کتاب «تاریخ جدید؛ جستارهایی در شناخت مکتب آنال» منتشر شد
این کتاب دریچهای به روی قرائتی متفاوت از تاریخ گشوده است
این کتاب دریچهای به روی قرائتی متفاوت از تاریخ گشوده است؛ قرائتی که با خوانش رایج در باب تاریخنگاری غرب متفاوت است.
در مقدمهای که مترجمان بر این کتاب نوشتهاند آمده است: «دیدگاه و روششناسی تاریخنگاری اروپا، بهویژه فرانسه، در طی سده بیستم چنان دگرگون گشت که از دل آن رهیافت تازهای به نام تاریخ جدید زاده شد. در این رهیافت نوظهور مرزهای سنتی تاریخ در هم شکست و تاریخ با دیگر رشتههای دانش از جغرافیا گرفته تا اقتصاد در هم آمیخت. بدینترتیب با تاریخی کلان و کلگرا روبهرو میشویم که میکوشد سر از لاک خود بیرون آورد و از تاریخ سیاسی که در شرح و توصیف شکست و پیروزی نامداران خلاصه میشود، دوری گزیند. نیز به تاریخ دیوانهها، دزدها و راهزنها و دیگر اقشاری که به هیچ تلقی میشدند اهتمام شد. نگارش تاریخ خاندانهای حکومتگر و شخصیتها به پایان رسید و امور اجتماعی و مقولات ذهنی و خیالی جایگزین شد.
بیگمان خالقان تاریخ جدید خود را وامدار لوسین فِور و مارک بلوخ، بنیانگذاران مکتب آنال، میدانند؛ چراکه این دو به شدت با رویدادمحوریِ تاریخ سنتی مبارزه کردند و با تأسیس مجله آنال تاریخ اجتماعی و اقتصادی بر این مهم تأکید ورزیدند که تاریخنگاری باید مسئلهمحور باشد و بس.»
در ادامه همین مقدمه نقل از مترجم عربی «تاریخ جدید» آمده است: «تاریخ جدید هرگز ـ با تکیه بر قاعده تقسیم علوم به دو دسته «علوم صحیح» و «علوم تقریبی» ـ تاریخ را از دیگر انواع علوم جدا نمیکند، بلکه میکوشد با نگاه فراگیر و جامع خود هر پدیده تاریخی را از ابعاد گوناگون بررسی کند و در این مسیر از روشهای مختلف علمی مانند روش رایج در ریاضیات، طب، بیولوژی، جغرافیا و ... بهره میگیرد.»
مترجمان در معرفی این کتاب مینویسند: «کتاب پیش رو به خوبی نمایانگر تحولی است که تاریخ جدید برای تاریخنگاری به ارمغان آورد. این کتاب ثمره تلاش جمعی از تاریخپژوهان، همراه با نظارت ژاک لوگوف است. تاریخ جدید برای نخستین بار در سال 1978م منتشر شد. این چاپ افزون بر ده مقاله اصلی که شالوده کتاب محسوب میشوند، بیش از صد فصل کوتاه را نیز در دل خود گنجانده بود. این فصلهای کوتاه که با همکاری بیش از سی پژوهشگر نوشته شده بود مفاهیم و اصطلاحات اساسیِ تاریخ جدید را شرح میداد. ولی چاپهای بعد تنها ده مقاله اصلی را دارد و دیگر بخشهای کتاب حذف شده است.
در ادامه معرفی مقالات نوشته شده است: «لوگوف در مقاله نخست مسیری را برمیرسد که تاریخ جدید تا رسیدن به این مقصد پشت سر گذاشته و نیز از راهی سخن میگوید که هنوز طی نشده است. دومین مقاله به یکی از کلیدیترین مفاهیم مکتب آنال، زمان درازمدتِ برودلی، میپردازد و شرح میدهد که چگونه این مفهوم برای پژوهش در حیطه تاریخ ذهنیات کارآمد است. کریستف پومیان در سومین نوشتار از دلالت مفهوم ساختار در نزد مورخان پرده برمیدارد و ساختارهای منطقه لاتیوم در قرون وسطی، نوشته پیر توبر را که اثری برجسته در این زمینه است، بررسی میکند. بورگییر در انسانشناسی تاریخی از اهتمام تاریخ جدید به زندگی روزمره مردم کوچه و بازار مینویسد و چند نمونه از پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه را برمیرسد؛ از جمله پژوهشهای مرتبط با تاریخ تغذیه و تاریخ بدن را. فیلیپ آریِس که کاوشگر قلمرو ذهنیت است در چهارمین گفتار پیشینه ذهنیت پژوهی را در نزد پیشگامان مکتب آنال شرح میدهد و افزون بر این مفهوم ذهنیت و جایگاه آن را در تاریخپژوهی معاصر با تکیه بر مثالهای گوناگون تبیین میکند. پِسز در مقاله تاریخ فرهنگ مادی این مفهوم را تعریف و پیوند میان آن با تاریخ و باستانشناسی را روشن میکند. او از تاریخنگاران میخواهد که جنبههای مادی زندگی مردم عادی را خوار و حقیر نشمرند و بر این مهم تأکید میورزد که باید «تودههای ساکت» صدرنشین شوند. ژان لاکوتور از فعالان حوزه رسانه است که ژاک لوگوف نوشتن مقاله تاریخ آنی را بر عهده او گذاشته است. وی اثری نیز به همین نام دارد. لاکوتور در نوشتار خود به تعریف تاریخ آنی، بیان ویژگیهای آن و پیوند میان روزنامهنگاری و تاریخنگاری میپردازد. لوگوف گفتوگو با تاریخنگاران مارکسیست را تنها گفتوگوی مهم و در حال جریان تاریخ جدید میداند و بدین سبب از گی بوا میخواهد دیدگاهش را به عنوان یک مورخ مارکسیست در این باره بیان کند. ژانکلود اشمیت در نهمین مقاله از مرکزگرایی در تاریخنگاری سنتی میگوید و لزوم فاصله گرفتن از آن در تاریخنگاری جدید. او مفهوم «به حاشیه راندن» را تعریف کرده، سطوح مختلف آن را میکاود و از انواع طرد و نفی و سازوکارهایش سخن میگوید. تاریخ خیال به گفته لوگوف از حوزههای نوظهور در تاریخ جدید است. نوشتن در این باره را اِولین پاتلاژان عهدهدار است. وی در نوشتار خود از مرزهای خیالپژوهی، جایگاه آن در تاریخنگاری جدید و چالشهای پیش رویش سخن میگوید.»
به گفته ژاک لوگوف در مقدمه چاپ دوم این اثر، «تاریخ جدید همانند هر نوآوری که بالقوه استعداد گسترش دارد، به حوزههای بکر قدم گذاشت و در زمینههایی که پیش از این مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود بازنگری کرد. همچنین این تاریخ برای نخستین بار تلاش کرد تاریخ را با دیگر علوم درآمیزد و در عین حال بر تفاوت (ماهوی و به دنبال آن تفاوت در روشهای تحقیق در) حوزههای گوناگون تاریخپژوهی تأکید ورزید. هیچ عیبی ندارد اگر تاریخ جدید از مرحله رهبری به مرحله بهرهکشی و تولید برسد.»
سرویراستار در مقدمه چاپ اول کتاب را چنین معرفی میکند: «فرهنگنامهای که تقدیم میشود در وهله نخست ابزاری است برای گسترش آگاهی و قصد نداشتهایم که تصویر کاملی از علم تاریخ ترسیم کنیم. بلکه هدف آن است که خوانندگان را با تازهترین رویکردهای تاریخپژوهی آشنا سازیم، رویکردهایی بسیار بااهمیت آن چنان که نام تاریخ جدید را بر سر زبانها انداخته است. تاریخ جدید افزون بر پیشگام بودن و نوآوری نقش بسزایی در تولید معرفت تاریخی در میادین پژوهش، انتشار آثار تاریخی و تدریس داشته است. علاوه بر معرفی، ما از مشکلات تاریخ جدید، لغزشها و پیروزیهایش هم سخن گفته و رویکردهای قابل پیروی را شناساندهایم. بدین سبب میتوان گفت که کتاب اطلاعات مفید و در عین حال قابل اعتماد را در اختیار خوانندگان قرار میدهد.»
کتاب حاضر یکی از آثاری است که تحت عنوان مجموعه «نظریه و روش در مطالعات تاریخی» از سوی سمت منتشر میشود. این کتاب برای دانشجویان رشته تاریخ در همه مقاطع به عنوان کتاب مبنایی ترجمه شده است.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «تاریخ جدید مانند جامعه پژوهشگر و موضوع پژوهش از دو بعد ماده و روح تشکیل شده است. بدین سبب تاریخ جدید از ابزارهای نوین مثل آمارگیری برخاسته از اقتصاد جمعیتشناختی یاری میگیرد تا مظاهر مادی را پشت سر بگذارد و به روح جوامع تاریخی دست یابد. همچنین موضوعاتی را مطرح میکند که به نظر مورخ سنتی اروپا بی ارتباط است؛ حوزهای که تاریخ را در حوادث و وقایع و قهرمانان و پیروزی و شکستها محدود میکند. تاریخ مرگ و موضعگیری جمعی و فردی در برابر آن از جمله موضوعات نوظهور در حیطه تاریخ است.
درباره کتاب تاریخ جدید میتوان گفت که این کتاب دریچهای به روی قرائتی متفاوت از تاریخ گشوده است؛ قرائتی که با خوانش رایج در باب تاریخنگاری غرب متفاوت است.»
نظر شما