«گروه بینام» اثری تحقیقی است درباره گروهی از میان گروههای بیشمار فعال و مبارز با رژیم پهلوی. این گروه زیرزمینی بنا به علل امنیتی هیچ اسمی بر خود انتخاب نکرده لذا «گروه بینام» نامیده میشود.
چکیده
در 14 مرداد 1360 حدود 37 روز پس از واقعه انفجار دفتر حزب جمهوری، دکتر سید حسن آیت پس از 555 روز از تصویب قانون اساسی که گنجانده شدن اصل ولایت فقیه در آن با حمایت آقایان دکتر بهشتی و آیتالله منتظری با پیگیریهای وی صورت پذیرفت به زندگیاش به طور مشکوک با اسلحه گرم خاتمه داده شد.
دکتر آیت سابقه فعالیت حزبی خود را از سال 1339 با عضویت در حزب زحمتکشان مظفر بقایی کرمانی یکی از شخصیتهای پیچیده تاریخ معاصر ایران آغاز نمود. او از منتقدان جدی جبهه ملی دوم شد و تحصیلات تکمیلی خود را همراه با دکتر ابوالحسن بنی صدر در گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران و همزمان دوره روزنامهنگاری را در مؤسسه اطلاعات دنبال نمود. او نه تنها از مؤثران تصویب اصل ولایت فقیه در قانون اساسی ایران بوده بلکه از حامیان و قلمزنان روزنامه جمهوری اسلامی بولتن رسمی حزبیاش نیز بود. چهره سیاسی و فعالیتهای وی همواره در معرض نقد محققان پیش و پس از انقلاب است. مستند اسرار آیت نیز با مشارکت تنی چند از همفکران و منتقدانش از سوی پیامگستر تولید و عرضه شده؛ اما یکی از منابع بسیار مهم و مفید در شناسایی جریان فکری و فعالیتهای مبارزاتی وی، کتاب دوبخشی 452 صفحهای «گروه بینام» با مقدمه سهصفحهای دکتر عبدالله جاسبی از مبارزان پیش از انقلاب و از مدیران اداری- اجرایی و فرهنگی، باسابقه 28 سال مدیریت بر دانشگاه معظم آزاد اسلامی است. در این یادداشت به فراخور محتوای کتاب، مطالب مرتبط با موضوع مورد بحث نیز به نقد گذاشته شده است؛ چراکه در عموم صفحات این اثر که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال 1395 منتشر شده که به خصوص در بخش تاریخ شفاهی این اثر از دکتر آیت یاد شده است.
محدوده زمانی 27 ساله حدفاصل 1330 تا 1357 است.
واژگان کلیدی: فعالیتهای حزبی، انجمنها، ارتش
مقدمه
این اثر تحقیقی است درباره گروهی از میان گروههای بیشمار فعال و مبارز با رژیم پهلوی. این گروه زیرزمینی بنا به علل امنیتی هیچ اسمی بر خود انتخاب نکرده لذا «گروه بینام» نامیده میشود. اعضای گروه مرکب از دانشجویان، دانشگاهیان، نظامیان و برخی صاحبان مشاغل آزاد بودند که برای رسیدن به آرمانهای اسلامی وارد عرصه پرخطر مبارزه شدند و با حزم و احتیاط به آگاهیبخشی و جذب نیرو، برای سرنگونی رژیم و پیروزی انقلاب اسلامی پرداختند. این گروه به مبارزه بسنده نمیکرد بلکه به ترتیب کادر و نیروی انقلابی به آینده میاندیشید که بعدها اعضای این گروه به پستهای مهمی در حکومت نوپای جمهوری اسلامی دست یافتند.
بخش اول 65 صفحهای شامل دو فصل با عنوان" تاریخچه احزاب و گروههای مبارز با مشی مسلحانه در دهههای 40و50 شمسی" و "نگاهی بر احزاب و گروههای مبارز با مشی مسلحانه در دهههای 40 و 50 " و بخش دوم 241 صفحهای با عنوان "تاریخ شفاهی گروه بینام" که در واقع بحث اصلی کتاب در شش فصل شامل (فصل زمینههای شکلگیری گروه بینام، نقش روحانیت و هیئتهای مذهبی و مساجد، ساختار تشکیلاتی گروه بینام، اقدامات شاخهی غیرنظامی گروه بینام، شکلگیری و اقدامات شاخهی نظامی گروه بینام، اقدامات گروه بینام در آستانه پیروزی انقلاب و پس از آن) طرح شده است.
پیشگفتار یک صفحهای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اشارهای به اهمیت فعالیتهای گروههای مذهبی زیرزمینی نشده و مابقی مطالب، تکرار مکررات در عموم مقدمههای این مرکز به کتابهای منتشر شدهاش است.
دکتر عبدالله جاسبی در مقدمه سه صفحهای خود، بیآنکه که توضیحی در خصوص ویژگیهای گروه بینام و اهمیت فعالیتهای آن ارائه کند، با گفتمانی پرسشگرانه از زبان نسلهای آینده مبتنی بر اینکه چرا و چگونه انقلاب پدید آمد؟ کژراهههای پس از آن، پای درکدامین آسیب پیشین داشت؟ طرحی بیپاسخ میکند که ذهن مخاطب را به خواندن این اثر جلب میکند اما از شروع و خاتمه فعالیتهای گروه بینام، مخاطب را بیبهره گذاشته و دائم رضایت راویان از تدوین این اثر را، منحصر در جلوگیری از تحریف قلمداد نموده است.
معصومه شکورقهاری در دیباچه دو صفحهای خود، تنها اشارهای به فعالیتهای گروه بینام در دهههای 40و50 کرده اما از اهداف تشکیل این گروه، مطالب مشخصی ارائه نشده است. از سوی دیگر منبع اصلی این اثر را، کتاب از غبار تا باران دکتر جاسبی و هفت مصاحبه با احمد حاج سید جوادی، مجید شریعتزاده، جعفر قندهاریون، عباسعلی محمدخانی، محمد پیراینده و امیرحسن همایونی نسب و یادی از 7 شهید دیگر این گروه نمود.
متن کتاب
بخش اول: در فصل نخست به شرح 5 مؤلفه تاریخی از تصویب انجمنهای ایالتی و ولایتی، انقلاب سفید، قیام 15 خرداد 42، اعتراض به تصویب کاپیتولاسیون و دستگیری و تبعید امام تا قیام 19 دی نقطه شروع زنجیرهای چهلمها، را بسترساز فعالیتهای مسلحانه جریانهای مذهبی دانسته و فصل دوم را به دو تقسیم هفتتایی مبنی بر اندیشههای چپ(مارکسیستی) و اسلامگرا آورده است. نخستین تعریف از فعالیتهای مسلحانه چپگرایان را به سازمان چریکهای فدایی خلق ایران منتصب دانسته اگرچه پیش از اینها نیز چپیها بیهیچ تقسیمبندی سازمانی، فعالیتهای جدی مسلحانه زنجیرهای داشتند. همچنین در تکمیل همین موضوع، به فعالیتهای مسلحانه سازمان مجاهدین خلق پرداخته ولی صبغه مذهبی و پیشینه بیرنگ و لعاب آنها در زمینههای چپگرایی پرداخته نشده است. در ادامه، به فعالیتهای سازمان انقلابی حزب توده طوری اشاره شده که انشعابهای صورت گرفته در آن، مشخص نیست. نکته قابل تأمل پردازش نشده این مطلب نیز، عدم همسویی خاص این جریان با نیروهای مذهبی است. در تکمیل موضوع فعالیتهای چپگرایان داخلی، به حضور نیروهای وابسته به خود، بهویژه فدائیان خلق و سازمان مجاهدین درجمع رزمندگان فلسطینی و تبادل توانمندیها و آموزشهای چریکی و پارتیزانی آمده است. این کتاب به شرح دیدگاهها و گرایش بخشی از حزب توده ایران به افکار حزب کمونیست چین مخالفت جدی با استعمارگری شوروی از ایران دارد ولی هیچ گزارشی از عملکرد مسلحانه ارائه نمیشود. ششمین جریان چپ نیز به شرح مواضع سازمان رهاییبخش خلقهای ایران آمده اما از نتایج عملکرد مسلحانه آنها مطلبی ارائه نشده و آخرین دستهبندی را به مواضع گروه آرمان خلق اختصاص داده که مانند شش مورد قبلی، نتایج عملکرد مسلحانهشان تبیین نشده است.
در فصل دوم(قسمت ب)، جریان مبارزه مسلح در دوره پهلوی دوم را با معرفی مؤتلفه اسلامی آغاز کرده و آن را منتسب به امام خمینی دانسته در حالی که شروع فعالیت مؤتلفه با معیارهای فرهنگ اسلامی در بازار تهران بوده که پس از شروع به کار، ملاقاتهایی نیز با امام خمینی داشتند و آنها خط مشی نظامیشان را به اعطای اسلحه از سوی آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی برای ترور حسنعلی منصور نخست وزیر رساندهاند. همچنین در همین زمینه، گزارشی از گروه مجاهدین اسلام شیراز به مسئولیت مهندس رجبعلی طاهری آمده اما فعالیتهای مسلحانه آنها نیز آورده نشده است. پس از آن هفت صفحهای به فعالیتهای شبکهای زیرزمینی گروه ابوذر، سازمان مهدویون، امت واحده، بدر، فلاح، منصورون، توحیدی صف، موحدین و فلق در نواحی مختلف کشور از خراسان، خوزستان، فارس، اصفهان، تهران و ... آمده که این گروه با جبهه آزادیبخش فلسطین و مبارزان شیعه عراق و سوریه و لبنان بیارتباط نبودند و نسبت به گروههای دیگر، فعالیت مسلحانه داشتهاند. در پایان نیز اشارهای به حمایتهای مالی از مبارزان و خانوادههای زندانیان توسط صندوقهای قرضالحسنه شده که جای تأمل دارد.
بخش دوم:
فصل اول 27 صفحهای زیر عنوان زمینههای شکلگیری گروه بینام؛ ابتدا زمینههای شکلگیری و نحوه آشنایی اعضاء با یکدیگر را به حضور در دو هیئت متوسلین به علیابنموسیالرضا و همزیستی با جوانان محلههای پامنار، سرپولک و ... و نیروهای فعال مؤتلفهی اسلامی رسانده و بیهیچ توضیح مقدماتی، مخاطب با تشکیل این گروه توسط عبدالله جاسبی و شهید سید حسن آیت و تنظیم تدوین مرامنامه و ارائه برنامههای راهبردی عقیدتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آمده و مشخص نیست چگونه دکتر عبدالله جاسبی با امیرسرلشکر موسی نامجو، امیر سرتیپ محمدرضا رحیمی و دکترحسن عباسپور آشنا شده است؟ در دسته بندی اولیه، این گروه را به دو شاخه نظامی 28 نفره و غیرنظامی 23 نفره تقسیم نموده البته در تخمینهای بعدی جمعیت زیادی را جزء هواداران برشمرده است. از نقش سخنرانیهای آیتالله فلسفی و وحید خراسانی در جذب جوانان صحبت شده. به طور کلی سخنرانان مذهبی نیروهای علاقهمند به خود را جذب مینمایند و نه وحید خراسانی و نه فلسفی سخنرانان سیاسی نبودند پس نمیتوان به این، ظرفیتهای جاذبه سیاسی داد.
در ادامه به شکلگیری این گروه در هنرستان صنعتی تهران که مطلق به آلمانیها بود، اشاره شده اما توضیحی ارائه نشده است. در مورد مسجد مهدیه و آشنایی عبدالله جاسبی با مهندس احمد حاج سید جوادی مطالبی آمده ولی به نحوه آشنایی آن دو در گذشته، حال و آینده و بحثهای محافل سیاسیشان اشارهای نشده که این مطالب باید با مطالب فوق ادغام میشد. در ادامه با استناد به گفتههای مهندس سید جوادی که به سوابق ناگفته همکاری با فدائیان اسلام و ظرفیتهای فکری و اعتقادیشان طوری پرداخته که گویی همه دانشآموزان مذهبی نسبت به آن گرایش خاص، واکنش مثبت داشتند.
درباره پروژه فعالیتهای فدائیان اسلام و برنامه ذهنیشان که ترور شاه در آینده نزدیک بود، مطالبی آمده که این بحث باید در ابتدای کتاب به عنوان اهداف این گروه توضیح داده میشد نه اینکه بعد از 91 صفحه، به این بحث پرداخته میشد.
در ادامه همین مسئله اشارهای به آقای علیاصغر پوراستاد شده که ایشان هم به نوعی گفتههای آقای مهندس حاج سید جوادی را در ادامه تحصیلشان در هنرستان صنعتی تهران (دانشگاه علم و صنعت کنونی) آورده است.
در ادامه از آشنایی آقای محمد پیراینده، هنرآموز هنرستان صنعتی تهران مطالبی آمده اما اشارهای به نوع فعالیت دکتر جاسبی و گروه همفکرانش با ایشان و رابطهشان با وی آورده نشده و هیچ مطلبی از سرنوشت ایشان ارائه نشده است. اشارهای به تنبیه یکی از اساتید در دانشگاه علم و صنعت شده اما دلیل و نوع تنبیه نه در متن و نه درپاورقی توضیح داده نشده است. در ادامه به آشنایی آقای ابراهیم اسرافیلیان توسط آقای آیت با مجموعه آقای نامجو و نظامیها آمده اما نوع آشنایی و شیوه کار و برنامههایشان مطلبی آورده نشده است.
به نقل از آقای جعفر قندهاریون از حضور درکلاسهای فنبیان و خطابه فردی به نام آقای وفا ذکری به میان آمده ولی دلیل برگزاری کلاس فنبیان و نتایج آن مطلبی آورده نشد. نکته بعدی از آشنایی مهندس مهدی دانشیان و جاسبی مطالبی آمده اما آیا این آشنایی با برنامهریزی قبلی بوده یا نه؟ درقالب علایق مشترکات خانوادههای مذهبی مطلب شفافی آورده نشده است. با استناد به یادداشت کتاب" از غبار تا باران" دکترجاسبی، به آشنایی ایشان با فردی به نام مهندس اسماعیل جوادی و مجید شریعتزاده مطالبی آمده اما اشارهای به برنامهها و فعالیتهای مشترک با آن دو پرداخته نشده است.
در ادامه توضیحات بسیار خوبی در خصوص فعالیت در دانشگاه علم و صنعت آمده ولی پیرامون جلسات گلستانخوانی و اهداف پیرامونی آن نیاز به توضیح داشت. در ادامه اشارهای به آشنایی مهندس اسماعیل جوادی با آقایان جاسبی، شایورد، ریاضی، امینی، تبریزی و .... و دیگران شده ولی به محتویات این جلسات اشارهای نکرده است و اینکه چرا انجمن اسلامی دانشگاه علم وصنعت را ریاست وقت دانشگاه تعطیل کرد و اعضای آن را اخراج کرد؟ باید به صورت تفصیلی طرح میشد.
مطلب بسیار جذابی از حضور سیزده هفتهای نخبگان دورههای مختلف دانشگاهی در نظام وظیفه در پادگان فرحآباد آمده که به فعالیتها در آنجا، به جزء اقامه نماز پرداخته نشده است. مطالب جالبی از نحوه آشنایی دکتر جاسبی به واسطه دکتر محمود کاشانی با شهید محمد حسن آیت آمده که نیاز به توضیح بیشتر در جای خودش میداشت. در ادامه به پذیرفتهشدن این افراد به عنوان دانشجویان ممتاز از دانشگاههای مختلف برای شرکت در طرح سیزده هفتهای توضیحی آمده اما به جزئیات برنامههای سیزده هفته پرداخته نشده است.
در بحث آشنایی دانشآموختگان نخته هنگام گذراندن دوره سیزده هفتهای نظام وظیفه عمومی و تشکیل خودجوش شبکه رفاقت همفکران در محل این دوره و آموزشهای صورت گرفته و ظرفیتهای ایجاد رفاقت و نحوه جذب افراد اشارهای نشده است و تنها به طور گذرا به فعالیتهای مناظرهای با گروههای دیگر اعتقادی مطلب بسنده شده و باز گریزی به پیشبینی جلسههایی درمسجد امیرالمومنین زیر نظر آیتالله موسوی اردبیلی آمده که هدف این جلسهها هم مشخص نیست و رابطه افرادی که در این مبحث ذکری از آنها شده با انجمن حجتیه طرح نشده است.
در ادامه به نقل از علیاصغر پوراستاد به جلسههایی با حضور جوانان 15 و 16 ساله با سخنرانی سید کاظم بهشتی(مسائل شرعی) و صادق بهشتیزاده (نهج البلاغه) اشاره رفته که نه مکان جلسه و نه موضوع بحث به طور شفاف ارائه نشده است. از امیر سرتیپ حسن همایونینسب در ارتباط با جلسات قرآن از فردی به نام فریدونیان ذکری به میان آورده که هیچ مشخصاتی از این فرد ارائه نشده است. در ادامه انتشار جزوهای با محوریت ویژگیهای ناصر رحیمی بعد از فوت وی آمده اما اشارهای به زمان، تعداد صفحات و موضوعهای طرح شده در آن، نشده و درگیری محمدرضا رحیمی که دوره نوجوانی را به بطالت و دعوا گذرانده پیرامون چه موضوعی بوده است؟ به شرح آشنایی تیمسار محمدرضا رحیمی با دکتر جاسبی بعد از فوت ناصر رحیمی از زبان خود تیمسار شده اما درباره اینکه اینها در این تشکیلات زیرزمینی چه برنامههایی را دنبال میکردند هیچ توضیحی ارائه نشده است. از نحوه آشنایی سرهنگ محمدمهدی کتیبه با گروه بینام بهواسطه محمدرضا رحیمی که با برنامههای دکتر آیت و با این مجموعه و مراوده با برادر کوچکتر شهید اقاربپرست مطالبی آمده اما او هم از فعالیتهای گروه زیرزمینی که بینام باشد، گزارشی ارائه نشده است. به شیوه جذب شهیدان اقارب پرست، کلاهدوز به گروه بینام مطالبی آمده اما مشخص نیست که این اشخاص با چه هدفی دور هم جمع شدند و چه برنامهای را اجرا کردند.
در ادامه به برنامههایی که دکتر جاسبی برای جذب نیروهای نظامی در گروه بینام داشته، اشاره شده اما به شیوه و دلیل جذب نیروها پرداخته نشده است. به فعالیت گروه بینام در انگلستان اشاره شده که توضیحات خیلی جالبی از نحوه آشنایی آقای سروالدین گرداننده انجمن اسلامی ایرانیان بیرمنگام ارائه شده است. در ادامه مطالبی از نحوه ارتباط 5 نفر از اعضای سابق این گروه در لندن با یکدیگر آمده اما هیچ گزارشی از اینکه شاخه گروه بینام در اروپا چه فعالیتهای انجام داده، ارائه نشده است.
فصل دوم از ص 113 تا 128 را با بحث نقش روحانیت و هیئتهای مذهبی و مساجد شروع کرده و در ادامه، اشارهای به تشکیل جامعه روحانیت تهران برای اعزام مبلغ به شهرستانها آمده درحالی که مجموعه اسناد جامعه روحانیت بیشتر ابراز نظرهای روحانیون سرشناس تهران نسبت به برخورد با حکومت پهلوی بوده است. به موقعیت مذهبی منطقه قدیمی پامناز تهران و وجود چند مسجد معتبر در آن محدوده اشاره شده. راویان از مسجد حاج آقا ثقفی پدرخانم حضرت امام مطلبی آوردند، اما اهمیت این مسجد در مقطع فعالیت گروه زیرزمینی بینام چه بوده ضمن اینکه پرداختن به مسائل پیش از ازدواج امام از لحاظ زمانی با زمان تولد این گروه تناسبی نداشته است. اشارهای به شخصی به نام میرلوحی در هنرستان تهران شده ولی هیچ گزارشی از موقعیت شخصیتی وی، نحوه فعالیت، خاستگاه فکری و نتایج فعالیتهایش ارائه داده نشده است. از طرف دیگر به حضور در جلسههای سخنرانی مذهبی آیتالله فلسفی در مسجد سید عزیزالله با محوریت مواضع سیاسی و ضدحکومتی ایشان اشارهای شده در حالی که ایشان هیچگاه ضد حکومتی نبودند و تنها محوریت گفتمان ایشان، مبارزه با بهائیت بود که از رسانهها هم پخش میشد بنابراین باید فهرستی از مطالب مورد علاقه آنها و طرحشان در جلسات خصوصی هنرستان تهران آورده میشد. مطالب تکراری از مراکز مذهبی مثل مسجد و حسینهها آمده و از اداره جلسهها توسط ناصر رحیمی صحبت شده اما محتوای بحثهای طرح شده توسط ایشان که آن را تدوام بخش فعالیت شاخه نظامی گروه بینام دانستهاند، اشارهای نشده است.
در ادامه راویان با استناد به خط مشیگیریشان از دو مرکز کانون نشرحقایق استاد شریعتی و فعالیتهای انجمن حجتیه، آن را شالوده فعالیتهای مبارزاتی علیه حکوت در جلسههای خصوصی خود معرفی کردند در حالی که این محافل هیچ کدام خط مشی حکومتی نداشتند و از جلسه در حسینه ارشاد با موضوع اهداف امام خمینی مطالبی آمده در حالی که حسینه ارشاد به طور مستقیم و غیرمستقیم هیچ ارتباطی با اهداف امام خمینی نداشته و خط مشی که گردانندگان حسینه ارشاد دنبال میکردند با دیدگاههای حامیان امام تفاوت زیادی داشت. از مطالعه کتابهای مورد علاقه نسل آن روز با موضوعات نفت و الهیات اشارهای شده اما به مصادیق آن و یافتههایشان از مطالعه منابع مدنظرشان مطلبی نیامده است. مطالب زیادی از مطالعه آرا و افکار اندیشههای چپگرایان داخلی و خارجی، منابع مربوط به جبهه ملی، صورت مذاکره مجلس چهاردهم و پانزدهم، کتابهای دکترشریعتی به میان آمده اما هیچ گزارشی از اینکه، از این کتابها چه بهرهبرداریهایی شده و نتایج مطالعاتیشان درحوزه انقلاب الجزایر و انقلابهای امریکای لاتین و فعالیتهای چپهای وابسته به شرق ارائه نشده است. در ادامه به تعادل در مطالعه آثار اشخاصی مثل دکتر شریعتی با محوریت اینکه "با خواندن آثار شریعتی ما گمراه نشدیم" طرح شده، اما هیچ گزارشی درباره اینکه آیا افرادی که آثار او را خواندند گمراه شدند و یا ظرفیت گمراهیشان درچه اندازهای بوده، ارائه نشده است. از تحلیل آگاهیهای تاریخی در نشستهای گروه بینام آمده، مشخص نیست هدف از این تحلیل فقط بالا بردن سطح آگاهی و دانش تاریخی افراد بوده و یا محور گرتهبرداری برای توجیه فعالیتهای انقلابی خودشان بوده است؟
فصل سوم از ص 129 تا 173 زیر عنوان ساختار تشکیلاتی گروه بینام؛ در بحث مرامنامه، بیشتر از اینکه موضوع مرامنامه را طرح کند به اختلاف نظر دکتر آیت با برنامههای 30 سال قبل دکتر مصدق و بحث جبهه ملی به میان آمده. همچنین مطالب مربوط به مطالعه منابع تنظیم کننده مرامنامه 14 مادهای باید با بحث بالاتر ادغام میشد. مرامنامهای که در اینجا استفاده شده به نقل از تشکل فراگیر است، باید اصل منبع آورده میشد در حالی که از منبع دیگری استفاده کرده است. آیا اصل این مرامنامه و کیفیتش به صورت یک منشور منتشر شده است؟ همچنین در ادامه به دنبال اثبات جهانبینی در توجیه ضرورت تفاوت این گروه با گروههای دیگر، اشارهی به مواضع سیاسی شبیه جبهه ملی و گفتمان مذهبی انجمن حجتیه که در قالب تلفیق این دو دیدگاه ارائه داده درحالی که تلفیق این دو دیدگاه پیش از این، درتأسیس نهضت آزادی مؤثر بوده و تفاوت خودشان با گروه دیگری، مشی تغییر حکومت معرفی کرده که این نیز در اهداف نهضت آزادی نبوده است.
زیر عنوان سیاستهای تشکیلاتی و شیوه عضوگیری، مطالبی از فعالیتهای مخفی گروه بینام درباره نحوه عضوگیری، فعالیتهای مخفیانه دور از چشم دستگاه، به صورت ناشناس رد و بدل کردن اطلاعات بین یکدیگر آمده اما مشخص نیست این خط مشی را از تجربه کدام یک از جریانهای موازی خودشان بدست آوردند. ضمن اینکه مطالبی که از قول 4 راوی در این متن آمده در صفحات قبل هم وجود داشته و مطالب در یک جا منسجم نشده است. در ادامه بحثهایی درخصوص عضوگیری در چند صفحه به تفصیل آمده که باید با مطالب صفحههای قبل، همسو و در یک متن تنظیم شده، بنابراین آوردنش با چنین حجمی چندان ضرورتی نداشت. در ادامه، مطالبی در خصوص اینکه دکتر جاسبی در خارج از کشور(انگلستان) جذب نیرو کرده، آمده که باید بیشترتشریح میشد در ضمن باید گزارشی نیز از وضعیت عمومی دانشجویان ایران در انگلستان و دستهبندی فکریشان ارائه میشد. همچنین مطالبی با آقای سرورالدین نقل شده که در صفحات قبل هم آمده، در واقع یک مطلب چند بار تکرار شده است.
زیر عنوان پرداخت حق عضویت توسط برخی از اعضای گروه؛ میزان حق عضویت و محلهای مصرف آن مشخص نیست.
زیر عنوان دریافت وجوه شرعی از علما و مراجع تقلید؛ مشخص نیست امور وجوهات شرعی را برای چه کاری دریافت میکردند ضمن اینکه حمایتهای مالی به آقای منتظری میشد که در قالب وجوهات شرعی نبود و مبالغی بود که از روی اعتماد به ایشان داده میشد. تأمین مخارج مبارزات ربطی با هزینه وجوهات شرعیه نداشته و بازاریان آن وجوهات را برای تأمین هزینههای حوزههای علمیه و مبلغان آن میکردند.
زیر عنوان تأمین بخشی از منابع مالی از طریق شرکت لعاب قائمیان؛ درخصوص تأسیس شرکت لعاب قائمیان برای تأمین هزینههای مبارزینی که نیاز به شغل داشتند، مطالبی آمده و اشارهای هم به خدمات حبیبالله جاسبی و علیاکبر پوراستاد شده است. سئوال اینجاست که سرنوشت شرکت چه شد و چه تعداد از مبارزین در این شرکت بودند و درآمد سالانه شرکت چه میزان بوده است.
فصل چهارم از ص 175 تا 210 زیر عنوان اقدامات شاخهی غیرنظامی گروه بینام؛ ابتدا مطالبی برای برنامهریزی ترور شاه و راهکارهای بدست آوردن مجوز شرعی آن، آمده اما اشارهای به اینکه برنامهریزی درکجا صورت گرفته و چه ظرفیتیهایی برای این موضوع پیشبینی شده و آنها، آیتالله خمینی را از کجا میشناختند که از ایشان مجوز طلب کنند، نشده است. در ادامه به جلسههای هفتگی اعضای گروه بینام که بحثهای اعتقادی و سیاسی داشتند، اشاره شده اما نوع گفتمانها و خاستگاهها مشخص نیست. از حضور در مسجد سید عزیزالله به عنوان وعده عصرانه مطلب به میان آورده شده در حالی که در مسجد سیدعزیزالله فعالیتهایی غیر از فعالیت علمی و مذهبی اتفاق نمیافتاده. چطور آنها در این مکان با هم بحثهای سیاسی داشتند، قابل تأمل است. بحث دیگری درخصوص گلستانخوانی روزهای دوشنبه و درسهای زندگی روزهای جمعه بعد از ظهر توسط ناصر رحیمی مطرح شده که به عنوان پوششی برای فعالیتهای مبارزاتی است، نه گزارشی از شیوه بحثهای گلستانخوانی ارائه شده و نه محور آموزشهای مبارزاتی توضیحی آمده است.
باز درخصوص فعالیتهای مبارزاتی گروه بینام درقالب حضور انستیتو فرانسه و بحثهای مربوط به نهجالبلاغه و قرائت قرآن که این موارد، جزء اهداف مبارزات بوده و در ذیل اهداف مبارزاتی توصیف شده درحالی که در صفحات بعد، از شیوه توزیع اعلامیههای آیتالله خمینی و توزیع کتابهای ممنوعه صحبت شده اما این اعلامیهها از چه زمانی شروع به توزیع شده و از چه کسانی دریافت میکردند، ناگفته رها شده است. در ادامه از جزئیات اختلافاتشان با آقای هنربخش رئیس دانشگاه علم و صنعت آورده نشده است.در خصوص فعالیتهای جدی دکتر آیت مطالبی آمده که ایشان را از علاقهمندان آیتالله کاشانی توصیف کرده ولی گزارشی از تفکرات دکتر آیت و برنامههای مبارزاتی ایشان ارائه نشده است. به طور خاص از شخصی به نام اسدالله روحاللهی مطالبی آمده که درسهای ولایت فقیه را از نجف میگرفته و بین افراد توزیع میکرده که باید به طور کامل توضیح داده میشد. در خصوص دستگیری برخی از اعضای گروه بینام صحبت شده ولی اشارهای به علت دستگیریشان نشده و در ادامه هم به تجمع علیه دستگیری بعضی دانشجویان در ایران روبهروی سفارت نمایندگی ایران در لندن گزارشی ناقص ارائه شده است. در خصوص تشکیل هستههای انجمنهای متنوع برای میدان ندادن چپیها در شهر بیرمنگام مطالبی آمده اما باید از خصوصیات مجموعههای فعال دانشگاهی و اسامی تشکلهای ثبت شده توضیحاتی آورده میشد. مطالب مربوط به تشکیل چند انجمن در دانشگاه توسط دکترجاسبی آمده که با مطالب مربوط به چپیها و نوع ارتباطشان با جریانهای دیگر مبارزاتی و مذهبی کاملاً متناقص است. در ادامه اشارهای به عدم تمایل به حضور نیروهای انجمن حجتیه درخودشان آمده که اینها یک خط مشی داشتند و انعطافپذیر نبودند و بیشتر صلاح میدانستند با آنها معاشرت نکنند درحالی که همه افرادی که در این کتاب اسامیشان آورده شده، یک سابقه حضور در انجمن حجتیه داشتند. درخصوص برقراری ارتباط با دیگران مطالبی آمده و اشارهای به درسهایی که در سالهای گذشته آقای ناصر رحیمی در منزل آقای پوراستاده مطرح کرده، آمده و آقای پوراستاد گفتند: یادداشتی 200 صفحهای در یک دفتر200 برگ، حرفیهایی از ناصر رحیمی داشتند که باید این حرفها به طور کامل یا به صورت موردی در متن آورده میشد. در ادامه از قول آقای اسرافیلیان از ارتباط شخصی به نام شیخ اسدالله روحاللهی و انتشارات جزوههای تدریسی ولایت فقیه در نقاط مختلف توسط گروه آمده که این مطلب در صفحات قبل نیز در علم صنعت آمده که بایستی باهم ادغام میشد. در ادامه مطلبی درباره تهیه اسلحه توسط شخصی به نام فرتاش آمده اما از سابقه کاری ایشان و سرنوشت اسلحه و اینکه آیا اسلحه به کار گرفته شده یا نه، مطلبی آورده نشده است. در ادامه درباره اهمیت حضور نیروهای مذهبی متمایل با فروپاشی حکومت پهلوی در ارتش یا همان نظام مطالبی به میان آمده، محور این نیروها را ناصر رحیمی و بعد از او، محمدرضا رحیمی طرح کرده در ص 214 از پروژه ترور شاه باز صحبت به میان آمده اما این پروژه در برنامهریزیها چه جایگاهی داشت، مطلبی طرح نشده است.
فصل پنجم از ص 211 تا 265 زیر عنوان شکلگیری و اقدامات شاخهی نظامی گروه بینام؛ این فصل به فعالیتهای سرتیپ محمدرضا رحیمی و نحوه دستگیری و شکنجه و گرفتاریهای او در زندان اختصاص دارد. مشخص نیست آیا بازرس ارتش، ایشان را به خاطر همراه داشتن اعلامیه امام علیه تاج گذاری یا جشنهای 2500 ساله بازداشت کرده یا به خاطر گروه بینام؟ مطالب خوانا و جذابی در خصوص شکنجه و گرفتاریهایش در زندان آمده و اشارهای به تیمسار مصطفی توتیایی و جریان ترور ناموفق شاه با حمایت همین گروه بینام شده و در ادامه نیز به همسویی و همفکری سپهبد قرنی با گروه بینام بهواسطه برخی از این اعضا آمده که قابل تأمل است ولی بحثی در خصوص اینکه چه برنامههایی را گروه بینام در ارتش آن زمان توانستند اجرا کنند، طرح نشده است.
فصل ششم از ص 267 تا 326 زیر عنوان اقدامات گروه بینام در آستانه پیروزی انقلاب و پس از آن؛ فهرستی بیش از 20 فعالیت گروه بینام در شاخههای نظامی و دانشگاهی را بدون دستهبندی زمانی و مکانی طرح کرده که باید به طور طبیعی بر اساس روزشمارحوادث به ترتیب و با حفظ نقش و نوع فعالیتها آورده میشد. در ادامه به نقل از امیرسرتیپ محمدرضا رحیمی مطالبی در خصوص مسئله تشکیل سپاه آمده و وی در توجیه، آن را جایگزین گارد ملی که با حکم شهید بهشتی رئیس شورای انقلاب کار خود را با جمعی از نیروهای اعتقادی ارتش شروع نمودهایم. مطالب وی با آنچه اتفاق افتاده فاصله فراوانی داشته و از نقششان در تنظیم اساسنامه سپاه نیز مطلبی ارائه نمیشود.
نتیجه گیری
به طور قطع کتاب حاضر با همه فراز و فرودهایش یکی از منابع مهم شناسایی طیفهای مذهبی مبارز با رویکرد حفظ شئونات محرمانگی است البته رازداری و عدم ورود به شاخههای مستقل، یکی از رمزهای طولانی مدتی است که عموم انقلابیون به آن وابستهاند اما از نقل آن برای ثبت در تاریخ اجتناب میکنند. در این کتاب اگر ضعف پراکندگی گفتمان و یا تجمیع مکررات به طور فنی صورت نگرفته بود به طور قطع یکی از مراجع ارزشمند این حوزه میشد.
نظر شما