بهعلاوه اینکه تجربههای تاریخی موفق نیز به توفیقات جامعه میافزاید. از این روست که تجربههای دفاع مقدس، راهپیمایی اربعین، راهیان نور، جهادسازندگی و اردوهای جهادی، تکیهداری و روضههای خانگی فعالیتهای مسجدی و دهها تجربه تاریخی مردم در ایران، در کنار فرهنگ دینی، نوعدوستی، ایثار و آرمانخواهی مردم ایران، واکنش متفاوتی را در مقابله با کرونا در مقایسه با سایر کشورها پدید آورد.
«نذر نفس»، کتابی است در مورد خاطرات گروههای جهادی فعال شیرازی در مبارزه با ویروس کرونا که از سوی انتشارات «راه یار» و در قطع رقعی به چاپ رسیده است. این اثر میتواند بهعنوان یک كار ماندگار و هنری برای نسلهای آینده باقی بماند و به دنیا جلوههای همدلی مردم شیراز و استان فارس را نشان دهد. با اسما میرشکاریفرد، نویسنده کتاب «نذر نفس» به گفتوگو پرداختهایم که در ادامه میخوانیم.
توضیح مختصری درباره کتاب «نذر نفس» و دلایل نگارش آن بفرمایید.
وقتی زنگ خطر کرونا به صدا درآمد، برخورد با این قضیه چند حالت داشت و رایجترین آن در خانه ماندن و حفظ و صیانت از شخص و خانواده بود، اما برای یک عده این بیماری به اندازه اسمش رعبآور نبود و دریادلانه به میدان خطر آمدند و کمکحال کشور و مردم شدند.
تاریخ، هم باید این فداکاریها را ثبت میکرد و هم باید مدیریت جهادی ایران اسلامی را به دیگر مناطق نشان میداد. درست زمانی که کشورهای جهان اول بر سر ماسک، آب و نیازهای اولیه به جان یکدیگر افتاده بودند. البته فارغ از همه اینها، پرداختن به موضوع بکری که هنوز کتابی از آن چاپ نشده بود، خودش دلیلی برای نگارش این مهم بود.
ویژگی بارز این اثر از نظر شما چیست؟
ویژگی بارز این اثر، بکربودن مصاحبهها و خاطرات بود و چون در اوایل شیوع بیماری، انجام شده بود، از شفافیت ویژهای برخوردار و به همان اندازه از لحاظ تاریخی دقیق بود. به زبانی دیگر، خاطرات، جزئیات و احساسات داشتند و اولینبار بود از زبان راویان بیان میشد و همین باعث میشد به تمام زوایای خاطره با دقت پرداخته شود.
ویژگی بارز دیگر این کتاب، مظلومیت راویان خاطرات بخش غسالخانه بود. آنها نهتنها خودشان با این قضیه نامأنوس بودند، بلکه هنوز برای جامعه پذیرش نداشتند و حتی پدر و مادر و یا همسرانشان از فعالیتشان بیاطلاع بودند، تا جایی که بعضی راویها حتی اوایل شرط کردند نامی از آنها در کتاب آورده نشود. همچنین، تازگی، ترس، اضطراب، ابهام و خلاقیت در بحران از ویژگیهای بارز دیگر کتاب بود و هست.
خصوصیت دیگر این کتاب در مقایسه با کارهای مشابه، جامعیت آن است، چنانکه در مورد طیفهای گوناگون درگیر در مبارزه با کرونا قلم رانده شده است. همچنین همیشه وقتی کاری معامله با جان باشد همیشه ارزشمند و قابل ستایش است.
روند مصاحبه با راویان کتاب به چه صورت بوده است؟
تعداد راویان کتاب، 51 نفر بود که تعداد کمی هم نبود. به همین دلیل زحمت مصاحبهها را سه نفر از دوستان محقق کشیدند. محمدحسین عظیمی و سیدمحمد هاشمی از راویان آقا مصاحبه گرفتند و زهراسادات هاشمی با راویان خانم گفتوگو کرد.
تمام مصاحبهها در فروردین و بخشی در نیمه اول اردیبهشت 1399 انجام شد. یعنی درست زمانی که در خیابانهای ایران ترافیک به صفر رسیده بود و حتی مردم برای اولینبار سیزدهبدر را در خانه سپری کردند. البته بخشهایی از مصاحبههای قسمت دانشبنیان بعد از نگارش 70 درصد کتاب در راستای به حجم رسیدن مطالب بعدا تکمیل شد.
آینده کرونا و ادبیات را چگونه میبینید؟ شیوع این بیماری چه آثار مثبت و منفی در این حوزه بهجای خواهد گذاشت؟
احساس میکنم حداقل تا نیمقرن کرونا بخش لاینفک ادبیات خواهد بود. چون این ویروس نهتنها ذهن که گاهی جسم افراد را به خودش درگیر و به تبع آن در زندگی طبیعی افراد اختلال ایجاد کرد.
بسیاری از زوجهای جوان در این مدت ازدواج کردند و بسیاری دیگر صاحب فرزند شدند و مستندات و خاطرات این روزهای مهم زندگی به این راحتیها از یاد نمیرود. همچنین این ویروس جان بسیاری از بزرگان، اساتید، هنرمندان، ادبا، علما پزشکان و ورزشکاران سرشناس را گرفت. پس ضایعات ناشی از این بیماری بهراحتی از ادبیات رخت برنمیبندد. حتی اگر به مرور کمرنگ شود، ولی به صفر میل نمیکند.
نظر شما درباره بیتوجهی ادبیات در دورههای گذشته به بیماریهای کشندهای چون وبا و طاعون چیست؟
بهنظر میرسد که ادبیات بهعنوان شاخهای از هنر وظیفه به تصویر کشیدن زیباییها را دارد، چنانکه در «نذر نفس» و آثار مشابه هم زیباییهای مبارزه با کرونا به تصویر کشیده شده است. شاید در موارد پیشین، عمق فاجعه به قدری بوده که زیباییای برای جلوهگر شدن در ادبیات بروز نکرده است و یا شاید بیماریها چنان فراگیر بودهاند که ذهن آزادی برای جستوجو و ثبت زیباییها مجال پیدا نکرده است. البته قطعا تاریخ در این رابطه اظهارنظر خواهد کرد، چون تاریخ مانند ادبیات و هنر رسالت ثبت زیباییها را ندارد و خوب و بد را با هم مینگارد.
کتاب «نذر نفس» به عموم مردم میپردازد یا مخصوص طبقه خاصی است؟
قطعا عمومی است. چون اگر جامعه را با معیارهای مختلف طبقهبندی کنیم،باز هم این عمومیت جلوهگر میشود. بهعنوان مثال اگر به لحاظ موقعیت اقتصادی نگاه کنیم، میبینیم که از افراد متمول تا افراد کمبضاعت را مورد توجه قرار داده است. یا اگر از منظر تحصیلات، جامعه را طبقهبندی کنیم، مشاهده میکنیم که از اساتید دانشگاه که با مرزهای علم سروکار دارند تا پزشک و طلبه و حتی افراد با تحصیلات پایین را تحت پوشش دارد. همچنین در مورد معیارهای دیگر مثل جنسیت یا سن و غیره هم این عمومیت سوژهها صادق است.
در پایان اگر خاطره خاصی در هنگام نوشتن کتاب، سراغتان آمده، برایمان بگویید.
با اینکه هیچوقت از مرگ نترسیدهام و اغلب در اشعار و نوشتههایم مرگ را ستوده و آن را وسیلهای برای رسیدن به آرامش و معبود دیدهام، اما خواندن و جداکردن خاطرات بخش غسالخانه برای من سختترین قسمت کار بود. طوری که بعد از خواندن بخشهایی از مصاحبهها سهشب تب کردم و بعد از آن نگارش بخشهای ناتمام به همکارم سپرده شد تا در کتاب «هفتخان شستن» درج شود. حالا هم بعد از گذشت چندماه از انتشار کتاب از جاهای مختلف برای من پیام میفرستند که چطور توانستهام این قسمتهای کتاب را بنویسم و من فقط یک پاسخ میدهم؛ «کمترین کاری که در آن ایام میتوانستم برای جامعه انجام دهم این بود که قلمم را بچرخانم».
نظر شما