چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۴
امروز هم شعر می‌تواند باری از دوش مردم بردارد

«مبارک نصیری» شاعر پیشکسوت آبدانانی و برگزیده دومین دوره جایزه کتاب سال استان ایلام، معتقد است: شعر می‌تواند باری از دوش مردم بردارد؛ باری که از سختی و مشکلات زندگی بر ما تحمیل می‌شود. شعر ما را از واقعیت می‌دزدد و به دنیای خیال می‌برد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در ایلام، «مبارک نصیری» متولد چهارم شهریور ۱۳۳۱ شهرستان آبدانان دبیر بازنشسته آموزش و پرورش، شاعر و گاهی هم نویسنده. مجموعه شعر فارسی او با نام «از جاده‌ای که به خانه می‌گریخت» در دومین دوره جایزه کتاب سال استان ایلام در سال ۹۷ به عنوان کتاب سال انتخاب شد.
 
البته او شعرها و نوشته‌های دیگری هم دارد که در سایت‌هایی مانند شعر نو و شعر ناب منتشر شده‌اند. نصیری عضو انجمن ادبی آبدانان بوده و چند سالی هم که در آبادان بوده، به عضو انجمن آنجا هم درآمده و بیشتر شعرهای مابین سال‌های ۷۴ تا ۷۸ خود ر در همین شهرستان سروده است. در بعضی از جشنواره‌ها حضور داشته و در شعرخوانی‌های استان ایلام از جمله در شهرهای دهلران و دره‌شهر شرکت کرده است. به بهانه توفیق کتابش در دومین دوره جایزه کتاب سال ایلام، با این نویسده آبدانانی به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد.
 
کتاب «از جاده‌ای که به خانه می‌گریخت» در دومین جایزه کتاب سال استان ایلام در سال ۹۷ به عنوان کتاب سال انتخاب شد. از این کتاب برایمان بگویید و فکر می‌کنید چرا عنوان برگزیده را به آن دادند؟
 
به کمک دوستانم مجموعه‌ای شعرهایم را جمع کردم که در تیراژی بسیار کم منتشر شد. نشر «کتابسرای اندیشه» در ایلام چاپ و انتشار این کتاب را متقبل شد. همچنین دوست عزیزم علی حیا‌نیا کمکم کرد. شعرهای این کتاب را دوست داشتم نه به خاطر اینکه قوی و معتبرند، بلکه به این خاطر که زندگی‌ام در آن‌ها آورده شده بود. بارها آن‌ها را برای دوستانم می‌خواندم و باز آن‌ها را مجبور می‌کردم به من گوش دهند. این شعرها در دل دیگران هم نشست و در سال ۹۷ به عنوان کتاب سال انتخاب شد. نمی‌گویم باورم نمی‌شد، ولی از اینکه این توفیق را پیدا کردم، خوشحال شدم. این کتاب فقط یک بار چاپ شد ولی حتی خودم هم یک نسخه از آن را ندارم!
 
به نظر شما شعر می‌تواند باری از دوش مردم بردارد؟
 
کاش می‌گفتی هنر، مگر شعر هم جزئی‌ از هنر نیست؟! انسان گاهی دوست دارد نقاشی نگاه کند. دلش می‌خواهد به موسیقی گوش بدهد، خط بنویسد و شعر هم ما را از واقعیت‌های سخت و دشوار به دنبال دل خواسته‌های آدمی ببرد. در این دنیاست که زیبایی در شعر به یاری انسان می‌آید. کلام شاعر سخن عادی نیست او دست به هنجار می‌زند و آن را دگرگون می‌سازد. سخن و کلامی می‌شنود که آن‌ها را از زبان مردم کوچه و بازار نشنیده است اما گاهی زیاد ماندن‌ در این هنر ما را از واقعیت دور می‌کند و شاعر از معیشت می‌افتد.

در روزگار ما از شاعر و هنرمند حمایت نمی‌شود و به این خاطر جز انگشت‌شماری از شاعران از هنرشان بهره‌ای نمی‌برند. کاری است که باید از سر شوق و ذوق و کمی دیوانگی به آن پرداخت وگرنه شعر برای کسی نان نمی‌شود. اما مخاطب شعر بیشتر از خود شاعر از آن لذت می‌برد؛ چرا که برای سختی‌هایش تاوان نداده بلکه تجربه‌ی لذت‌بخشی را در اختیار می‌گیرد. در گذشته مردم همه چیز را در شعر می‌دیدند: تاریخ، ادب، نصیحت... اما امروز شعر محدوده‌ی کار خود را می‌جوید. اگرچه گاهی آن را به سیاست و غیره می‌کشانیم، ولی شعر جایگاه خود را دارد. مخاطب شعر امروز چون گذشته نمی‌اندیشد و شاعر تلاش می‌کند که مخاطب خود را پیدا کند. شاعر امروز دور از جامعه زندگی نمی‌کند، در شعرش زندگی را نشان می‌دهد. اگر ما تنها در کتاب‌ها دنبال وزن و قافیه شعرمان باشیم و از جهان پیرامون بی‌خبر بمانیم، مخاطب هم ما را نخواهد خواند. آری شعر می‌تواند باری از دوش مردم بردارد، باری که از سختی و مشکلات زندگی بر ما تحمیل می‌شود. شعر ما را از واقعیت می‌دزدد و به دنیای خیال می‌برد و اینجاست که شعر به موسیقی بیشتر از همه هنرها نزدیک می‌شود؛ ترنم و آوازی با کلمات که گاه اگر شاعرش باشد، با هیچ پدیده‌ای قابل مقایسه نیست. حالا هرچند دیگران نمی‌توانند تعریفی برای آن بیاورند، ولی حس می‌کنند با آن آرامش خاص خود را پیدا می‌کنند.

 
وضعیت شعر را در استان ایلام و مشخصاً شهرستان آبدانان، چگونه ارزیابی و تحلیل می کنید؟
 
به نطر من شعر ایلام و شهرستان‌های آن، اگر بهتر از شهرهای دیگر نباشد، کمتر نیست. در این چند سال اخیر در حوزه شعر کُردی، دریچه‌ای به روی شعر معاصر کُردی گشوده شد. شعر بومی استان از این ویژگی بیشتر برخوردار است. در شهرستان آبدانان نیز کوشش‌هایی می‌شود و جوانانی هستند که در این راه زحمت می‌کشند. اما به نظر می‌آید که آن انسجام گذشته را ندارد. نباید ناامید شد. می‌شود گام‌هایی در بهتر شدن وضعیت شعر و داستان برداشت؛ چگونه؟ این دیگر برمی‌گردد به دوستان اهل ادب و شاعر و نویسنده که بتوانند به آن رونق ببخشند و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی به آن توجه بیشتری داشته باشد. ترغیب جوانان بدون امکان رسیدگی و صرف هزینه‌هایی برای آن، شکل مطلوبی صورت نمی‌گیرد. استان باید قبول کند که به آبدانان آنگونه که شایسته آن است هیچ وقت کمک نشده است.
 
شعر مدتی است که به فضای مجازی کوچ کرده و مخاطبان کتاب‌ها و مجموعه‌های تازه شاعران را کمتر مطالعه می‌کنند. تحلیل و آسیب‌شناسی شما از این مساله چیست؟
 
کوچ کردن شعر به دنیای مجازی دلیل بی‌اهمیت بودن شعر نیست. دنیا هر لحظه در تغییر و تحول است و ما باید خود را با آن وفق دهیم. کتاب و نشر جای خود را دارد. شعر و فرهنگ بدون کتاب و مطالعه رونق نمی‌گیرد. غذای اولیه‌ی کار فرهنگی، مطالعه است که باید به این امر بیشتر توجه شود. آن ذوق و شوق از چهارچوب انجمن‌های حضوری به انجمن‌های مجازی کشیده شد. باید قبول کنیم که شتاب در دنیای مجازی فرصتی به تامل و اندیشه نمی‌دهد، اما ممکن است فرصتی ناخواسته به وجود آورد و زیرکی خاصی به بینش ما بدهد. زبان به سمت سادگی روی می‌آورد. کندی در خوانش جای خود را به شکل نوشتاری کلمه می‌بخشد. مخاطب مجازی فرصتی برای وقت از دست دادن ندارد و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم باید به زبان گفتار نزدیک‌تر شویم و به مفهوم بیشتر از لفظ توجه کنیم.

بازی‌های ادبی اگرچه مخاطب خاصی دارد اما مخاطب مجازی برای به دنیا آمدن هنر، هنرمندی می‌طلبد که شتاب او را درک کند. ما برای کی می‌نویسیم؟ برای همین مخاطب. اما مطالعه چیز دیگری است و باید ذهن را با آن پرورش داد. باید فرصتی برای مطالعه گذاشت. می‌دانید فرق کسی که مطالعه می‌کند، با کسی که بی‌مطالعه به نوشته‌های بی‌مطالعه بسنده می‌کند، چیست؟ مطالعه سبب می‌شود ما از بالا به موضوع نگاه کنیم وگرنه ‌زیرِ دست‌وپای فرهنگ‌های ناخواسته و نوشته‌های بی‌فرهنگ، بی‌هویت و بی‌مسئولیت می‌شویم.
 
به نظر شما شعر معاصر دچار بحران مخاطب شده یا هنوز مخاطبان خود را دارد؟
 
آنچه که دچار بحران شده و یا می‌شود، شعر نیست، بلکه شاعر است که دست از داده‌های گذشته‌اش نمی‌کشد و با مخاطب امروز همراه نمی‌شود. مخاطب امروز شعر خودش را پیدا خواهد کرد و آنچه به مذاقش نمی‌خورد، نخوانده پس می‌دهد. و من این دنیای مجازی را به فال نیک می‌گیرم. به سرعت به ما آگاهی می‌دهد، سریع می‌نویسد، زیرکی و فراست می‌بخشد؛ اما نباید فراموش کنیم که ما ژرف‌اندیش نخواهیم شد و این را باید با خواندن کتاب جبران کرد.
 
ادبیات شعری چگونه به نوزایی و بالندگی می‌رسد؟
 
ادبیات شعری زمانی به بالندگی می‌رسد که زمان بر آن بگذرد. مگر کودک سراسیمه به دنیا می‌آید؟ خیر، در رحم مادر شکل می‌گیرد و این مادر چگونه تربیت یافته باشد، چه چیزی از گذشته با خود داشته باشد و چقدر با امروز کنار آمده باشد، همه در اینکه از او نوزادی نوزا متولد بشود، تاثیر دارد. نوزایی در جوامع مختلف متفاوت است. در جایی این نوزایی زود‌تر چهره می‌نماید و در جایی زمان بیشتر می‌طلبد.

از سنت به مدرنیته و از آن به پست مدرن، تاریخ می‌طلبد، تلاش و فرصت‌هایی که گاه خدا بخواهد و روی خوش نشان بدهد! اما من به شعر کُردی ایلام بیشتر امیدوارم. آن موسیقی یکنواخت سنتی جایش را به ترنم و نواهای دیگری می‌بخشد و این بار شاعرانی پشت شعر کردی هستند که از آگاهی شعری برخوردارند و خود، امروزی هستند و بهتر می‌اندیشند. شعر فارسی چنین توفیقی فعلاً به دست نیاورده، اما خود سکویی برای نوزایی شعر کُردی است.
 
از ادبیات مخصوصاً شعر چه توقعی دارید؟
 
از شعر هیچ توقعی ندارم. این من هستم که باید به شعر کمک کنم. ما باید تغییر کنیم، شعر هم با ما راه خواهد آمد. ما با آنچه می‌اندیشیم، سخن می‌گوییم، این ماییم که از شعر شرمنده‌ایم، نه شعر از ما!
 
شعر استان ایلام در دو حوزه آیینی و دفاع مقدس جایگاه مناسبی در سطح کشور پیدا کرده است. به نظر شما در حوزه‌های دیگر (اجتماعی، عاشقانه، کودک و نوجوان و...) در چه جایگاه دیگری قرار دارد؟
 
آن تعریفی که باید از شعر ایلام داشت، دقیقاً همان جریانی است که در ایران داریم. ما کمتر از آن‌ها نیستیم، ولی باید قبول کنیم که کار تازه‌ای برای نشان دادن نداریم و حالا چه برسد به شعر اجتماعی، عاشقانه و کودک و نوجوان... . شنیدم که یک هنرمند سینما، یک کارگردان از رساندن آب به جایی که کویر است، از نماد سقای کربلا، حضرت عباس (ع) استفاده کرده و دست به یک خلاقیت زیبا زده است. ما از سنت می‌توانیم باورهای زیبایی خلق کنیم. گذشته از آنِ ماست، آن را باید طوری بسازیم که آینده را نشان بدهد، نه آنکه خود سدی در آینده ما قرار گیرد. شعر هم همین‌طور است.
 
به نظر شما انجمن‌ها و محافل ادبی در فضای مجازی می‌توانند به غنای محتوایی شعر کمک کند، یا همان بافت سنتی و قدیمی، نقش‌آفرین است؟
 
به نظر من انجمن‌ها چه به صورت محافل ادبی در فضای مجازی و چه در شکل قدیمی و سنتی آن، لازم و ملزوم یکدیگرند. هر کدام حسن خود را دارد. حضور در محافل ادبی ما را از زیاده‌روی‌های فضای مجازی آگاه می‌کند و می‌توانیم پیام جلسات حضوری را در فضای مجازی انعکاس دهیم.
 
با توجه به بافت جغرافیایی و ایلی و عشیره‌ای حاکم بر استان و غنای فرهنگ و ادبیات بومی و شفاهی، کارکرد ادبیات شفاهی در آثار شاعران ایلامی را چگونه تحلیل و بررسی و آسیب‌شناسی می‌کنید؟
 
در مورد ادبیات بومی در قسمت‌های پیشین (شعر بومی ایلام) صحبت‌هایی شد و اگر بگویم من به این مسئله خوشبین هستم، حرفی به گزاف نگفته‌ام. امیدوارم گویشوران بومی ایلام جایی برای گونه گویش کردی جنوبی ایلام (کردی پَهلِه‌ای و یا گویش آبدانانی) آزاد بگذارند و سعی کنند گویش همدیگر را درک کنند. وقتی صحبت از فرهنگ باشد، باید همدیگر را بشناسیم. هر گویش، ویژگی خاص خود را دارد.
 
به عنوان سوال پایانی کمی هم از آثار و کتاب‌های تازه‌تان بگوئید. اثری در دست انتشار دارید؟
 
در حال حاضر اگر شرایط مناسب باشد، مجموعه‌ای از شعرهایم را آماده خواهم کرد. مجموعه‌ای از خاطرات زندگی‌ام در دست تهیه دارم. با همه‌ی اینها به قول شاعر «دانش و خواسته است نرگس و گل / که به یک جای نشکفند به هم ...»!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها