به گزارش خبرنگار
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خراسان رضوی، «وِسنی» و دو کتاب دیگر که در راه هستند، بهانهای شدند تا پای صحبتهای سعید تشکری بنشینیم. نویسندهای که انگار از کلیشه بیزار بود و علاقهای به سوالات تکراری و همیشگی نداشت. به همین خاطر مصاحبهمان متفاوتتر از یک گپوگفت معمولی شد.
سه گانهی «وِسنی»، «رفیق» و «یکه»، هر کدام راوی دههای از زندگی سعید تشکری هستند و خواننده میتواند همسفر تشکری از دوران نوجوانی او تا بعد از انقلاب باشد. سعید تشکری در رمان «وِسنی» اولین پرده از زندگی خودش را قلمی کرده است؛ کتابی که می توان با آن، بوی خاک خیس خورده در کوچههای قدیم مشهد را استشمام کرد.
کمی به وِسنی و فضایش نزدیکتر شدم و مصاحبه را با اهمیت تاریخ شفاهی و میل نویسنده به روی آوردن به این ژانر، آغاز کردم؛ اما اعتقاد سعید تشکری این بود که کتابش شباهتی به تاریخ شفاهی ندارد و رمان است. او میگوید: نویسندگان مختلف آثاری خلق میکنند که رگههایی از خود آنهاست؛ در حالی که کاملا خودشان هم نیست! رمانی که حقیقت را روایت میکند و تاریخ شفاهی محسوب نمیشود. مثل «کودکی ناتمام» که خاطرات خودنوشت کیومرث پوراحمد است و «شما که غریبه نیستید» که به زندگی هوشنگ مرادی کرمانی از زبان خودش میپردازد اما، در این سالهای پس از انتشار کمتر کسی به سراغ این کتابها رفته و اصحاب رسانه به آن رجوع نکردند.
تشکری قبلاً هم رمان بر اساس داستان حقیقی نوشته است اما، این بار با شکوفایی که بین نویسنده و ناشر به وجود آمده است؛ سعید داستان همان سعید تشکری است و روایتها گواهی حقیقت را میدهند. حقیقتی که از زاویه نگاه سعید در سال 1355 و با بینش او در سال 1400 روایت میشود. نویسنده در وِسنی به دنبال این است که خواننده با تمام وجود از چشیدن طعم شیرین ادبیات لذت ببرد و قبل از هر چیز دیگری آن را احساس کند. او در این باره میگوید: ادبیات برای لذت بخشی به مردم است؛ اینکه مخاطب اثر را بخواند، نقد کند و لذت ببرد.
بعضی از نویسندگان ادعا میکنند که برای ماندگاری خود مینویسند اما، سعید تشکری عقیده دارد که هر آدمی برای دوران خود است. او میگوید: لئو تولستوی، داستایفسکی، امانوئل اشمیت و... هنرمندان و نویسندگان بزرگی بودند اما امروز چند نفر آنها را میشناسند و آثارشان را خواندهاند؟ من دردی دارم برای امروز، پس برای مردم امروز مینویسم، درد فردا را مردم فردا روایت میکنند.
مردم واژهای ست که بین سخنان تشکری مدام تکرار میشود. او نویسندگان را چند گروه میداند؛ عدهای که برای خانواده خود مینویسند و آثارشان را همان خانواده میخرند و میخوانند. عدهای، برای مردم مینویسند. بعضی عوام را به خود جلب میکنند و بعضی دیگر کتابخوانها را راضی نگه میدارند یعنی این آثار برای کتابخوان جماعت نوشته شده است و به زردخوانها کاری ندارد. و گروه آخر نویسندگان روشنفکر هستند. کسانی که برای کائنات مینویسند و سالها میگذرد تا کتاب خود را روانه بازار کنند. مخاطب نوشتههای سعید تشکری گروه دوم هستند. او برای کتابخوانها مینویسد و اعتقاد دارد که باید با صراحت تمام برایشان نوشت، به همین خاطر از بازگو کردن تمام حقیقت ابایی ندارد.
در کتاب «وَسنی»، چیزی حذف نشده و نویسنده بدون نگرانی از قضاوت شدن، راوی حال و روز نوجوانی خود است. حتی گاهی شاید رفتارهایی را بازگو کند که در عرف جامعه قبیح باشد اما، سعید کم و سن و سال باید آن را از سر میگذراند تا به مفاهیم عمیقتر در زندگی دست پیدا کند. او این رفتارها را اشتباه نمیداند بلکه جزئی از روند رشد خود به حساب میآورد.
تشکری اعتقاد دارد که صداقت برای مردم امر بسیار مهمی است. او معتقد است: نوجوانی که کتاب میخواند اما پایش به کوچه باز نشده و ادبیات کوچه و بازار را نمیداند، با خواندن کتاب من فضای کوچه و بازار را لمس میکند و متوجه خواهد شد که چگونه آدمهای معمولی، انقلابی شدند.
او در ارتباط با بازخوردهایی که تاکنون از چاپ کتابش دیده، میگوید: خیلی از کسانی که کتاب من را خواندند، در فضای مجازی یادداشت میگذارند که ما را به آن روزها بردی و گذشته را زنده کردی. آنها که نبودند هم به خاطر ترسیم فضای سالهای نچندان دور تشکر میکنند.
در بخش پایانی گفتوگو با سعید تشکری دربارهی احوال امروز فرهنگ و رجوع مردم به کتاب صحبت کردیم. او تغییر ذائقهی امروز جامعه را ناشی از سطحینگری نمیداند بلکه آن را مرحلهی گذار تصور میکند. رشد شبکههای مجازی و ارتباط آسان مردم دنیا با یکدیگر باعث ایجاد هنر مرکب شده است و ساختار و شکل هنرها را دستخوش تغییر قرار داده است. امروزه اکثر مردم هنر را میفهمند و میشناسند. گسترش فضای مجازی حتی شغلها و رشتههای دانشگاهی را مرکب کرده و از مطلقگرایی فاصله گرفته شده است، کتاب هم از این قاعده مستثنی نیست و با زمانه تغییر میکند. همان طور که نوشتههای آخر عمر تولستوی شباهتی به جنگ و صلح ندارد و تغییر میکند و بسیاری دیگر از نویسندگان به رمانهای مینیمال روی میآورند، نوشتههای امروز ما هم باید برای امروز باشد.
نظر شما