بدیهی است کتاب در سالهای اخیر در سایه اجرایی شدن یکسری طرحها، پویشها و برنامههای رقابتی و آموزشی توانست بهصورت محسوسی در زندگی اغلب ایرانیها بهویژه کودکان و نوجوانان جا باز کند و مطالعه به جزئی از زندگی آنها بدل شود اما در پی تحریمهای غیرمنصافانه و تورم و شرایط بد اقتصادی که بر کشور حاکم شد، بهای کتاب نیز مانند سایر اقلام ضروری افزایش یافته تا جایی که امروز به یک چالش جدی بدل شده و اغلب کتابخوانان را در تهیه کتاب با مشکل روبهرو ساخته است.
جامعه ایران به کف هرم مازلو سقوط کرده است
حمید موذنی، روزنامهنگار، نویسنده و پچوهشگر در حوزه جامعهشناسی در بوشهر و مولف آثاری مانند بازنگری انتقادی، تاریخ سینمای بوشهر، سینما در بوشهر، تاریخ عکاسی در بوشهر، فوتبال و سینما، پاشنه اسفندیار و چشم آشیل مدرن، لنگرگاه همیشگیام بوشهر (مجموعه عکس)، در این باره به خبرنگار ایبنا گفت: در وضعیتی که مردم با فقر دست و پنجه نرم میکنند، بدون شک، فرهنگ و تمامی وجوه آن از اولویت جامعه خارج میشود.
این نویسنده و جامعهپژوه افزود: جامعه ایران به کف هرم مازلو سقوط کرده و به همین دلیل «معیشت» دغدغه و اولویت جامعه ما شده است. ما بهصورت عیان، مشاهده میکنیم که چگونه طبقه متوسط جامعه ایرانی با یک شیب تند در حال از بین رفتن است و منتج از آن، جامعه در حال تقسیم شدن به دو طبقه اقلیت مرفه و اکثریت فقیر است و اینجاست که دیگر آگاهی و توجه به فرهنگ خواه ناخواه از اولویت مردمی که در تامین مایحتاج اولیه خود بازماندهاند، خارج میشود.
وی در ادامه با اشاره به تاثیر قیمت بالای کتاب در استقبال نکردن مردم از خرید آن تصریح کرد: بدیهی است در برهه کنونی قیمت بالای کتاب نسبت به اقتصاد خانوار مانع از خرید آن میشود؛ یعنی در واقع فقر اگر با مقاومت شهروندان هم روبهرو شود و آنها قصد توجه به فرهنگ هم داشته باشند، عملا بهدلیل بهای بالای کتاب و دیگر کالاهای فرهنگی از خرید آنها عاجز میمانند. صنعت نشر هم بابت این وضعیت با بحران روبهرو شده است.
این روزنامهنگار تاکید کرد: ما وارث یک فرهنگ شفاهی هستیم. این در حالی است که فرهنگ شفاهی مرحلهی ابتدایی تمدن بشری است. از این رو است که ما کمتر به کتاب، روزنامه و گفتوگو گرایش داریم و بیشتر اهل مونولوگ، روابط مرید/مرادی و دعوا و مرافعه و فاقد سنت مطالعه هستیم.
مسیر ما بهوسیله نیاکان خفته در گورستانها تعیین میشود
موذنی ادامه داد: ما ذیل گفتمان ضربالمثل «من دو تا پیراهن، بیشتر از تو پاره کردهام» قرار داریم. این ضربالمثل نشان از ماترک تاریخی اولویت تجربه و ریش سفیدی به دانش و نوگرایی دارد. زمانی که ضربالمثلهایی از دوران قدیم به دوران جدید بیایند و همچنان در محاورات و روابط اجتماعی، حضور پویا داشته باشند، یعنی سنت قدیم در زندگی جدید حضور موثر دارد. در واقع نیاکان ما همچنان پرقدرت، ما را مهار و هدایت میکنند و مسیر ما بهوسیله نیاکان خفته در گورستانها تعیین میشود.
این پژوهشگر در ادامه در پاسخ به این پرسش که آیا با عیدی دادن کتاب موافق هستید؟، توضیح داد: خرید کتاب بهعنوان هدیه عید یا کادوی تولد و ... لایف استایل یا سبک زندگی مردم در کنار توجه به دیگر مظاهر فرهنگ و رویکرد زبان، همگی از سویی ذیل مقاومت زندگی روزمره، معنا میپذیرند. هدیه کتاب نیز ذیل این وضعیت معناپذیر است اما بخشی از آن نیز متاثر از تنهایی از سر اجبار در خانه بهواسطه ترس از کروناست و بخشی نیز بهدلیل فانتزیشدن حوزهی کتاب و انتشار گیفتبوکهاست. بههر صورت رفتارهای واکنشی شاید پادگفتمان باشند اما لزوما نمایه یک برساخت جدید و گفتمان نیستند.
موذنی در ادامه با تاکید بر اینکه متاسفانه پاندمی کرونا بیشتر از آنچه انتظارش میرفت، مهمانی خود را طول داد، تصریح کرد: کمتر اتفاق رخ داده که کل مردمان جهان از یک رویداد به این شدت و فراگیری، ترس را تجربه کنند. جنگهای جهانی و حتی بیماریهای مسری پیش از این نیز جغرافیای ترسشان بسیار محدودتر از کرونا بود؛ اما گویا عصر شبکههای اجتماعی به همراه خود، بیماریهای شبیه خود را هم آورده است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا کرونا در مانوس کردن مردم با کتاب در ایام خانهنشینی موثر ظاهر شده است؟، گفت: در روزها و هفتهها و ماههای آغازین شیوع کرونا، کتابخوانی و فیلم دیدن و بازیهای خانوادگی در خانه تبلیغ و ترویج میشد و تا حدودی هم این قرنطینه موجب فراگیری رفتارهای جدید از جمله کتابخوانی شد اما با طولانی شدن این وضعیت کمکم، مردم از حبس بودن در خانه و عادتهای جدید برای گذران اوقات خسته شدند. با همه اینها اما کتاب در این ایام کمک بسیاری به تحمل حضور در خانه میکرد.
این پژوهشگر در حوزه جامعهشناسی ادامه داد: در حقیقت کتاب در بحران کرونا کاری کرده که اگر تن افراد در خانه است، اما روحشان به بیرون سفر کند. با شخصیتهای جدید آشنا شوند و تجربیات شخصیتهای داستان را همچو زیستن خود، تجربه کنند. سفرهای اُدیسهوار با کتاب در ایام قرنطینه کمک بسیاری به افراد کرده و این کمک خوبی برای تامل و تفکر افراد در باب هستی است. در واقع، کتابها در ایام قرنطینه کمک کردند که افراد خانواده نگاه خود به زندگی را عمیقتر کنند و شاید بتوان گفت خانهها را مکانی برای فلسفیدن و تامل تبدیل کرد.
نویسنده کتاب «فوتبال و سینما» تاکید کرد: البته جامعه، همیشه و مدام به کتاب نیاز دارد؛ چراکه جامعه بدون کتاب یا علیه کتاب به قهقرا سقوط میکند. جوامع یا نظامهای سیاسی که در برابر دانستن و کتاب قد علم میکنند و خود را مبرا از دانستن بیشتر میدانند، حقیقت و باور خود را تنها حقیقت مطلق و لازم میپندارند و نقدستیزند و انتقادگریز، کمکم صلب شده و در آن خشونت رشد کرده و منتج از آن نظام سیاسی بستهتر میشود و فساد، روابط را تعریف میکند. متاثر از این وضعیت در جامعه، ملال و سپس استیصال رخ میدهد و درنهایت نظام سیاسی از استبداد به سمت تمامیت خواهی شیفت پیدا میکند. این در حالی است که جامعه باز، جامعه اهل کتاب و دانستن است. کتابخوانی و نیاز به دانستن و فهم مدام اینکه من نادانم فرد و جامعه را به سمت کمال، دموکراسی و توسعه رهنمون میسازد.
وی با بیان اینکه کتاب موجب تقویت تکثر، پذیرا بودن، مدارا، عدم خشونت و مقاومت در برابر ابتذال و زور و نابرابری میشود، افزود: علاقه به کتابخوانی بیش از هر چیز به دوران کودکی وابسته است. به گفته فروید، ما منتج از پنج سالگی خود هستیم. پس خانوادهها اگر در رشد ابتدایی کودک بهویژه تا ۵ سالگی دقت کنند، میتوانند خصایل نیک و الگوهای مثبت را نه با اندرز و آموزش بلکه با نحوهی زندگی خود در معرض دید کودک گذاشته و به او یاد دهند؛ چراکه کودک بیش از کلامها به رفتارها توجه میکند؛ اگر عمل خواندن و مطالعه را در والدین ببیند، او نیز ترغیب میشود. از همین رو اگر کودک در خانه، مادر و پدر خود را در حال مطالعه کتاب و روزنامه مشاهده نکند و برای او کتاب خریده نشود و در اوقات فراغت و یا زمان خوابیدن برای او قصه تعریف نشود بدون شک ذائقهی بزرگسالی او با کتاب مانوس نیست.
ما سنت کتابخوانی نداریم
نویسنده کتاب «تاریخ عکاسی بوشهر» با بیان اینکه در کشور ما کتابخوانی و مطالعه جزء سنتها نیست، یادآور شد: در واقع ما سنت کتابخوانی نداریم. به همین دلیل در حوزه عمومی کمتر با فردی در حال مطالعه در پارک، اتوبوس، مترو و هواپیما روبهرو میشویم و یا کتابخانههای ما جای پژوهش و تحقیق و مطالعه کتاب آزاد نیست و بیشتر در آن پشت کنکوریها و دانشجویان درسخوان حضور دارند. متاسفانه شیوه نظام آموزشی ما نیز که پادگانی است و بیشتر در آن کتابگریزی و ملالآور بودن مطالعه را به دانشآموز منتقل میکند. از سویی هم نظام آموزش عالی ما بهجای ترغیب و تشویق به پژوهش، تحقیق، نقد و نوآوری به دانشجویان، آموختن طوطیوار و حفظ کردن و بهخاطر سپردن یاد میدهند. در نتیجه خروجی نظام آموزشی ما جوانان کپی و شبیه هم با دانش یکسان است. نوعی آموزش توتالیتر که همانند کارخانه یکسانسازی عمل میکند. در غایت این وضعیت، ذائقهی عمومی کتابگریز میشود.
موذنی در پاسخ به این سول که چگونه میتوان نگاه افرادی که اهل کتاب و کتابخوانی نیستند میتوان به مطالعه جذب کرد، توضیح داد: برای فردی که کتابخوانی، ذائقه او نیست، بهتر است کتابِ خوب معرفی کرد؛ زیرا این امکان وجود دارد که مطالعه کتاب خوب به ایجاد حس خوب و انگیزهی کتابخوانی در این فرد بینجامد.
«کتابباز» برنامهای برای معرفی کتابهای خوابآور است
این جامعهپژوه همچنین در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا تولید برنامههایی چون «کتابباز» تاثیری در ترویج فرهنگ کتابخوانی در جامعه و همچنین ارتقای ذائقه مخاطبان در انتخاب کتاب خوب دارد، گفت: از دید من برنامه «کتابباز» برنامهای برای معرفی کتابهای خوابآور است! این برنامه تنها به تجویز داروهای خوابآلود برای روح و اندیشه اقدام میکند. تلاش این نوع برنامهها بیش از اینکه مقوم و مروج حوزه اندیشه باشد بهعکس مخدری برای فراموشی واقعیت و دوری تفکر در مورد چالشهای جامعه و پذیرش وضعیت است. کتابباز، لالاییهای مکتوب را عرضه و پیشنهاد میدهد.
وی ادامه داد: کتابهای معرفی شده در این برنامه در اغلب موارد زرد یا متوسطِ رو به پایین است. کتابهای مهم و عمیق در این برنامه معرفی نمیشوند. کتابهای این برنامه، خوابکننده هستند. در صورتی که کتاب نباید مروج خواب باشد؛ بلکه بایستی تلنگر باشد. سیلی باشد و گاه حتی همچون بک مشت بر گلو باشد تا خواننده بیدار شود و در مورد خود و جامعه به تامل و تفکر و عمل بپردازد.
نوستالژی مثل یک مهمیز است و ما را با فشار به عقب کنترل میکند
موذنی در خصوص كیفیت اجرای احسان عبدیپور، نویسنده، فیلمنامهنویس و كارگردان بوشهر در برنامه كتابباز تصریح كرد: کار عبدیپور در این برنامه لالایی نوستالژیک است. او گذشته را در یک زرورق جذاب میپیچد تا مخاطب واقعیت امروز و جامعه را نبیند و بهجای آن در رویای نوستالژی غرق شود و به خواب رود. وگرنه چگونه در وضعیتی که اقلیتها و زبان اقلیتها با محدودیت روبهرو هستند، او در رسانه زبان معیار به ترویج مدام یک لهجه میپردازد. به نظرم این رویکرد مواجهه و ترویج کتاب در واقع ذیل گفتمان کنترل تاویلپذیر است و این نوع اجرا، ابزار کنترل است.
وی ادامه داد: عبدیپور مخاطبان را با دراماتیزه کردن گذشته و تلفیق با طنز به نوعی هیپنوتیزم کرده تا واقعیت تلخ و سخت امروز را فراموش سازند. در اصل خود نوستالژ یک سراب است. «آنا پالاسیو» جایی به زیبایی گفته بود که نوستالژی هیچ راهحلی برای مشکلات امروز ندارد و جز یك رویای واهی دیگر هیچ نیست. در واقع نگاه به گذشته، ما را از آنچه میخواهیم، دورتر میسازد؛ چون نوستالژی، مثل یک مهمیز است و ما را با فشار به عقب کنترل میکند. کتاب باز و احسان عبدیپور کارکردشان بازتولید لالایی و نوستالژی است.
کتابهای پیشنهادی حمید موذی برای مطالعه در نوروز
موذنی در ادامه گفتههای خود، مطالعه چند کتاب را در تعطیلات عید پیشنهاد کرد و افزود: کتابهایی که میخواهم در ادامه معرفی کنم، کمک میکنند ما وضعیت امروز خود را بیشتر درک کنیم و بتوانیم به بازسازی خود و جامعه با تامل بیشتر و واقعی نظر بیفکنیم. از اینرو در تعطیلات اخیر که همچنان درگیر کرونا و موج چهارم و کشنده آن هستیم، کتابهای «قدرت بیقدرتان» از واتسلاو هاول، «توتالیتاریسم» و «آیشمن در اورشلیم» از هانا آرنت، «کار، کار انگلیسیهاست» از جک استراو، «کودتای ایرانی» از مارک گازیورسکی، «زیستْ سیاست ایرانی» از امیر مقدور مشهور، «راه باریک آزادی» از دارون عجم اوغلو، «هویت ایرانی و زبان فارسی» و «روزها در راه و در حال و هوای جوانی» از شاهرخ مسکوب، «انسان خردمند و انسان خداگون» از یووال نوح هراری، «طاعون» از آلبر کامو، «شوهر باشی» از داستایفسکی، «سینما» از آلن بدیو، «کاربرد روانکاوی در نقد ادبی» از فروید، «امید علیه امید» از نادژدا ماندلشتام، «در برابر استبداد» از تیموتی اسنایدر، «انقلاب مجارستان» از هانا آرنت، «سازوکار فاشیسم» از جیسن استنلی، «خاورمیانه» از برنارد لوییس و «خشونت و نظمهای اجتماعی» از داگلاس .سی. نورث را برای مطالعه توصیه میکنم.
این نویسنده و جامعهپژوه در پایان با آثار آماده انتشار خود در سال ۱۴۰۰ اشاره و تصریح کرد: کتاب «تاریخ فوتبال بوشهر» را در سال ۱۳۹۳ تمام کردم و به نشر شروع سپردهام که بهتازگی مجوز گرفته است و فکر کنم تا پایان فروردین منتشر شود. کتاب «توتالیتاریسم ایرانی» هم برای گرفتن مجوز چاپ و انتشار به نشر دیبایه سپردهام. افزون بر این دو اثر، کتاب «جامعهشناسی بوشهر» را نیز در دست تالیف دارم که در حال تمام شدن است. چاپ دوم کتاب فوتبال و سینما هم در اوایل سال جدید منتشر میشود. کتابی هم با عنوان «دیپلماسینما» دارم که درحال ویراست نهایی آن هستم که امیدوارم تا اوایل سال جدید به ناشر بسپارم. یک فیلمامه هم با عنوان «دیدار در فلق» دارم که عنوان آن را از شعر منوچهر آتشی وام گرفتهام که مایل هستم که آن را کارگردانی هم کنم. البته قرار بود که در زمستان ۹۹ فیلمبرداری آن را شروع کنم ولی بهدلیل مسائل مالی به سال آینده موکول شد.
نظر شما