ادوارد ایستویک مانند بیشتر مأموران سیاسی انگلیسی در ایران، نویسنده و پژوهشگری متبحر بود و درباره شهرهای هند نیز آثار متعددی دارد. وی در کتاب «سه سال در ایران» تهران قدیم و موقعیت وزیر مختار و دولت ایران را بهروشنی تصویر کرده است.
سفرنامه ایستویک در دو جلد در 1864 در لندن به چاپ رسیده است. نسخه مورد ترجمه در 1354/ 1976 در یک جلد در ایران تجدید چاپ شده است. شش فصل اول جلد اول «سه سال در ایران» که ایستویک به شرح سفر خود از پاریس تا ارمنستان پرداخته، به سبب عدم ارتباط با مأموریت او در ایران ترجمه نشده است. همچنین از میان چند پیوست کتاب، تعدادی که به مأموریت او در ایران مربوط نبوده، ترجمه نشدهاند. پانوشتها از مترجماند. پانوشتهای در قلاب از نویسندهاند.
ادوارد ایستویک مانند بیشتر مأموران سیاسی انگلیسی در ایران، نویسنده و پژوهشگری متبحر بود و درباره شهرهای هند نیز آثار متعددی دارد. در این کتاب نیز تهران قدیم و موقعیت وزیر مختار و دولت ایران را بهروشنی تصویر کرده است. با آنکه سالها در هند به سر برده بود، اظهارنظرهایش درباره اقامتگاههای بینراهی شهرهای ایران و همچنین درباره اعتقادات و باورهای مردم، اغراقآمیز و مغرضانه است. شهرت او همچنین به لحاظ ترجمه گلستان سعدی، انوار سهیلی نوشته حسین واعظ کاشفی و زرتشتنامه با عنوان «زندگی و سجایای زرتشت» به زبان انگلیسی نیز زبانزد است.
در بخشی از این سفرنامه درباره ناصرالدینشاه میخوانیم: «ناصرالدینشاه فرمانروای کنونی ایران، سیودو ساله است، پنج فوت و شش اینچ قد دارد، اندامش خوب و ورزیده است، ریش ندارد اما سبیلهای بلند سیاه دارد، چشمهایش میشی است و خوشخلق و خوشبیان است. به حال ایستاده، وزاری مختار را به حضور پذیرفت. بر گردنش شش رج مروارید و زمرد آویزان بود که با هر سنگ و دُرّ آن چهبسا میشد یک اِرل را خرید، یک جقهی الماس به کلاه پوست برهاش نصب شده بود که جهیزیهی یک امپراتریس را تأمین میکرد... در برابر درخشش جواهرات، کتهای ما که به اونیفرم پلیس شباهت داشت با آن نوارهای طلایی کاملاً محقر مینمود...»
ادوارد بکهاوس ایستویک، شرقشناس و کارمند اداره مستعمرات هند در سال 1814 در خانوادهای با سابقه خدمت طولانی در کمپانی هند شرقی انگلستان به دنیا آمد. در آکسفورد درس خواند، در هند زبان هندی و زبانهای شرقی از جمله فارسی را آموخت و در زبانشناسی و ترجمه تبحر یافت. در 1857 به سمت دستیار دبیر سیاسی حکومت هند بریتانیا منصوب شد و ضمن آن در رشته حقوق به تحصیل پرداخت.
در مه 1860، در سمت دبیر وزارت مختار بریتانیا در ایران از راه پاریس، آتن و تفلیس به تبریز رفت و در 25 اکتبر به تهران رسید. چندی بعد برای میانجیگیری در اختلاف دولتهای ایران و افغانستن بر سر ایالت هرات به خراسان سفر کرد. سپس کاردار وزارت مختار در ایران شد (دسامبر 1862). در ژانویه 1863 خدمتش در ایران به پایان رسید و به انگلستان بازگشت. بعدها چند دوره نمایندۀ پارلمان بریتانیا شد و در سال 1883 درگذشت.
ادوارد ایستویک در دورهای مأمور ایران شد که روابط سیاسی ایران و انگلستان از زمان حمله ایران به هرات در 1832، نیمهمعلق و بیثبات بود و وزاری مختار و کاردارهای انگلستان در ایران پیدرپی تغییر میکردند. در نیمه سال 1895 هنری رالینسن وزیرمختار شد؛ اما چند ماه بعد به سبب مخالفت با نظر دولت بریتانیا درباره سپردن امور سیاسی ایران از حکومت هند بریتانیا به وزارت امور خارجه بریتانیا استعفا داد. سپس چارلز الیسن جایش را گرفت؛ اما او نیز چندی بعد کنارهگیری کرد و ادارۀ امور وزارت مختار به ایستویک با سمت کاردار محول شد.
ایستویک در رابطه با مقامهای دولتی، سیاست تحبیب و دوستی و ملایمت رالینسن را اتخاذ کرد و با مهارت میان مقامات مهم جا یافت و اعتماد همه را جلب کرد. او به سبب کسب امتیازهای مهم و مؤثر در تاریخ معاصر ایران از اهمیت خاصی برخوردار است. بهدستآوردن باغ قریه قلهک که اقامتگاه تابستانی اعضای وزارت مختار بریتانیا بود و در واقع کل قریه از ناصرالدین شاه به صورت هدیه؛ کسب موافقت شاه برای امضای قرارداد تلگراف که سالهای مذاکرات دولت انگلستان در اینباره به جایی نرسیده بود؛ و اعزام به خراسان به ظاهر برای وساطت و تعیین تکلیف هرات به خواهش دولت ایران و در واقع برای معطلکردن قشون ایران در سدحد تا تصرف کامل هرات و الحاق آن به افغانستان که سیاست رسمی و مخفی دولت انگلستان بود. او در مدت خدمت در ایران ظاهراً مأمور کسب اطلاعات تجارتی در شمال ایران شد که روسها بر آن تسلط داشتند. ایستویک با وجود برقراری روابط دوستانه با مردم و مقامات محلی، در سفرهای به نسبت طوانی به شهرهای شمالی و مشهد، در کنسولگری دولت متبوع خود اقامت نمیکرد؛ گویی سفرهایش مخفیانه صورت میگرفت.
کتاب «سفرنامه ادوارد بکهاوس ایستویک: سه سال در ایران؛ روزنامه خاطرات یک دیپلمات انگلیسی» در 296 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و قیمت 127 هزار تومان از سوی انتشارات ایرانشناسی منتشر شد.
نظر شما