او که بیش از دویست نقدِ منتشرشده در مطبوعات کشور مانند کتاب ماه ویژه ادبیات و فلسفه، کارنامه، گوهران، اعتماد ملی، خوانش، فرهیختگان، آرمان، دستور، عقربه، دانوش و شماری شعر و داستان پراکنده دارد، در گفتوگو با ما به دلایل راهاندازی کتابفروشی کهور اشاره کرده است. یادآور میشود، کتابفروشی کهور در میدان ابوکلام شیراز قرار دارد و بهزودی مراسم افتتاح آن برگزار خواهد شد.
آیا کتابفروشی شغل شماست؟
بله؛ در حال حاضر من بجز کتابفروشی شغل دیگری ندارم.
کتابفروشی «کهور» در چه زمینهای فعالیت میکند؟
کهور روی کتابهای دانشگاهی و غیردانشگاهی، ادبیات، علوم انسانی و هنر متمرکز است.
فضای کتابفروشی را با چه امکاناتی آماده فعالیت کردید؟
منظور سؤال را درست نفهمیدم؛ ولی اگر میخواهید به ما وام بدهید، دستتان درد نکند (با لبخند). اما اگر منظورتان این است که غیر از قفسه کتابها چه چیز دیگری موجود است، چند تا میز هم برای نشستن و تورق کتاب گذاشتهایم.
کتابفروشی چقدر مساحت دارد و چه تعداد کتاب دارید؟
مجموعه کهور ۲۰۰ مترمربع وسعت دارد که فعلا حدود ۱۲۰ مترمربع از کل فضای آن به کتابفروشی اختصاص یافته است.
کهور به چه معناست؟
کهور درختی است سختجان که در طبیعت تفته و خشن جنوب میزید و میبالد و در تمام مدت سال سبز میماند. ما هم مثل همان درخت بنا داریم از شرایط سخت این روزها و روزهای آینده شکست نخوریم.
با وجود کتابفروشیهای اینترنتی، آیا راهاندازی کتابفروشی به این شیوه جواب میدهد؟
کتابفروشی، تنها محلی برای فروش کتاب نیست؛ یک نمایشگاه کتاب است، نوعی موزه حتی. حال و هوای معبدِ بلندآستانِ این خدایان رنگارنگ را نمیتوان اینترنتی دریافت. ببر بورخس را یادتان هست؟ اگر کتابفروشی تأکیدش بر این جنبه از فلسفه وجودی خودش باشد، اتفاقا فروش اینترنتی میتواند رونق مضاعف ایجاد کند. ما فروش اینترنتی هم داریم.
برنامههای جنبی کتابفروشی را تشریح کنید.
ما کتابفروشی را به صورت یک باشگاه کتابخوانی اداره خواهیم کرد. در واقع کتابها با اعضا به جمعخوانی گذاشته میشود، برنامههای بلندمدت مطالعاتی ویژه جوانان و نوجوانان علاقهمند نیز زیر نظر استادان هر رشته تنظیم و اجرا و نظارت خواهد شد.
در میان کتابفروشیهای شیراز، کهور چه مزیت ویژهای نسبت به بقیه دارد؟
«کهور» کتاب را یک کالای مصرفی نمیبیند بلکه نگاهش تولیدمحور است. ما با پشتوانه بسیار قوی وارد این عرصه شدهایم. این کتابفروشی را نویسندگان شیراز میگردانند. همینجا بین همین قفسهها و پشت همین میزها کتاب خلق شود. ما در شیراز قبلا هم این کار را کردهایم. شهریار مندنیپور و منیرو روانیپور آثار اولشان را در «کتاب اسفند» (اشاره به کتابفروشی اسفند که توسط مرحوم غلامحسین امامی اداره میشد) نوشتند و روانه بازار کردند. اینجا کتاب را نمیفروشیم بلکه کتاب را مثل یک سفیر، روانه جامعه میکنیم تا دست افراد را بگیرد و به کهور بیاورد، به حلقه کتابشناسها و کتابخوانها و کتابسازها.
منظورتان از اینکه کتاب را نمیفروشیم، چیست؟ میخواهید کتابهایتان را کرایه بدهید یا طرح دیگری را مد نظر دارید؟
نه، از فروختن کتاب تعبیر سفارت کردم. چون اغلب مشتریهای ما عضو باشگاه کتابخوانی کهور هستند و پس از خرید کتاب حضور مستمر دارند و درباره کتاب با دیگر اعضا به بحث مینشینند. گاهی اعضا در جهانهای موازی کهور، دیگر گروههای فرهنگی، درباره کتابی که خریدهاند صحبت میکنند و دیالوگها و افراد را با خود به باشگاه کهور میآورند. این است که کتاب دقیقا همانند سفیر عمل میکند.
کتابفروشی چه لذتی برای شما دارد؟
کتابفروشی برای من قصر کافکاست.
قصر کافکا چه شباهتی با کتابفروشی دارد؟
قصر کافکا دستنیافتنی است. قصر است، باشکوه است، خواستنی است، اما دستیافتنی است. قهرمان قصر در شهر بین مردم میماند و هر روز و هر لحظه برای ورود به قصر برنامهریزی میکند. برنامهریزی برای ورود به قصر دغدغه اوست، این دغدغه خود زندگی اوست.
خودتان هم اهل مطالعه هستید؟
بله؛ از بچگی کتابخواندن و سپس نوشتن کسبوکار من بوده است.
نظر شما