سردبیر گاهنامه نقد کتاب کودک میگوید؛ فعالان حوزه کودک و نوجوان در اغلب کشورها، برعکس ایران به صورت مجموعهای از ناشران، موزعان و کتابفروشان و با یکدیگر همافزایی دارند.
سیدعلی کاشفی خوانساری، نویسنده حوزه کودک و نوجوان و سردبیر گاهنامه نقد کتاب کودک، فعالیت شرکتهای تجمیعی به شکل شبکهای از کتابفروشیها، موزعان و ناشران در کنار هم را اقدامی میداند که در تولید، توزیع، اطلاعرسانی و فروش برگزاری نمایشگاه موجب همافزایی میشود.
به نظر شما تا چه اندازه ناشران، نویسندگان و تصویرگران ایرانی از بازار جهانی کتاب و روند فعالیت آن اطلاع دارند و روند اقدامات در این حوزه در ایران تا چه اندازه به روز است؟
شناخت ما از وضعیت کتاب کودک دنیا کامل و روشن نیست. برخی نویسندگان و تصویرگران به دلیل حضور در نمایشگاههای بینالمللی، خرید و فروش رایت در این نمایشگاهها و چند ناشر ایرانی به دلیل تاسیس دفتر در کشورهای خارجی، اطلاعات نسبی از بازار کتاب کودک در دنیا دارند. من کارشناس این حوزه نیستم اما به این دلیل که به بیش از 20 کشور سفرکردم و در 11 نمایشگاه بینالمللی در کشورهای مختلف حضور داشتم، همچنین تجربه قرارداد با ناشران خارجی برای نشر کتابهای ایرانی در کشورهای خارجی و انتشار کتابهای آنها در ایران را داشتم، کمی در این حوزه تجربه دارم.
فکر میکنم یکی از کارهایی که به ما کمک میکند تا از بازار کتاب کودک دنیا تحلیل درستی داشتهباشیم، مرور سایتهای اینترنتی فروش کتاب است که تصویر کاملی از کمیت، کیفیت و چند و چون کتاب کودک دنیا میتواند به ما ارائه کند. فکر میکنم برای جهانی شدن، توجه به آموزههایی که در مطالعه نشر کتاب کودک در خارج از ایران بهدست میآید، ضروری باشد. در نشر کتاب کودک دنیا، عمدتا ناشران کتابهای کودک وابسته به موسسات بزرگتریاند که انواع کتاب در حوزههای مختلف را منتشر میکنند. این پدیده که کتاب کودک توسط ناشران تخصصی منتشر میشود و ناشر بزرگسال و عمومی فعالیت جداگانهای دارد، بیشتر خاص ایران است و علت آن هم حضور پررنگ دولت در عرصه کتاب کودک در دهههای گذشته بوده است.
در ایران کارجمعی شکل نگرفتهاست
معمولا در دنیا برندهای کتاب کودک، موسسات انتشاراتی وابسته به موسسات بزرگتری هستند که انواع کتابها را منتشر میکنند. برای مثال بزرگترین ناشران کتاب دنیا به big five معروف هستند، که پنج موسسه انتشاراتی بزرگ را شامل میشوند. گاهی تعداد ناشران در یک موسسه انتشاراتی به 300 زیر مجموعه میرسد که برخی از آنها در حوزه کتاب کودک فعالیت دارند. این سبک از فعالیت فردی و منفرد در حوزه کتاب کودک بهنظرم یکی از ویژگیهای نشر کتاب کودک در ایران و در دنیا کمتر مرسوم است.
فعالیت شرکتهای تجمیعی به شکل شبکهای از کتابفروشیها، موزعان و ناشران در کنار هم است که در تولید، توزیع، اطلاعرسانی، فروش و برگزاری نمایشگاه با یکدیگر همافزایی میکنند. برای درک اینکه در ایران کارجمعی شکل نگرفتهاست و حتی نهادهای مدنی چندان پرقدرت نیستند، میتوانید به فعالیت اتحادیه ناشران و کتابفروشان، انجمن ناشران کودک و نوجوان و ... توجه کنید. این موارد نشان دهنده این است که بخش خصوصی واقعی که شرط یک جامعه با اقتصاد آزاد و جامعه توسعه یافتهاست، در ایران کمتر رشد و توسعه پیدا کردهاست. دولتهای ما از قدرتمند شدن بخش خصوصی و همچنین از شکل گرفتن نهادهای صنفی و مدنی و سندیکایی که قدرتمند باشد، پرهیز دارند.
نظام حرفهای نشر در کشور ثبات ندارد
ارتباط فعالان حوزه کتاب کودک با دیگر کشورها آیا میتواند منجر به رفع کاستیها در این حوزه شود؟
دراین حوزه پیوند مداومی با جامعه جهانی نداریم؛ یعنی به ندرت یک ناشر، نویسنده و تصویرگر ایرانی را میبینیم که عضو یک انجمن جهانی باشد. تعامل صادرات و واردات در ایران بسیار محدود است. این روند به این دلیل که عضو کنوانسیون برن نیستیم و در بسیاری از موارد حق کپیرایت در ایران رعایت نمیشود، بهوجود آمده است. در بسیاری از موارد ناشران خارج از قواعد نشر بینالمللی کتابهای ناشران دیگر کشورها را ترجمه و چاپ میکنند. اینها همه باعث شدهاست که نظام حرفهای نشر در کشور ثبات پیدا نکند. تعامل فعالان حوزه کتاب کودک و نوجوان در عرصههای مختلف با بازار جهانی محدود است، یعنی به ندرت میبینید که کتابهای ایرانی در سایت آمازون و سایر فروشگاههای بزرگ کتاب عرضه شود.
کمتر شاهد حضور ناشران ایرانی در نمایشگاهها و مجامع بینالمللی هستیم، غرفههای مستقل و تجارت کتاب در نمایشگاههای بینالمللی کتاب میان ناشران ایرانی کمتر اتفاق شکل میگیرد و به دلیل حرفهای نشدن صنعت نشر کتاب کودک در ایران با قواعد بینالمللی در این حوزه فاصله زیادی داریم.
دولتهای خارجی از ترویج کتاب و کتابخوانی حمایت میکنند
مجموعههای انتشاراتی بزرگی که از آنها نام بردید، در کدام کشورها فعال هستند؟
این مجموعهها چند ملیتیاند؛ برای مثال مجموعه «پنگوئن رندوم هاوس» از هلند آغاز به کار کرد اما دفتر مرکزی آن در آمریکا است. همچنین در هند، چین، استرالیا، و ... دفتر دارد. اینها مجموعههای چند ملیتی هستند و برای یک کشور خاص نیستند.
کتاب با اینکه کالایی است که به فروش میرسد، اما دارای ابعاد فرهنگی است و این مساله شاید در حوزه کودک و نوجوان از اهمیت بالاتری برخوردار باشد. آیا خبر دارید که برای افزایش دسترسپذیری کتاب برای کودکان در کشوری اقدام خاصی انجام شدهباشد؟
دولت بسیاری کشورها به جای دخالت مستقیم در تولید، از ترویج کتاب و کتابخوانی حمایت میکنند. یعنی از موسسهها و انجمنهایی که کار خود را بر اساس کتابرسانی و افزایش کتابخوانی تعریف میکنند و برای تامین کتاب کودکان محروم با تاسیس کتابخانه در روستا، مناطق محروم و حاشیه شهرها، برای پناهندهها، زندانها و پرورشگاهها تلاش میکنند، حمایت انجام میشود.
تامین کتاب مدارس باید به بخش خصوصی سپرده شود
در ترویج کتابخوانی، غالبا توجه به کتابخانههای مدارس از اهمیت زیادی برخوردار است. آیا در مدارس ایران، این ظرفیت را میبینید؟
نخست بحث تامین و ارائه کتاب و دوم استفاده از آن در نظام آموزشی مطرح است. نظام آموزشی ایران متکی بر محفوظات است. در این نظام معیوب، حجم کتاب درسی خیلی زیاد است و به کنکور و رقابتهای ناسالم میانجامد. درحالی که بسیاری از درسها میتواند با کتاب پیوند بخورند تا دانشآموز درس خواندن و کتاب خواندن را جدا از هم نداند و در همه کلاسها کتابهایی مطالعه شود.
در بحث تامین کتاب در ایران مسالهای که وجود دارد، امکان شکلگیری رانت و فساد در این حوزه است. این سیستم متمرکزی است که دولت در آن میخواهد خودش کتاب را برای مدارس تامین کند. چندین ناشر بزرگ دولتی در وزارت آموزش و پرورش و معاونتها و استانهای مختلف وجود دارد و طبیعتا کتابهایی که به کتابخانهها میرود، برای کودکان جذابیتی ندارد. در حالیکه این مساله منطقی نیست و تامین کتاب در مدارس باید به بخش خصوصی سپرده شود. خرید کتاب برای مدارس باید در اختیار مدیران، آموزگاران و انجمن اولیا و مربیان هر مدرسه باشد. وزارت آموزش و پرورش باید بودجههای حمایتی در اختیار مدرسه و انجمن اولیا قرار بدهد تا مادر، پدر و معلمها بتوانند برای کودکان کتاب انتخاب، تامین و در تجهیز کتابخانههای مدارس مشارکت کنند، در نتیجه این فعالیت کتابخوانی در مدارس پررونق میشود.
امرار معاش و شکلگیری نظام حرفهای صنعت نشر
وضعیت نویسندگان و تصویرگرانی که در حوزه کودک کار میکنند، در دیگر کشورها به چه صورت است؟ آیا این فعالان میتوانند معیشت خود را تامین کنند؟
بهنظرم در این حوزه روال یکسانی در همه کشورها وجود ندارد. در برخی از کشورها حمایت دولت از کتاب کودک و نوجوان بسیار قوی است. برای مثال کشورهایی با پیشینه کمونیستی و سوسیالیستی یا کشورهای اسکاندیناوی به دلیل سیاست، حفظ رسوم بومی و زبانهای ملی بهطور مستقیم از نویسندگان حمایت میکند، اما در همه کشورها وضعیت به این صورت نیست. در خیلی کشورها نویسندگی شغل دوم افراد است. در نتیجه شکلگیری نظام حرفهای صنعت نشر، گروه قابل توجهی از نویسندگان به درآمد حرفهای میرسند که نه تنها معیشت آنها را تامین میکند؛ بلکه آنها را جزء گروه مرفه قرار میدهد.
نظر شما