شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۳:۳۰
جریانات و ساختارهای فکری نظری بیشتر از جریان‌شناسی سیاسی اهمیت دارد

علی ابراهیمی با اشاره به این که تمامی نحله‌های فکری چه در حوزه نظریه‌پردازی، تئوری‌سازی و ساخت‌دادن به آنها و نهایتا ایجاد اشتراک‌های نظری و مبدل‌شدن به جریان، عموما از حوزه فکر، اندیشه و تفکر آغاز می‌شود، اظهار کرد: بخشی از این تفکرات سویه‌های سیاسی می‌گیرد و ابعاد کارکردی و پراگماتیستی آن بر جنبه‌های نظریش غلبه می‌یابد اما اکثریت این نظامات فکری و معرفتی در حوزه نظری تداوم می‌یابد و به مرور ساحت سیاسی و اجتماعی را نیز متاثر می‌سازند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- فاطمه میرغیاثی: موسسه فرهنگی و هنری آفتاب خرد پروژه‌ای تحت عنوان «جریان‌شناسی فکری فرهنگی در ایران معاصر» را در دست اجرا دارد که با کمک برخی از نخبگان و محققان کشور از سال 92 شروع به فعالیت کرده و مجموعه‌ کتاب‌هایی را ذیل این مجموعه تدوین کرده است. از جمله این آثار می‌توان به «جریان احیاگری دینی»، «عرفان‌گرایی سنتی شیعی»، «فلسفه‌گرایی حوزوی»، «فمینیسم اسلامی»، «آئین‌گرایی عامه‌پسند»، «جریان نوپدید دینی و معنوی»، «پساتجددگرایی» و «جریان اخلاق کاربردی و حرفه‌ای» اشاره کرد که تاكنون منتشر شده است. با دبیر شورای علمی و مدیر اجرایی این پروژه، علی ابراهیمی در خصوص پروژه‌ «جریان‌شناسی فکری فرهنگی در ایران معاصر» گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

موسسه فرهنگی و هنری آفتاب خرد یک موسسه متمركز برحوزه‌های جریان‌شناشی، پروژه‌ای تحت عنوان «جریان‌شناسی فکری فرهنگی در ایران معاصر» را در حال اجرا دارد، درخصوص كلیت این پروژه بفرمائید؛ این که چگونه ایده جریان‌شناسی فكری و فرهنگی در موسسه شكل گرفت و به چه صورت اجرایی شد؟
ایده اولیه این پروژه از سال‌ 1392 و تقریبا همزمان با تاسیس و راه‌اندازی موسسه آفتاب خرد مطرح شد، پشتوانه طرح این ایده هم دغدغه و سابقه پژوهشی و مطالعاتی جناب آقای دكتر محمدهادی فلاح‌زاده، مدیرعامل موسسه بود كه در حوزه جریان‌شناسیهای سیاسی و فرهنگی از پیشینه تجربی، علمی و مطالعات عمیقی برخوردار بودند. با طرح این ایده ضرورت انجام مطالعات مقدماتی به منظور شناخت دامنه، گستره موضوعی و شناسایی منابع و پتانسیل‌ها مطرح شد و در این راستا مطالعات گسترده در چارچوب جریان‌های فكری و فرهنگی و مصاحبه‌های متعددی با نخبگان، اندیشمندان و فعالان این حوزه صورت گرفت كه در نهایت بعد از حدود دو سال بستر برای اجرای این پروژه فراهم شد و در سال 1394 با همكاری دانشكده مطالعات جهان دانشگاه تهران و با همراهی اعضای محترم شورای علمی طرح و اخذ مشورت از برخی از اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی و فعالان حوزه‌های فکری فرهنگی سیر مطالعاتی و گونه‌شناسی از جریانات و دسته‌بندی و ساخت‌دهی به این كلان پروژه آغاز شد.
 
اما این کلان پروژه دارای مشخصاتی است که در ادامه به برخی اشاره می‎‌کنم.
1. پروژه جریان‌شناسی علاوه بر اینکه از گستردگی و دامنه زیادی برخوردار است یك مطالعه تركیبی و تلفیقی است كه در نهایت بیش از 30 عنوان پروژه مستقل در حوزه‌های مختلف فكری و فرهنگی را در برگرفته است.
2. این پروژه‌های مستقل را می‌توان در فضای تئوریك مستقل تعریف کرد ولی در زیست‌بوم فكری و فرهنگی ایران این پروژه‌های سی‌گانه دارای تداخل‎ها، همپوشانی‌ها و ابهام‌های كاركردی و عملكردی هستند كه نیاز است متناسب با اهداف پروژه تفکیک و تحدید شوند.
3. با توجه به تنوع نگرش‌ها در درون هریك از جریانات و تمایزات بین آنها، یكی از اهداف این پروژه دستیابی به بنیان‌های مشترك برای این جریانات بود كه در سیر مطالعات علمی و نشست‌های خبرگی این یگانگی‌ها، همسویی‌ها و تمایزات حاصل آمد.
4. هدف این پروژه بازشناسی، تكمیل و دستیابی به یك الگوی مناسب از جریانات و نحله‌های فكری در ایران است به همین دلیل تا سرحد امكان می‌بایست به گونه‌ای طراحی می‌شد كه به تمامی این جریانات فكری پوشش داده و از محدود كردن یا تقلیل و ادغام‌های نامناسب پرهیز می‌شد.
5. در ترسیم الگوی جریان‌شناسی آنچه برای مدیران این پروژه و شورای علمی اهمیت داشت پوشش تام به تمامی تفكرات و پرهیز از نگاه سیاسی یا سوگیرانه بوده است. دستیابی به این الگو یكی از پیچیده‌ترین مراحل این پروژه بود كه بارها دچار دگرگونی شد تا به یك الگوی قابل دفاع دسترسی پیدا كنیم.
6. انجام كار مطالعاتی در فضای معاصر، كه كنشگران آن در حال فعالیت و تغییر و تحولات فكری و فرهنگی هستند، از یك طرف و عدم وجود منابع، ارزیابی و نقد از كنشگری‌های فكری و فرهنگی جریان‌های فعال از طرف دیگر انجام كار را با موانع محتوایی روبه‌رو می‌كند كه نیازمند حوصله و بررسی‌های موشكافانه از طرف پژوهشگران و شورای علمی طرح بود.
 
بنابراین پروژه «جریان‌شناسی فكری و فرهنگی در ایران معاصر» را می‌توان یك كلان پروژه در فضای زیست معاصر دانست كه از گستره ایده و رفتار های فردی كنشگران پیشتر رفته و فضای فكری، فرهنگی و اجتماعی جامعه را در بر گرفته است.
 
بحث از جریان‌شناسی است؛ با عنایت به اینكه بیشتر كارهای انجام شده در حوزه جریان‌شناسی سیاسی است و سایر حوزه ها چندان مورد توجه قرار نگرفته است منظور از جریان‌شناسی فكری فرهنگی چیست؟ و چه دلایلی برای مهم و ضروری بودن انجام این پروژه مطرح است؟
تمامی نحله‌های فکری چه در حوزه نظریه‌پردازی، تئوری‌سازی و ساخت دادن به آنها و نهایتا ایجاد اشتراک‌های نظری و مبدل‌شدن به جریان، عموما از حوزه فکر، اندیشه و تفکر آغاز می‌شود. بخشی از این تفکرات سویه‌های سیاسی می‌گیرد و ابعاد کارکردی و پراگماتیستی آن بر جنبه‌های نظریش غلبه می‌یابد که ما آنها را در قالب جریان‌های سیاسی مورد ملاحظه قرار می‌دهیم اما اکثریت این نظامات فکری و معرفتی در حوزه نظری تداوم می‌یابد و به مرور ساحت سیاسی و اجتماعی را نیز متاثر می‌سازند. بنابراین آنچه بیشتر و پیشتر از جریان‌شناسی سیاسی اهمیت دارد، جریانات و ساختارهای فکری-نظری است که بنیان این نوع جریانات را شکل می‌دهد.
 
پس جریان‌شناسی شناخت منظومه، چگونگی شکل‌گیری فکر، تبدیل فکر به یک ساختار اجتماعی (سازمان و جنبش) اعم از حوزه‌های فكری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و... است. به عبارتی جریان‌شناسی مطالعه سیر تحول یک جریان از زمان شکل‌گیری تا شكوفایی، باروری، بلوغ، یارگیری، ریزش‌ها و رویش‌ها، تعاملات و بده‌بستان‌ها با سایر جریان‌ها، موسسان و چهره‌های تاثیرگذار در گروه‌های فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و احیانا چرخش‌های فکری-ایدئولوژیک، چرخش در ائتلاف‌ها و یا افول جریان‌ها است، كه معمولا در تمامی حوزه‌های فكری، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی موضوعیت دارد.
 
این پروژه به تمامی تفکرات، نظامات نظری و فکری‌ای که در ساحت فرهنگی و اندیشه‌ای ایران مطرح و به مرور انگیزش‌ها و تمایلات اجتماعی را جذب و بر ساختارهای فکری و رفتار اجتماعی تاثیرگذار است را در قالب جریان‌شناسی در چارچوب مطالعات خود قرار داده است.
 
درباره بخش دوم سوال باید عرض كنم؛ انسجام اجتماعی به خصوص در دوره معاصر که متاثر از مولفه جهانی‌شدن است، جهان‌ شدنی كه كنترل آن در اختیار هیچكس نیست، به عمق فكری و استحكام نظری و فرهنگی هر جامعه بستگی دارد. جوامع فاقد ریشه‌های عمیق فكری و فرهنگ، در برابر تندبادهای ویرانگر تمدن‌ها و گفتمان‌های رقیب سست و لرزان خواهند بود و در نهایت راهی جز تسلیم ندارند.
 
لذا در هر جامعه‌ای و از جمله در ایران كنونی، گروه‌های مرجع، نهادها و موسسات، جریان‌های گوناگون و حتی افرادی وجود دارند كه در امر فرهنگ‌سازی سهیم هستند و آنرا تحت تاثیر قرار می‌دهند. برخی از آنها تولیدات، اثرگذاری و تاثیرات فرهنگی هم‌راستا با فرهنگ بومی و اعتقادی جامعه دارند و در جهت تقویت بنیان‌های اجتماعی آثار مثبت و سازنده تولید می‌كنند و برخی نیز ممكن است به تخریب باورهای فكری فرهنگی جامعه بپردازد و به ناهنجاری‌ها دامن بزند یا آن‌ها را عادی جلوه دهد و در مواردی ظن مانع بودن این باورها را در جامعه به‌وجود آورند. به‌واقع جامعه ایران هم اكنون در دوره‌ای به سر می‌برد كه در معرض تهدید فرهنگ‌های رقیب و غیر بومی قرار دارد، این تهدیدها از مسیرهای چندگانه وارد می‌شوند ولی در نهایت از طریق «افكار و جریان‌های فرهنگی داخلی» تاثیرات خود را بر جای می‌گذارند. هرگونه حركت اصلاحی یا تقویت فرهنگ اصیل بومی، منوط به شناخت جریان‌های فكری فرهنگی موجود است.
 
از این رو تاکید بر این نکته ضروری است زیرا ساخت اندیشه، قدرت اندیشه‌ورزی و رشد تفکر و دانش و ساخت‌یابی تفکر در نهایت در قالب الگوهای نظری تجسم و تعین می‌یابد، اجرای این پروژه از این جهت مهم است که می‌تواند با موشکافی و کالبدشکافی از ساختارهای فکری و نظامات اندیشگی، الگویی دقیق از روندها و فرآیندهای تفکر در جامعه ایران عرضه کند تا بتواند در یک چارچوب تجمعی و ساخت‌یافته این الگوها را به نسل جدید ارائه و ضمن وقوف بر کلیت این جریانات، تمایزات، سوگیری‌ها، همسویی‌ها و تعارضات آن را شناسایی و بر کلیت آن احاطه‌ای علمی و اندیشگی پیدا کنند.

علاوه بر این، طی قرن اخیر و به‌خصوص از مشروطه تاکنون، فضای فکری و فرهنگی ایران کانون بروز فراز، تثبیت و فرود نظام‌های اندیشگی و جریان‌های فکری فرهنگی متعددی بوده است که در جغرافیای فکری و ساحت نظری جامعه پدیدار شده‌اند، واقعیتی اجتماعی شده‌اند و توانسته‌اند بخش‌هایی از جامعه را با خود همراه سازند یا منشا آثار کارکردی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شوند. تنوع و تکثر این جریان‌ها در کنار تمایزهای فکری، معرفتی و هویتی آن‌ها منشا تحولات، کنش‌های همگرایانه یا تضادهای معرفتی_اجتماعی بوده است و ساحت تاریخی و روندهای معرفتی_اجتماعی ایران را متاثر ساخته است. شناخت این جریان‌ها با توجه به نوع نظام‌های فکری، زیرساخت‌های نظری و آثار کارکردی آن، دلیل دیگری برای انجام جریان‍شناسی است.
 
و در نهایت اینکه جامعه‌ای با قاعده جمعیتی جوان به طور مداوم و فزاینده‌ای فرآیند تفکیک‌پذیری سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و معرفتی را تجربه می‌کنند و در گذر چنین تحولات و تعاملاتی است که تمایزهای نظری از درون ساحت‌های فکری و اجتماعی بروز یافته و نظام‌های نوین فکری در قالب خرده‌جریان‌ها یا کلان‌جریان‌ها پدیدار می‌شوند. این بستر اجتماعی نیاز به منابع متقن و مستدل دارد که به عنوان یک هدف در این پروژه مطرح بوده و می‌توان آن را دلیل دیگری برای اجرای جریان‌شناسی دانست.
 
 اگر درست متوجه شده باشم بحث از یك كلان پروژه است كه خود شامل پروژه های متعددی است. اولا اینكه مبنای تقسیم بندی جریان‌ها چیست؟ و در ذیل هر پارادایم یا گفتمان چه جریان‌ها و یا خرده جریان هایی قرار دارند؟
برای پرداختن به این موضوع نیاز است چند نکته را ذکر کنم.
- پروژه های این چنینی که خود مشتمل بر چندین پروژه دیگر است باید از جهت‌گیری پارادایمیک برخوردار باشند زیرا نیازمند شروع و تکیه بر بنیان‌های مشترک هستند.
- باید در فرآیند تاریخی کشور حضور و ظهور داشته و موجودیت و هویت نظری خود را حفظ نموده باشد.
- بنیان‌های گفتمانی و نظری آنها با دیگر جریان‌ها مشخص و تمایزات آن قابل‌شناسایی و رصد باشد.
- بانیان و مروجان هر جریان علیرغم تحولات عصری و تمایزات مفهومی، ارزش‌های بنیادین، هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و روش‌شناختی جریان را پذیرفته و در چارچوب آن عمل و تعریف شوند.
- در حوزه اندیشه و معرفت، جریان‌ها دارای همسویی‌ها بوده و در فرآیند زمان علی‌رغم تغییرات مفهومی، هویت نظری و زیر ساخت‌های معرفتی و بنیادین خود را حفظ و تداوم بخشیده باشند.
 
با عنایت به این چند نکته، باید عرض کنم که برای شناخت جغرافیای جریان‌های فکری فرهنگی در ایران معاصر، به ترتیب مفاهیمی مانند پارادایم‌های فكری و فرهنگی، گفتمان‌ها، کلان‌جریان‌ها، جریان‌ها و خرده‌جریان‌ها مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه سه پارادایم شناسایی و تعریف شده‌اند.
 
- نخست پارادایم دین‌گرا که دغدغه اصلی منادیان و پیروان آن، دین یا ارزش‌های دینی است؛ به عبارتی دین‌اندیش هستند.
- پارادایم دوم عرف‌گراها هستند که دغدغه اصلی آن در اولویت قرار گرفتن ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی یا عرفیات معمول جامعه است. به بیانی عرف‌گراها به دنبال نفی یا به‌حاشیه‌راندن کامل یا نسبی دین از عرصه‌های سیاسی _ اجتماعی است.
- پارادایم فن‌گراها یا تکنوکرات‌ها هستند که دغدغه اصلی آن تخصص‌گرایی و کارآمد‌سازی تخصصی نظام سیاسی، اداری، اقتصادی و اجتماعی است و به موضوع دینی و غیر‌دینی‌بودن یا دخالت یا عدم دخالت دین در امور سیاسی و اجتماعی توجه خاصی ندارد.
 
با این دسته‌بندی جهت مطالعه در این پروژه مشخص شد و هرکدام از پارادایم‌های نامبرده (دین‌گرا، عرف‌گرا و تخصص‌گرا)، به کلان‌جریان، جریان‌ یا خرده‌جریان‌هایی تقسیم شدند که ساختار اصلی این مطالعه و سلسله‌ای از مطالعات در حوزه‌های گفته‌شده را در قالب جریان‌های فکری فرهنگی معاصر ایران شکل داده‌اند.
 
به عنوان مثال در پارادایم دین‌گرا به جریان‌هایی مانند جریان احیاگری دینی، فقه‌گرایی سنتی، فقه سیاسی، فلسفه‌گرایی حوزوی، عرفان‌گرایی شیعی، تلفیق‌گراهای فلسفی، تلفیق گراهای علم محور، نص‌گراها، جریان‌های حوزه مطالعات قرآنی و تفسیری، جریان اقتصاد اسلامی، اخلاق‌گرایی سنتی و... پرداخته شده است.
 
در پارادایم عرف‌گراها به جریان آیین‌گراهای عامه‌پسند، تجددگراها، پساتجددگراها، مصرف‌گراها، طریقت‌گراها،باستان‌گراها، قوم‌گراها، تجددگراهای فرهنگی محور‌ها و... توجه شده است. در پارادایم تخصص‌گراها به جریان اخلاق‌گراهای كاربردی و حرفه‌ای و فن‌گراها و... پرداخته شده است.
 
در این پروژه، شورای علمی تلاش کرده است تا حد امکان تقسیم‌بندی فراگیری از جریان‌های معاصر ارائه کند. اما باید توجه کرد که جریان‌ها چندبُعدی و دارای شمولیت‌های گوناگونی هستند، در حوزه‌های مختلف دخالت می‌کنند و اقداماتی متناسب با رویکرد‌های فکری خود انجام می‌دهند. هرچند بطور كلی مبنای تقسیم‌بندی در این پروژه، دغدغه‌های اندیشگی، فکری و میزان حضور در بستر فرهنگی و اجتماعی با خمیر مایه دین محوری بوده است؛ اما ممکن است جریان‌ها به حوزه‌های متعددی توجه داشته باشند و آن را در چارچوب اهداف و اولویت‌های خود تعریف کرده باشد كه در این تقسیم‌بندی لحاظ نشده باشد، چون در برگیرنده اضلاع و ابعاد جریان با توجه به اهداف این پروژه نبوده‌اند.
 
به عنوان مثال می‌توان گفت همه جریان‌های با دامنه‎‌های مختلف دغدغه رشد اقتصادی و پیشرفت ایران و... را دارند اما پیشرفت یكی از اولویت‌های آنهاست. لذا در این تقسیم‌بندی نوع نگاه به دغدغه‌های عام ملاك قرار نگرفته است بلكه نوع نگاه به فضای فکری و فرهنگی و میزان حضور اجتماعی مد نظر بوده است.
 
بنابراین مبنای نام‌گذاری و تعریف هر جریان بر اساس اهداف اصلی و فرایند رفتارشناسی آنان بوده است؛ البته با تاکید بر وجوه ایجابی آن یعنی آنچه هستند و آنچه بدان می‌پردازند. این مطلب به معنی نفی اهداف و اولویت‌های جریان نیست. بلکه تلاش شده تا حد امکان، نام و تعریف هیچ جریانی دارای بار ارزشی منفی _ از منظر خودِآن جریان _ نباشد و در سایر جریان‌ها نیز تکرار نشده باشد.
 
 موضوع دیگری كه البته در سوال شما نبود ولی باید به آن پرداخت بحث معادل‌یابی و نامگذاری جریان‌های فكری و فرهنگی بود. این بحث انرژی زیادی از تیم تحقیق و شورای علمی طرح گرفت به دلیل اینکه تلاش شد تا حد امکان در نامگذاری جریان‌ها، بی‌طرفی روش‌شناختی و ارزش‌شناختی علمی رعایت و از تداخل و همپوشانی جریان‌ها با یکدیگر جلوگیری شود؛ از این رو می‎توان آن را به جرات از جمله نوآوری‌های ویژه این طرح دانست که امید است با همراهی نخبگان فکری و فرهنگی جامعه و منادیان و شارحان جریان‌ها در صورت نیاز تدقیق شده و اصلاح شود.
 
چارچوب روششناختی انجام این پروژه‌ها چه بوده و ساختار محتوایی آنها چگونه تنظیم شده است؟
در این بحث نیز لازم است اول به طرح چند پیش فرض بپردازیم و بعد مباحث روش‌شناسی و ساختار محتوایی مجلدات رو توضیح دهیم.
 
- تلفیق روش شناختی از ضرورت‌های چنین مطالعاتی است، در این مطالعه هم از روش توصیفی تفسیری استفاده شده است و هم رویکردهای انتقادی، هرمنوتیکال و پدیدارشناختی مدنظر بوده است.
- بی‌طرفی روش‌شناختی برای ارائه تصویری جامع از هر جریان بدون سوگیری‌های انتقادی از اولویت‌های این پروژه بوده است.
-پوشش تمامی اندیشه‌ها، منادیان، مروجان، منتقدان، شارحان و تجدید نظر طالبان هر جریان در فرآیند توصیف و برای هر جریانی یک بنیان روش‌شناختی محسوب می‌شود.
- مباحث انتقادی و نسبت‌سنجی جریان‌ها با یکدیگر نیز صرفا با رویکرد علمی انجام و تلاش شده از هر نوع سوگیری یکجانبه یا سیاسی پرهیز شود.
- ارائه تصویری دقیق و موجز از بعد توصیفی و در عین حال پوشش تمامی ابعاد و ظرفیت‌های فکری و اندیشگی هر جریان و تمایزات بین جریان‌ها و همسویی در روندها به عنوان یک الگوی روش شناختی مدنظر اعضای محترم شورای علمی و محققین بوده است.
 
باتوجه به این چند نکته؛ در بحث روش‌شناسی مطالعه باید یادآور شد، هر جریان‌شناسی بر مبنای دو رویکرد توصیفی و انتقادی انجام شده است. رویکرد توصیفی جریان‌شناسی فارغ از هر‌گونه ارزیابی، به معرفی و گونه‌شناسی جریان می‌پردازد و اضلاع معرفتی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن از جمله رهبران، منادیان و پیروان و ساحت‌های فكری و فرهنگی آنها را معرفی می‌کند اما رویکرد انتقادی جریان‌شناسی بنا به ضرورت، علاوه بر پوشش رویکردهای توصیفی به ارزیابی، نقد و طرح مباحث آسیب‌شناسانه نیز ورود کرده است.
 
در باب ساختار محتوای مجلدات جریان‌شناسی باید عرض كنم كه هر جریان به‌طور جداگانه و در قالب مجلدی خاص منتشر شد و بدین صورت ضروری بود كه دارای ساختار تا حدودی هماهنگ باشند لذا در ابتدای هر مجلد و پس از مقدمه، تعریفی از جریان ارائه شده است، در ادامه شاخص‌های هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی و جامعه‌شناختی، ارزش‌شناختی جریان استخراج شده است. متن اصلی هر كتاب در سه فصل توصیف، تبیین و تحلیل و یك نتیجه‌گیری تنظیم شده است. نکته‌ای که باید یادآوری کرد این است که جریان‌های مورد مطالعه در برخی وجوه با یکدیگر همپوشانی داشته و در برخی وجوه با یکدیگر متفاوتند؛ لذا اصرار بر هماهنگی صد در صدی در تنظیم مجلدات وجود نداشته است هر چند کلیت كار اینگونه تعریف شده است كه از سبك و سیاق واحدی تبعیت کنند.
 
یقینا برای اجرایی چنین پروژه‌ای صاحب‌نظران، اندیشمندان، نخبگان، محققان و كارشناسان متعددی نقش آفرینی كرده‌اند، لطفا درخصوص اعضای شورای علمی طرح بفرمائید كه چه كسانی بوده و چه نقش آفرینی‌های داشتند.
این پروژه‌ها آنگونه که اشاره شد در ابتدای دهه 90 با دقت نظر و دغدغه‌های آقای دکتر فلاح زاده که خود از دانش‌آموختگان و مدرسان حوزه و فارغ‌التحصیل جامعه‌شناسی فرهنگی و عضو هیات علمی دانشگاه هستند آغاز شد. این دغدغه موجب شد تا در تعاطی و تعامل با برخی از صاحب‌نظران این حوزه، موضوع مورد بحث و بررسی علمی قرار گیرد. ایشان از همان بدو شروع کار موسسه، جریان‌شناسی تخصصی را به‌عنوان رویکرد اصلی تعریف و بر آن پافشاری کردند. درک ایشان از اهمیت کارکردی و راهبردی این موضوع سبب شد سیاست‌گذاری و جهت‌گیری اصلی فعالیت‌ها بر این موضوع متمرکز شود. مطالعات اولیه این پروژه با همراهی دکتر صفدری پیگیری شد و پس از نشست‌ها، بررسی‌ها و گفت‌وگوهای انتقادی با متفکران و صاحب نظران این عرصه، نهایتا الگوی اولیه از طرح تهیه و آماده شد.
 
انتخاب محققان و نویسندگانی که توانایی اجرای چنین پروژه‌ای را عهده‌دار شوند از مهمترین دغدغه‌ها و چالش‌های این طرح بود که حدود یکسال به طول انجامید و پس از بررسی‌های متعدد، رایزنی‌های گسترده و مطالعه و ارزیابی پروپزال‌های پیشنهادی از جانب صاحب‌نظران گوناگون نهایتا با همراهی و همکاری جناب آقای دکتر علی اکبر علیخانی که از سوابق خوب و تجارب ارزنده‌ای در زمینه شناخت تفکرات و جریان‌های معاصر برخوردار بودند و با مشارکت دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران پروسه مطالعاتی این پروژه آغاز شد.
 
اهمیت و گستردگی موضوع از یک طرف و حساسیت‌های علمی و فرهنگی دکتر فلاح‌زاده از سوی دیگر موجب شد که طرح تاسیس شورای علمی این پروژه مطرح و آقایان حمیدرضا آیت‌اللهی، محمدباقر خرمشاد، علی‌اکبر علیخانی، سلمان صفدری و اینجانب و با هدایت دکتر فلاح‌زاده به عنوان اعضای شورای علمی انتخاب و پس از رایزنی و تشریح اهمیت موضوع، قبول مسئولیت کرده و هدایت پروژه را بر عهده گرفتند. اعضای شورای علمی که تماما از صاحب‌نظران حوزه‌های فکری، علمی، اندیشه‌ای و معرفتی هستند در طول 5 سال گذشته اهتمام گسترده‌ای را برای اعمال حساسیت‌های علمی داشته و جدا متحمل زحمات گسترده‌ای شده‌اند.
 
مساله اساسی دیگر در این پروژه انتخاب محقق یا محققینی بود که با توجه به موضوع هر جریان و ضرورت همسویی، سابقه مطالعاتی و پژوهشی و تخصص هر فرد، فرایند مطالعه و تدوین هر موضوع با هدایت و زیر نظر شورای علمی طرح آغاز شود. در فرآیند شناسایی، برقراری ارتباط، انتخاب، هدایت و حمایت نقش اعضای شورای علمی و بخصوص دکتر علیخانی برجسته بود. به هرحال این مرحله نیز در یک گستره زمانی و ارتباطی طولانی به سرانجام رسید و شایسته است از همراهی و همکاری تک تک این عزیران که غالبا از نخبگان و محققان و مدرسان حوزه یا اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها یا پژوهشکده‌ها هستند تشکر کرده و بابت اینکه در این مجال فرصت ذکر نام آنها نیست عذرخواهی کنم. همچنین در فرآیند این مطالعه از اندیشمندان دیگری در قالب مشاوره در راستای تنظیم چارچوب کلی طرح، مباحث محتوایی، مباحث روش‌شناختی و ارزیابی متون‌های تهیه شده در قالب جریان‌شناسی هر موضوع بهره برده‌ایم و در همین فرصت از این عزیزان هم تشکر کرده و عرض می‌کنم که اسامی این بزرگواران در پیشگفتار مجلدات «جریان‌شناسی فکری فرهنگی» ایران معاصر ذكر شده است.
 
همچنین به عنوان دبیر شورای علمی و مدیر اجرایی این پروژه باید از همه عزیرانی که در حوزه‌های مختلف کارشناسی، اداری، مالی و پشتیبانی در این سال‌ها زحمات زیادی را متقبل شدند و همچنین عزیزانی كه در فرایند چاپ و نشر زحمت كشیدند، تشکر کنیم. همچنین برای یکی از این عزیران که در فرآیند اجرای این مطالعه به رحمت خدا رفتند طلب مغفرت کنیم.
 
در پایان اینكه در جلسه رونمایی از مجموعه کتاب‌های جریان‌شناسی كه در سرای اهل قلم خانه كتاب و ادبیات ایران در چند روز آینده برگزار خواهد شد چه تعداد از این جریان‌ها رونمایی می‌شوند و علاقمندان به این مباحث چگونه می‌توانند به این منابع دسترسی داشته باشند؟
 در جلسه‌ای که به امید خدا روز سه شنبه (یازدهم خردادماه 1400) و با حضور وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمع مختصری از نخبگان فکری و فرهنگی، به سبب محدودیت‌های کرونایی، برگزار خواهد شد حدود 8 جلد شامل «جریان احیاگری دینی»، «عرفان گرایی سنتی شیعی»، «فلسفه‌گرای حوزوی» و «فمینیسم اسلامی» از پارادایم دین‌گراها و جریان «آئین‌گرایی عامه‌پسند»، جریان «نوپدید دینی و معنوی» و جریان «پساتجددگرایی» از پارادایم عرف‌گراها و جریان «اخلاق کاربردی و حرفه‌ای» از پارادایم فن‌گراها رونمایی خواهد شد.

در همین فرصت باید از محققانی که در فرآیند ارزیابی پروژه از تجربه و دانش ارزشمندشان بهره‌برده‌ایم از این رو که به دلیل محدودیت‌های موجود امکان زیارتشان فراهم نیست پوزش طلبیده و تقاضا کنم از طریق فضای مجازی به آدرس  https://www.aparat.com/khaneketab/live ما را همراهی کنند.
 
ضمنا باید یادآوری کنم که در فرآیند تدوین و چاپ مجلدات جریان‌شناسی الویت‌بندی خاصی مطرح نبوده است و صرفا آماده شدن محتوای هر جریان اولویت انتشار را مشخص کرده است و پیش‌بینی این است که الباقی مجلدات که در فرآیند تدوین نهایی و یا مقدمات چاپ و نشر قرار دارند را بتوانیم با همت محققان محترم و اعضای محترم شورای علمی در سال 1400 به سرانجام برسانیم.
 
اما در رابطه با اینکه علاقمندان به مطالعه این منابع چگونه می‌توانند آنها را تهیه کنند باید بگویم که در حال حاضر اولین شیوه تماس با واحد فروش موسسه آفتاب خرد (88972219-021 ) است که یا خود موسسه منابع را ارسال می‌کند یا اینکه نزدیک‌ترین مراکز فروش را به آنها معرفی می‌کند.
 
شیوه دوم فروشگاه آنلاین کتاب موسسه فرهنگی و هنری مشعر به آدرس http://mashar.hajj.ir/ است. همچنین فروشگاه‎های منتخب است که در جلسه رونمایی معرفی خواهند شد.
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها