«به کی سلام کنم؟» داستانهایی دارد با رویکرد روانشناختی و جامعهشناختی که دنیای ویرانشده انسانها را نشان میدهد. همچنین به هویت زن ایرانی در میانه تحولات اجتماعی میپردازد و قدم به دنیای ناشناخته زنان میگذارد.
هریک از داستانها نگاه روانشناسانهای به روحیات زنان دارد و نیز از زاویه دید جامعه شناختی، زنان آن عصر را در موقعیتهای اقتصادی و اجتماعی گوناگون به تصویر میکشد.
داستانها تابع ساختاری خطی هستند و پیچیدگی خاصی ندارند. قصه از ابتدای ماجرا آغاز میشود به میانه میرسد و در پایانبندی خاتمه مییابد. در برخی از آنها مانند «تیله شکسته» در ذهن شخصیت داستان فلش بکهایی زده میشود و به واسطه آن زندگی شخصیت در داستان شکلمیگیرد.
در دو داستان آخر «سوترا» و «کیدالخائنین»، داستان، پرداخت سیاسی دارد و شخصیتها از لحاظ سیاسی ساخته شده و شکل گرفتهاند که نسبت به داستانهای دیگر تفاوت میکنند.
آنچه در همه داستانها جلب توجه میکند، شخصیتپردازی دقیق و فضاسازی مناسب آنهاست. شخصیتهایی که منفعل نیستند.
«به کی سلام کنم؟» داستانی که عنوان کتاب از آن گرفته شده است، شخصیت زن خیالپردازی دارد، زنی راندهشده که حسرت امنیتی از دسترفته را میخورد. نویسنده با تلاشی موفقیتآمیز از زبان و لحن شخصیت یک زن معمولی استفاده کرده و با بازگویی عالم درونی ذهن او دنیای ویرانش را تصویر میکند. زن از دلواپسی و شکستهایش حدیث نفس میکند و شخصیت خود را این گونه از پشت پردهای مهآلود وضوح میبخشد. درددل زنی سرخورده که گاه خواننده را مخاطب خویش قرار میدهد.
«چشم خفته» مقایسهای دارد از زنان ایرانی با زنان آمریکایی در ایران که با گفتوگوی دو شخصیت زن، برتری دادن زنان آمریکایی در ایران را به زنان ایرانی بررسی میکند.
«مار و مرد» داستانی که در میانهی مجموعه به آن میرسیم. داستانی که محدود به دیدگاه زنی مرفه است. در آرامش شروع میشود با آغازی جذاب و گیرنده، در میانه به اضطراب میرسد و حالتی رمزآلود را وارد داستان میکند. داستان رویکردی روانشناسانه دارد. زنی که برای بارورشدن به ویرانی تن میدهد. داستان با پایانی شیرین و بهبودی اوضاع خاتمه مییابد.
«انیس» زنی با شخصیت چندگانه که با هر مردی که وارد زندگیاش میشود خود را همراه میکند و تغییراتی به ظاهر و روحش میدهد. داستانی خوشخوان که دانشور آن را با هنرمندی به کمال رسانده و پرداختی عالی دارد.
«درد همه جا هست» داستانی که به سمت سیاسی شدن رفتهاست. با توجه به اینکه داستان ظرفیتی برای سیاسی شدن ندارد. کودکی که روایتگر داستان است در فرازونشیب قصه به فهم واژه مرگ میرسد.
«یک سر و دو بالین» مضمونی تکراری دارد که آن را شبیه داستانهای قبلی مجموعه کرده؛ زنی در فشار روحی و روانی...
با «سوترا» همراه ناخدا عبدل غوطه ور در کابوسهای زندگیاش به پایان کتاب نزدیک میشویم؛ کابوسهایی که خرده روایت گونه به شخصیت و زندگی او حجم و شکل میبخشند.
«کیدالخائنین» با پرداختی سیاسی اجتماعی، به شکلی همراهی شخصیتهای ارتشی با روحانیون را نشان میدهد. داستانی که در انتهای آن با تغییر شخصیت مواجه هستیم.
داستانهای مجموعه در دهه پنجاه نوشته شدهاند و تعدادی از آنها در اوایل آن دهه در مجلات به چاپ رسیدهاند. داستانهایی با رویکرد روانشناسی و جامعهشناسی که دنیای ویرانشده انسانها را نشان میدهد. همچنین به هویت زن ایرانی در میانه تحولات اجتماعی میپردازد و قدم به دنیای ناشناخته زنان میگذارد.
نظر شما