محسن اسماعیلی استاد دانشگاه تهران و عضو مجلس خبرگان رهبری طی سخنانی در آئین «عاشورا و امروز ما» گفت: گاهی از واژه استثناء برای اتفاقات عجیب استفاده میکنیم؛ نه اینکه بخواهیم دلانگیزبودن مناظر دیگر را نفی کنیم؛ اما معنای دیگر استثناء، خلاف قاعده رایج بودن یک حادثه است. یعنی بگوییم فلان واقعه قابل تحلیل با قواعد رایج و شناختهشده بین ما نیست؛ عاشورا طبق معنای اولی واقعهای عجیب و استثنائی است؛ اما باید دید آیا خلاف قواعد هم هست؟
او با طرح این پرسش که آیا تحلیل عاشورا را باید به خدا واگذاریم و آن را جزء اسرار الهی بدانیم و فهم آن در توان ما نیست، افزود: در فقه قاعده مسلمی داریم که میگوید؛ «البینة علی المدعی» یعنی اگر دو نفر اختلاف دادگاهی داشتند، از مدعی دلیل بخواهیم و از منکر طلب قسم کنیم؛ این فرمول هم با منطق عقلانی سازگار است و هم دستور شرعی است. با این حال گاهی امام معصوم(ع) قضاوتی خلاف این قاعده کردهاند؛ مانند اختلاف دو مادر بر سر یک بچه. طبق فرمول فوق، امام(ع) باید از هردو بینه بخواهد یا هردو قسم بخورند یا مدعی، بینه بیاورند و قسم بخورند، ولی حضرت دستور داد بچه را دونیم کنند.
وی افزود: اگر این روایت را معتبر بدانیم، دلیل حقوقی و منطقی برای این حکم نمییابیم. به این نوع موضوعات در فقه «قضیة فی واقعة» گفته میشود. در اینجا چون امام معصوم(ع) قابل تخطئه نیست و بر قاعده هم نمیتوان خدشه کرد، میگوییم ما علم به این قضاوت نداریم. حال آیا آنچه در عاشورا رخ داد، منطبق با قواعد و فرمول بود یا قضیه فی واقعه؟ اگر عاشورا را استثناء به این معنا بدانیم، مقولهای کاملاً نقلی و تاریخی و خارج از حوزه فهم و تحلیل ماست و قابل الگوبرداری و تکرار نیست؛ ولی اگر قاعده بدانیم، کار حسین(ع) قابل الگوبرداری و تحلیل خواهد شد.
اسماعیلی تصریح کرد: ما انسانها عموما و ایرانیها خصوصا به اسطورهسازی تمایل داریم. به این معنا که وقتی چیزی را خیلی دوست داریم، آن را از دسترس خارج میکنیم و در این صورت الگوگیری را فراموش میکنیم و این امر شامل بزرگان دینی و ملی هم میشود. آیا ما نمیتوانیم به سمت علی(ع) شدن و حسینی شدن حرکت کنیم؟ نظام تبلیغ دینی ما این ضعف را دارد که علی(ع) را چنان معرفی میکند که گویا دیوار غیرقابل عبوری بین ما و ایشان هست و هیچ راهی به سمت رفتن به این قله نیست. امام(ع) فرمودند من قله هستم ولی میتوانید به سمت این قله حرکت کنید. هر مأمومی باید به سمت امامش حرکت کند و به او نزدیک شود. امام خمینی(ره) فرمود هدف پیامبر(ص) این بود که همه مانند علی(ع) شوند. آنچه علی(ع) را علی کرد، این نبود که جای پیامبر(ص) خوابید و زوج حضرت زهرا(س) بود، بلکه این بود که دروغ نمیگفت و هرگز خیانت نکرد؛ پس علی(ع) استثناء نیست و فرمول علی(ع) شدن صدق حدیث و ادای امانت است.
وی دلیل رخ دادن عاشورا را خودداری مردم آن زمان از عمل به تکلیف ارزیابی کرد و گفت: تمایل ما این است که عاشورا را رمزآلود توصیف کنیم، ولی نتیجه آن ایجاد فاصله میان حسین(ع) و مخاطب اوست. عاشورا گرچه پر رمز و راز است، اما مطابق قاعده است.
به گفته عضو مجلس خبرگان، برخی عالمان هم چنان سخن گفتهاند که عاشورا غیرقابل فهم و تحلیل است. مثلاً علامه طبرسی در تفسیر مجمع البیان ذیل آیه «و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه»، گفته است که این آیه دلالت دارد هر عملی موجب ضرر جانی باشد حرام است، حتی امر به معروف. لذا امام علی(ع) در صفین حکمیت را پذیرفت و امام حسن(ع) صلح را قبول کرد. چرا حسین(ع) این کار را نکرد؟ او در توجیه حرکت امام گفته شاید حضرت نمیدانست و باورش نمیشد نوه پیامبر(ص) را بکشند و توجیه دیگر این است که حضرت یقین داشت عبیدالله او را میکشد، کما اینکه مسلم را کشتند.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه هیچ کدام از این دو وجه قابل قبول نیست، زیرا امام(ع) بارها خبر از شهادت خود دادند، تصریح کرد: صاحب جواهر هم گفته است که عاشورا از اسرار ربانی و علم پنهان الهی است و تأکید میکند عمل امام حسین(ع) قابل الگوبرداری نیست. البته نگاه متفاوتی هم داریم و آن اینکه امام(ع) طبق تکلیف و وظیفه هر مسلمانی عمل کرد، ولی این تکلیف را تنها حسین(ع) انجام داد و دیگران چنین نکردند و عظمت امام هم به همین است. امام خمینی(ره) فرمودند که تکلیف ما را سیدالشهداء(ع) روشن کرده است؛ یعنی ما باید از ایشان الگو بگیریم. شهید مطهری فرمود؛ تحریف عمده در عاشورا این است که قابل الگوبرداری و دسترسی نیست و برخی فکر میکنند اگر ما عاشورا را راز و رمز بین امام(ع) و خدا بدانیم، حسین(ع) را بالا بردهایم، در حالی که حسین(ع) با اراده بشری به تکلیف الهی خود عمل کرد. همچنین فقیه دیگر، آقامجتبی تهرانی، عاشورا را یک قاعده میداند.
استاد دانشگاه تهران درادامه گفت: امام حسین(ع) با هزار زبان در همه سخنرانیهایشان فرمودند که من دنبال انجام وظیفه هستم و ای مردم! شما هم نباید بیتفاوت باشید. اما اگر حرکتشان رمز و راز بود، چرا تلاش کردند تا مردم را همراه کنند؟ ایشان نفرمودند: «من با یزید بیعت نمیکنم»، بلکه فرمودند که مثل من با مثل یزید بیعت نمیکند. پس مسئله شخصی در میان نیست و امام(ع) اگر میخواست میتوانست به تکلیف عمل نکند و زندگی محترمانهای داشته باشد، ولی وقتی ولید(حاکم مدینه) از ایشان بیعت خواست، مروان حکم به ولید گفت که الان بیعت بگیر یا گردنش را بزن. مروان به امام(ع) توصیه میکند که با یزید بیعت کن، زیرا هم به نفع دنیا و هم به نفع دین توست. امام(ع) جواب داد: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ و مثلی لا یبایع مثله.» این یک قاعده است. یعنی هر کسی مانند من باشد، با مثل یزید بیعت نمیکند. این یک قانون همیشگی تا قیامت هست و امام حسین(ع) به حر فرمود: از پیامبر است که هرکس سلطان ستمگری را ببیند و در مقابلش نایستد، حق او عذاب خداوندی است و الان شرایط اینگونه است و البته من باید پیشرو این تکلیف باشم. حرکت من اسوه و الگو برای شماست.
اسماعیلی بیان کرد: حسین(ع) همه تکالیف خود مانند نماز و عبادت و روزه را با اسرار و رموز انجام میداد، یعنی عبادتش تاجرانه و برای بهشت یا ترس از جهنم نبود، بلکه برای لقای الهی بود ولی عاشورا هم با وجود همه اسرار الهی، یک قاعده و الگوست. البته نباید به زندگی امام حسین(ع) نگاه تکبعدی داشته باشیم و تنها مقطع عاشورا را گزینش کنیم و الگو بگیریم؛ همین امامی که در دوره حکومت یزید دست به قیام زد، در دوره معاویه ده سال اقدامی نکرد.
وی گفت: اگر میخواهیم عاشورا الگو باشد، باید در حفظ هویت و اصالت آن بکوشیم و آن را از پیرایهها و تحریفات بزداییم. امام صادق(ع) فرمودند کسی که امری از ما فاش کند، مثل این است که عمدا ما را کشته است. یعنی مثل کشتن نیست، بلکه قتل عمد ماست. علامه مجلسی ذیل این روایات بیان کرده که مراد امام(ع)، سخنانی از ائمه(ع) است که افکار عمومی نمیتواند آن را تجزیه و تحلیل کند و ظرفیت آن را ندارد و چون موجب جدا افتادن مردم از راه آنها میشود، همانند قتل امام است. پس نقل مطلب درست اما بیجا از اهل بیت، به منزله قتل امامان است، چه برسد به ترویج خرافات و بستن دروغ به اهل بیت!
عضو مجلس خبرگان رهبری در پایان با اشاره به همین توصیه مهم تاکید کرد: باید نگاه رسانه ملی به عاشورا تغییر کند، زیرا عاطفه و گریه و احساس لازم است؛ ولی نباید مجالس عزا را به مداحی منحصر کنیم.
نظر شما