وی اضافه کرد: متن کتاب روان و ساده است و سعی شده است رفت و برگشتها و خاطرات به نحوی چیده شود که در کنار عدم خستگی، مخاطب کاملا متوجه ماجرا شود.
دولتی تصریح کرد: تاکید داشتم حجم کتاب زیاد نشود و الحمدلله این اتفاق افتاد و کتاب را میشود در زمان کمی، خواند.
این نویسنده درباره شهید مالکینژاد بیان کرد: شهید مالکینژاد، سن زیادی نداشته است که فرد بتواند دست به کارهای بزرگ و موثر و خیره کننده بزند، اما این شهید، رفتار و کردار و تصمیمهایی داشته است که با توجه به 16 سال سن آدمی را شگفتزده می کند.
نویسنده کتاب «پسرم حسین» در همین زمینه افزود: مثلا شهید در دوازده سالگی اردوی مشهد را، که همه ما میدانیم تا چه اندازه میتوانسته لذتبخش و جالب باشد پس میزند و با اصرار میخواهد به منطقه برود. این رفتن به جبهه منجر به ماندگار شدن وی در جبهه میشود.
وی یادآور شد: شهید مالکینژاد در بخش تبلیغات لشکر 17 علیابنابیطالب (ع) مشغول بوده است و رزمندهها وی را با نغمههای خوش اذان و نوحه به یاد دارند. صدای مخملی، گرم و سجدههای شکر و اذان خاص شهید زبانزد بوده است.
نویسنده کتاب «شیر دارخوین» به شکلگیری آخرین اثرش اشاره کرد و افزود: انتشارات سالها پیش یک سری مصاحبه گرفته بود. من مصاحبهها را بررسی کردم و با توجه به سیر زندگی و اوج و فرودها، به این نتیجه رسیدم که باید سراغ مادر شهید بروم و زندگی شهید را از نگاه مادر او بنویسم، چرا که عمده ایام زندگی شهید، یعنی پیش از ورود به منطقه، در خانه و کنار مادر گذشته است.
وی ادامه داد: چندین جلسه خدمت مادر شهید رسیدم. همه آنچه در مورد حسین آقا بود پرسیدم و شنیدم و بعد با مصاحبههای تکمیلی با برادرها، خواهر، دوستان و... تکمیل کردم. مشاور کتاب آقای ساسان ناطق بود که با راهنماییهای وی کتاب نگارش، بازخوانی و بازنویسی شد.
دولتی درباره انگیزه خود برای نگارش این کتاب گفت: حقیقت این است که من سراغ این شهید نرفتم. پیشنهادی از طرف نشر حماسه یاران بهویژه آقای کاجی داشتم، اما خصوصیتهای اخلاقی شهید، عرفان بینظیر او و این نکته که شهید مالکینژاد از شهادتشان خبر داده بودند باعث جذب من به این شهید شد.
وی یادآور شد: نقل است که آیت الله مشکینی بعد از شنیدن وصیتنامه مفصل این شهید که با صدای خودش ضبط شده است، گفتهاند مقامی که من بعد از سالها عبادت به آن نرسیدم، این نوجوان به آن رسیده است.
نظر شما