رضاخان که پس از سفرش به ترکیه در سال 1313، تحتتأثیر اقدامات غربگرایانه آتاتورک، نوع پوشش را یکی از موانع پیشرفت و ترقی کشور میدید، دست به اجرای اقدامات و سیاستهای ضدحجاب و تغییر لباس زد که نقطه اوج آن، تصویب قانون کشف حجاب در 17دی 1314 بود. اما پیش از آن، در 21 تیر همان سال، با حمله مأموران به زائران و مردم در مسجد گوهرشاد، فاجعهای را رقم زد که هنوز بعد از گذشت 86 سال از آن، ابعاد مختلف آن بیان نشده است.
حکمتهای کشف حجاب در «گمشدگی»
مصطفی جمشیدی از معدود داستاننویسانی است که در دو رمان خود با عنوانهای «گمشدگی» و «همه چیز درباره نهال دختر طرخان» به قیام خونین گوهرشاد و کشف حجاب رضاخانی پرداخته است.
این نویسنده در کتاب 168 صفحهای «گمشدگی»، زندگی علیاصغر حکمت؛ وزیر معارف دوره پهلوی اول، از بانیان و مؤثران واقعه کشف حجاب رضاخانی را دستمایه داستان خود قرار داده و براساس آن، چگونگی تصویب و اجرای قانون کشف حجاب و تغییر اجباری لباس را روایت کرده است.
ماجرا از این قرار است که در روز 17دی 1314 علی اصغر حکمت بهعنوان وزیر معارف، به رضا خان پیشنهاد میکند که همراه با اعضای خانواده خود و بهصورت بیحجاب در جشن فارغالتحصیلی دانشسرای عالی حاضر شود. رضاخان نیز در این روز، همراه با اعضای خانوادهاش بهطور بیحجاب شرکت میکند و ممنوعیت حجاب بهصورت رسمی اعلام میشود. درحالیکه از این روز به مدت هفت سال یعنی تا زمان رفتن رضاخان، بسیاری از زنان مسلمان ایرانی برای حفظ حجاب خود مجبور میشوند در خانهها بمانند و عدهای نیز در اثر بیحرمتیها و تعرض مأموران پهلوی، شهید شدند.
علیاصغر حکمت که ظاهرا به شدت از رضاخان وحشت داشته، ایده و اجرای همه کارها و اقداماتش را به شخص شاه نسبت میدهد، اما بعدها در خاطراتش اعتراف میکند که همه آنها طرحهای خودش بوده است. او در پاسخ به اعتراضها در پی اعلام قانون کشف حجاب، خودش را فقط مجری اوامر رضاخان مینامد، اما به شدت پیگیر اجرای درست قانون کشف حجاب و پشتیبانی فرهنگی از آن بوده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «شما از جایی در وزارت معارف کار را شروع کنید و به بقیه هم کاری نداشته باشید... حتی به علیاکبر داور... . من بیآنکه فکری کرده باشم گفتم: «اعليحضرتا... کار را باید از موطنم شیراز شروع کنم.»
رضاشاه تبسمی کرد و گفت: «از همان روز که علیاکبر داور شما را به من معرفی کرد و حزب رادیکال راه افتاد، قرار بود جای همه آن مزخرفها را در بدنه دولت و حاکمیت شاهنشاه بگیرید فهمیدم آدم لايق هستید... موفق باشید...»
... اما در شیراز چه خبر بود؟ جشن نسوان راه انداختیم. در يک مدرسه دخترانه... برخی بانوان از پیش انتخاب و طراحی شده و دقیق به جشن آورده شدند. به عموم مستخدمين آنجا هم اعلام کردیم که جشنی برگزار خواهیم کرد و یکسره میبایست دفعتا و در هنگام حضور چادر از سر بردارید و کار را یکسره کنید و اینچنین شد... غافل از اینکه مشهد و علمای آنجا مخالفت خواهند کرد... و شد آنچه نباید میشد و مشهد در گوهرشاد خلاصه شد و همه چیز یکپارچه غرقه در خون شد!»
در «گمشدگی»، علی اصغر حکمت بهعنوان راوی، از ماجرای خود و رضا خان صحبت میکند، اما در واقع، بیشتر اقدامات رضاخان به توصیه و پیشنهاد علیاصغر حکمت بوده و او در این کتاب، با ذهنی پریشان، گذشته خودش را برای شاسین (شاهحسین) نقل میکند.
همهچیز درباره نهال دختر طرخان
مصطفی جمشیدی در دیگر کتابش با نام «همه چیز درباره نهال دختر طرخان»، دختر جوانی را سوژه خود قرار داده و از زبان او به روایت یکی از مهمترین مقاطع تاریخ معاصر ایران پرداخته است. «نهال» دختری که در کودکی پدر و مادرش را از دست داده و به همراه خواهرش با آقابزرگش؛ حاجیطرخان در یک خانه قدیمی در مشهد زندگی میکنند، راوی و شخصیت اصلی داستان است.
همچون کتاب «گمشدگی»، روایت و زاویه دید این کتاب نیز جریان سیال ذهن است و نهال، قصه زندگی خود را با ذهنی آشفته، شاعرانه، پراکنده و پازلگونه بیان میکند و در طی آن، مخاطب در جریان بخشی از وقایع دوره سیاه رضاخان قرار میگیرد. ممنوعیت روضهخوانی و برگزاری پنهانی آن در خانهها، قانون تغییر لباس و کشف حجاب اجباری و واقعه خونین مسجد گوهرشاد که در جریان آن، صدها نفر از زائران و مردمی که به حرم رضوی پناه برده بودند، به شهادت رسیدن، نقاط عطف کتاب هستند که نهال در مرور خاطراتش، روایتگر آنها میشود.
در بخشی از این کتاب و به روایت «نهال» میخوانیم: «آقای قمی ناشناس آمد. نوکر وفاداری داشت به اسم مصیب که او را با کالسکه آورده بود دم در ما. بعد فقط ما عبا را دیدیم که کشیده بود دور سرش و سلانهسلانه آمد رفت اتاق نماز آقابزرگ دستپاچه بود. یک مرجع تقلید آمده بود خانه یک مقلد... آقابزرگ گفت: «آقا چند روز همین جا بمانید. از مقلد و مراجعهکننده و مجلس و وعظ و آجان و مُکّلا و معمم، کلا راحت آهستید. امن است اینجا. هم دور و پرت و هم امن و امان... اوضاع خوب نیست انگار...» (من گوش ایستاده بودم!)
آقای قمی در جواب گفت: «در شیراز جشن گرفتهاند و نوامیس مردم را بیچادر و چاقچور نمایش دادهاند. یک مشت مدرسهای را... من نمیتوانم همینطور ساکت بمانم. میدانم که فایدهای ندارد. این قُلدر جهد کرده مردم را به زانو دربیاورد و بیناموسی را رواج بدهد...»
86 سال از قیام خونین مسجد گوهرشاد و کشف حجاب رضاخانی سپری میشود، اما هنوز ابعاد بسیاری از این واقعه روایت نشده است، بانوانی که هفت سال تا زمان الغای قانون کشف حجاب، خود را در خانهها حبس کردند، یا آنها که در اثر ضربات جسمی و روحی کشف حجابشان توسط مأموران پهلوی، به شهادت رسیدند، روضهخوانیهایی که پنهانی و با تعداد اندک برگزار میشدند و... ماجراهای فراوانی هستند که علاوه بر لزوم پرداختن در فضای ادبیات، همت و توجه فعالان سایر عرصههای ادبی و هنری را هم نیاز دارد.
هر دو کتاب «گمشدگی» و «همه چیز درباره نهال دختر طرخان» از سوی انتشارات «راه یار» منتشر شده است. علاقهمندان برای تهیه این کتابها علاوه بر کتابفروشیها، میتوانند از طریق صفحات مجازی ناشر @raheyarpub و سایت vaketab.ir نسبت به سفارش کتابها اقدام کنند.
نظر شما