاز به بندرانزلی کوچ میکند. ایشان موسیقی میدانسته و پیانو داشتند و هوش موسیقایی احمدعلی به این ترتیب یک زمینه کاملاً آماده داشته و به موازات آن در کتاب با جنبش چپ در شمال کشور آشنا میشویم و فعالیتهایی که آقای راغب در همراهی با مبازران چپ در دهه 20، 30 و 40 داشتند و دوران نوجوانی ایشان در منطقه انزلی و رشت بسیار خواندنی، ناگفته و جالب است و در دهه 40 شکلگیری ارکستر فرهنگ و هنر گیلان و حضور آقای راغب در آنجا را میبینیم و بعد آمدن ایشان در دهه 50 به ایران در دانشگاه هنرهای زیبا و حضور ایشان در رادیو و تلویزیون از جمله مواردی است که در کتاب به آنها اشاره شده است. درواقع تحولات موسیقی رادیو و تلویزیون ایران تا جایی که استاد راغب در آن نقش داشته در این کتاب آمده است.
فازهای مهمی که شاید کمتر کسی درمورد آنها صحبت کرده و در این کتاب آمده، صدا و سیما و رادیو تلویزیون در روزهای انقلاب بخصوص ارکسترها، فضای موسیقی و شکلگیری شورای موسیقی جدید و ... است که آقای راغب یکی از عناصر اصلی در این دوران هستند و بعد موسیقی دفاع مقدس و سپس موسیقی پاپ بعد از جنگ و سالهای دهه 70 و آلبومهای خاطرهانگیز ایشان در موسیقی پاپ مثل رقص گلها، قلندر و ... که از آثار شنیدنی دهه 70 محسوب میشود، مجموعه عناصری هستند که این کتاب را شکل میدهند. همچنین در این کتاب تقریباً به واسطه زندگی پرمخاطره استاد راغب با همه ادوار پرآشوب قرن معاصر هم روبرو هستیم.
برای مستندسازی و تطبیق گفتوگوها با اسناد و مدارک موجود چه کاری انجام دادید؟
یکی از دلایل تأخیر در انتشار این کتاب، همین تطبیق گفتههای راوی با اسناد بوده است. تا جایی که توانستم تلاش کردم گفتههای راوی مستند به تأیید شواهدی بیرون از گفتار راوی باشد و بیش از این در تاریخ شفاهی باید منتظر نقلهای دیگر و انتشار کتابهای دیگر بود تا بتوانیم نگاه کاملتر به کتاب داشته باشیم.
در زمانی که مشغول نگارش کتاب بودم، هرچه تلاش کردم تا ایشان از گروههای سرودی که قبل از انقلاب یعنی در بازه استعفایشان از رادیو یعنی 17 شهریور تا بهمن 1357 فعالیت داشتند، بگویند اما شواهد خیلی بیشتری از آنچه در کتاب گفته شده نتوانستیم پیدا کنیم و این کار تطبیق را سخت و دشوار میکرد و خوشبختانه یا متأسفانه اکنون بعد از درگذشت ایشان در پیامهای تسلیت که داده شده، آقای بادامچیان، دبیر حزب مؤتلفه نیز پیامی دادند و ایشان زاویه جدیدی را باز کردند که خود آقای راغب هم به یاد نداشتند و گفتند گروه سرود حزب مؤتلفه که از سال 1356 فعالیت خود را آغاز کرده بود در سال 1357 یکی از افرادی که در سرودها کمک میکرده، آقای احمد علی راغب بوده و این نشان میدهد بخشی از مستندات کتاب بخاطر ساختار شفاهی بودن، با گذشت زمان تکمیل خواهد شد اما افسوس که راوی کتاب دیگر درمیان ما نیست.
مخاطب این کتاب، با چه ویژگیهای بارزی نسبت به آثار مشابه مواجه خواهد شد؟
آثار مشابهی وجود ندارد. درمورد تاریخنگاری موسیقی انقلاب تنها همین مجموعه هست که در انتشارات «راه یار» منتشر شده و از این جهت این مجموعه یک مجموعه کمیاب و غیر قابل مقایسه است. در حوزه موسیقی انقلاب جز مجموعه کتابهایی که در رده سرودها و ترانههای انقلاب توسط انتشارات راه یار منتشر میشود، کتاب دیگری حداقل من ندیدم.
از نظر شما فرایند گردآوری ما یعنی عملکردمان به صورت میدانی در 40 سال گذشته در زمینه روایتگری انقلاب چقدر علمی است؟ به نظر شما روندی که در موضوع روایتگری انقلاب تاکنون طی شده، روند درستی بوده؟ اگر نه، روایت درست انقلاب چیست؟
در سالهای گذشته عمدتاً روایتهای انقلاب محدود به حوزه سیاسی و مبارزات سیاسی آن هم متمرکز به چهرههای شاخص بوده است و مثلاً در حوزه مبارزات مردمی سیاسی تقریباً کار چندانی نشده، اگر درمورد یک رویداد بنام انقلابی با همه گستردگی این مفهوم در پهنه سرزمین و در معنای نظری خودش روبرو هستیم، حکم میکند که به سراغ مردم برویم، بخصوص در شهرستانها و اینها باید ضریب در روایت پیدا میکردند که متأسفانه یکی از خلأها همینجاست و چهرههای شاخص سیاسی روایتشان به روایت مردمی غالب شده است.
از طرفی به طور کلی روایت تاریخ انقلاب محدود به دو محور روایت سیاسی و روایت دفاع مقدس شده که در روایت دفاع مقدس به همت بسیاری از محققان بخش مردمی جدیتر گرفته شده با این حال حوزههای دیگر مثل حوزه هنر و حوزه آیینهای اجتماعی، حوزه فرهنگی انقلاب مثل جهاد سازندگی، نهضت سوادآموزی که همه در سالهای بعد از انقلاب نهضت فرهنگی انقلاب را ساختند و دوران جدیدی از حیات فرهنگی معاصر را شکل دادند کمتر دیده شده و جای خالی اینها همه در روایت تاریخ انقلاب هست که البته انتشارات راه یار تلاش کرده به سهم خودش تمام این محورها را معرفی کند و کتابهای اولیه را در این زمینه پیشنهاد دهد، چه بسا با دیدن عنوانهای مختلف کتابهای این انتشارات بتوانیم برای روایت تاریخ انقلاب پیشنهاد دهیم که چه عرصههای جدیدی هنوز گشوده نشده و میتوان آنها را پی گرفت و ادامه داد.
در حال حاضر چه کارهایی در دست نگارش و چاپ دارید؟
کتاب گروه سرود آباده که مراحل پایان انتشار را طی میکند و همچنین کتاب خاطرات محمد گلریز که مصاحبهها انجام شده و در حال تدوین است و به زودی منتشر خواهد شد.
نظر شما