در کتاب «خانه عنکبوت» با زبانی مناسب در متن روبهرو هستیم و مترجم توانسته پل ارتباطی میان مخاطب با محتوای کتاب را برقرار کند. مترجم جوان با بهره گیری از ذخایر ادبی و گنجینهی لغات و تسلط بر دو زبان مبدا و مقصد، توانسته محتوای اثر را به خوبی با مخاطب به اشتراک خوانش بگذارد. او بر محتوا مسلط است و با وجود پیچیدگیهایی که در متن شاهد هستیم، به خوبی توانسته مخاطب را تا پایان کتاب با خودش همراه کند.
«شیرزاد حسن» نویسندهای متعهد و اجتماعی است و در این اثر هم دغدغههای انسانی و تعهد اجتماعی با او و شخصیتهای کتابش همراه است. او در به هم ریختن توازن عادی و سنتی و توجه به مدرنیته در آثارش با بهرهگیری از دانش تکنیکی؛ نویسنده ای توانمند و صاحب سبک است.
«بفراو احمد» بر ترجمه اثر مقدمهای نوشته است: «... زبان فارسی در دامن زبان کُردی متولد شده، رشد یافته و اکنون فرزندی است خلف که هنوز ریشههایش در خاک وطن مستحکم است... شیرزاد حسن از آن دسته نویسندگانی است که فکر نهان در آثارش مخاطب را وا میدارد [وادار میکند] بارها و بارها به اثر رجوع کند. نه آنکه غامض سخن گفته باشد، نه. بلکه اتفاقاً بسیار شیوا و سیال حرفهایش را میزند اما هر بار که به کتاب رجوع میکنی میتوانی با نکته و لطیفه ای تازه در کتاب روبه رو شوی...
خوشحالم چنین اثری را آکو حسینپور ما ترجمه کرده؛ کسی که خود هم فارسی مینویسد هم کردی. شعرها و داستانهایش در هر دو زبان عالمانه، فنی و تحسینبرانگیز است. کسی که با این پشتوانه وقتی اثری را ترجمه کرده، باید امیدوار باشی که کار ارشمندی از آب درآمده باشد. چنانکه چنین شد.»
خواننده نکتهسنج و دقیق، دانش اندکی از نویسندهی مقدمه ندارد، بهتر بود اطلاعات مختصری از ایشان به مخاطب داده میشد تا بهتر و روشنتر با او و اندیشهها و آثارش آشنا میشد.
«از نظـر شیرزاد حسن، نویسنده باید در عامل نویسندگی قید و بندهای خویش را به دور افکند و خودش را در محدوده مکتب یا ایدئولوژی خاصی مقید نگرداند. او در این باره میگوید: «مـن پیرو هیـچ سبک و مکتـب و ایدئولوژی خاصی نیستم. خود زندگی بزرگترین منبع است و با وجود ایـن همه تنـوع، زندگی بـه ایدئولـوژی خاصی قائل نمیشود.» وی درباره تعهد نویسنده میگوید: «نویسندگی، یک تعهد پیغمبرانه است.»
سطرهایی از این کتاب با توجه به متن و نوع تکنیک به کار رفته، خواننده حرفهای را به یاد داستانهای «هوشنگ گلشیری» (۲۵اسفند ۱۳۱۶- اصفهان– 16خرداد ۱۳۷۹ - تهران) نویسنده صاحب سبک معاصر میاندازد: «بیشتر از سی سال است که این داستان ذهنم را به خود مشغول کرده. هر بار خواستهام بنویسمش نتوانسته ام و نیمهکاره رهایش کردهام. هیچ وقت از نتیجه کار راضی نشدهام، بارها ابتدا و انتهایش را تغییر دادهام، تمام جزییات را از نو نوشتهام اما نه... زیر لب گفتم: من این داستان را مینویسم.(ص67)
مترجم در آغاز دو فصل کتاب، توضیحاتی مختصر درخصوص برخی کلمات و اصطلاحات کُردی و معادل آنها داده که برای خواننده فارسی زبان، مفید و لازم است.
این کتاب مورد تحسین شاعر بزرگ کردستان عراق زندهیاد «شیرکو بیکس» هم قرار گرفته است: «شیرزاد حسن در این شاهکار، هزارتوی ذهن انسان درمانده امروز را به شما مینمایاند.»
«فرهاد پیربال» دیگر شاعر و نویسنده مطرح کُرد هم درخصوص این کتاب چنین گفته است: «اگر بخواهیم رمانی در تراز جهانی از نویسندهی کرد معرفی کنم، بدون شک آن رمان رمان «خانه عنبکوت» است.»
قانون کپیرایت در ایران و اما و اگرها و ترجمه «خانه عنکبوت»
مساله مهم حق نشر (کپیرایت) و پیوستن یا نپیوستن ایران به جمع كشورهای عضو قانون بینالمللی حمایت از حقوق مؤلف، همیشه محل ابهام، تردید و بحث بوده است. عدم رعایت این قانون جهانی، موجب شده تا اغلب آثار نویسندگان و شاعران خارجی بدون دریافت حق مادی از سوی ناشر و مؤلف، به راحتی در نشرهای مختلف و توسط مترجمان و متعدد منتشر شود تا مؤلفان متضرر شوند. بررسی کیفیت متن ترجمه شده و رونویسی احتمالی از متون دیگر بماند برای مجالی دیگر.
در نگاه اول به کتاب «خانه عنکبوت»، ظاهراً خبری از صدور مجوز مؤلف به ناشر و مترجم نیست و مثل اغلب آثار ادبیات خارجی بدون رعایت قانون حق مالکیت معنوی و نشر (کپیرایت) منتشر شده است. با ذکر این توضیح که گزیدهای از داستانهای این نویسنده در کتابی با نام «خداحافظ دلدادگی» توسط «مریوان حلبچهای» با رعایت کپیرایت در نشر ثالث منتشر شده و به قول مترجم: «شیرزاد حسن کپیرایت چاپ مجموعه داستان «خداحافظ دلدادگی» را به صورت انحصاری به من و نشر ثالث واگذار کرده است.» ایسنا (19 مرداد1400)
در این اثر، جای خالی مجوز نویسنده به ناشر یا مترجم احساس میشود، اما طی تماس کوتاهی که در این خصوص با مترجم داشتم، ایشان از صدور «مجوز شفاهی» شیرزاد حسن برای ترجمه و انتشار این کتاب خبر داد. وی در پاسخ به پیشنهادم که بهتر است مجوز مکتوب (با گرفتن دستخط) از صاحبان آثار باشد و در ابتدای هر کتاب قرار گیرد، پاسخ داد: اثری از «فرهاد پیربال» در نشر «نیماژ» زیر چاپ دارم که به این مهم توجه شده است. امیدوارم در چاپ بعدی به این مساله مهم حقوقی توجه شود.
به هر روی، خواننده با خواندن کتاب «خانه عنکبوت» با دنیا و برخی از اندیشههای شیرزاد حسن، بهتر آشنا میشود و میتواند وارد دنیای نویسنده شود و درون او را از پنجره سطرهای این کتاب بییند و همذاتپنداری کند. نویسنده هوشمندانه، دنیای پر فراز و فرود و روحیات درونی و فردیاش را با مخاطب با زبانی فراواقعی و پر رمز و راز، به اشتراک گذاشته است: «... تو صحبت میکردی و من یواشیواش توی وجودت آب میشدم... هر چی میگذشت صدات تبدیل به پچپچ میشد، دور و خفه میشد... تجزیه میشدم و توی خونت راه میافتادم...»ص 52
به نظر میرسد مترجم در ترجمهی متن عجله داشته و مرز میان زبان عامیانه و رسمی به هم ریخته است. به عنوان مثال: «...هنوز توی رختخواب درازکشیده بودم و هوشیار بودم. از خواب پریده بودم ولی زیر پتو در حین حرف زدن به پاهام دست میزدم. دراز و لاغر و کُرکین، انگار پاهای عنکبوت بودند.ب ین خواب و بیداری بودم که با دو تا چشم خودم رگهای باریک و سیاه دست و پا و موهای نرم روی بدنم رو میدیدم...» (ص 53).
در همین سطر و برخی سطرهای دیگر میتوان به ضرورت نکات ویرایشی و اصلاحی و بازنویسی مجدد به خوبی پی برد. شاید تلاش مترجم بر ترجمه لفظ به لفظ بوده که باز میتوانست با ویرایشی ادبی و با رعایت متن اولیه، لغزشهای ویرایش را در متن بر طرف نماید، زیرا خواندن متنی پاکیزه و به دور از لغزشهای ویرایشی، حق مسلم خواننده است.
نشر «کولهپشتی» چاپ دوم کتاب «خانه عنکبوت» را در سال 98 به تعداد 300 جلد، به قیمت 17 هزار تومان در 128 صفحه منتشر کرده است. اما «خانه عنکبوت» اثری جذاب است و نویسنده و مترجم و ناشر به اتفاق هم، مثلثی سه ضلعی را تشکیل دادهاند تا ضلعی چهارم در ذهن و دنیای مخاطب شکل بگیرد به نام لذت ادبی.
شیرزاد حسن، نویسنده بلندآوازه کردستان عراق در سال 1951 در شهر اربیل (پایتخت اقلیم کردستان) به دنیا آمد. وی به سبب داستانهایش شهرت دارد و دارای آثار مهمی در زمینه داستان و رُمان با نگاه و جایگاهی متفاوت در ادبیات کُرد است. نوشتههای او که همه به زبان کُردی و لهجه سورانی نوشته شده و به دیگر زبانهای دنیا نیز ترجمه شده است. در سال ۱۹۷۵ دانشنامه کارشناسی زبان انگلیسی را از دانشگاه المستنصریه بغداد دریافت کرد و به عنوان دبیر زبان خارجه به تدریس پرداخت. سال ۱۹۹۷ پس از شرکت در کنفرانس جهانی نویسندگان، به مدت شش ماه در فنلاند ماندگار شد، اما طاقت نیاورد و راه میهن را در پیش گرفت و در سلیمانیه اقامت گزید. رُمان «مِه بر فراز دره» در حقیقت داستان نوستالژیک اقامت چند ماهه او در اروپاست. او هماکنون در شهر سلیمانیه برای یکی از نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد کار میکند و همچنان به نوشتن داستان و رُمان مشغول است. وی به ایران نیز سفر کرده و در دهم فروردین ۱۳۹۵ در حضور بیش از هزار نفر از دوستداران ادبیات در شهر بانه به سخنرانی در مورد ادبیات پرداخت. از جمله آثار او میتوان به تنهایی، گل سیاه، حصار و سگهای پدرم، محله مترسکها، پهندشت غزالانِ کُشته شده، مِه بر فراز، پروانههای پیرِ شامگاهان، عنکبوت و زنی اَلکَن، زنی بر فراز مناره، واپسین شبِ هُبوطِ عیسی، چوبدستیهای موطن و واپسین زمزمههای من اشاره کرد.
آکو (علی) حسینپور، متولد 1370، نویسنده، شاعر و مترجم ادبیات زبان کردی و ساکن ایلام است. حسینپور به عنوان روزنامهنگار با مجلات، روزنامهها و خبرگزاریهای متعدد همکاری کرده و داوری چند جشنواره ادبی شعر و داستان را در کارنامه خود دارد. از او تاکنون کتابهای سیبزمینیخورها (از فرهاد پیربال)، عاشقانههای یک چریک پیر (از رفیق صابر)، مرد کلاه مشکی پالتو مشکی کفش آبی (از فرهاد پیربال)، سانتیاگو دی کامپوستلا (از فرهاد پیربال)، رئیس رمضانها (از فرهاد پیربال)، جور دیگر تنهایی (از عطا نهایی)، سحر (از صلاحالدین دمیرتاش)، کاوه آهنگر (از شیرکو بیکس)، مجموعه اشعار فرهاد پیربال را ترجمه و منتشر کرده است. وی چند نمایشنامه دیگر از فرهاد پیربال و کتابی با نام زنی بر سر مناره را زیر چاپ دارد. حسینپور هم اکنون ضمن مدیریت نشر «ژ» در ایلام، به فعالتهای ادبی در حوزه زبان کردی مشغول است.
نظر شما