مجموعه «نظریه و روش در مطالعات تاریخی»، که کتاب حاضر در زمره آن قرار میگیرد، مجموعه کتابهایی است که به قصد رفع خلأهای نظری و روششناختی در پژوهش و آموزش تمامی شاخههای مطالعات تاریخی در ایران، و با توجه به رویکردهای میانرشتهای، فراهم آمده است. این مجموعه حاصل اجرای یکی از طرحهای «نیازسنجی منابع کمکدرسی و مبنایی برای دانشگاهها» است که از دهه هشتاد شمسی در «سمت» آغاز گردیده و همچنان ادامه دارد. فهرست جامع و روزآمدی از عناوین این مجموعه، در انتهای هر مجلد، جهت اطلاع خوانندگان علاقهمند، ضمیمه شده است.
این کتاب بهعنوان اثری مبنایی برای دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته تاریخ برای دروس «فلسفه تاریخ» و «فلسفه علم تاریخ» قابل استفاده است. همچنین دانشجویان مقطع کارشناسی رشته فلسفه نیز میتوانند برای درس «فلسفه تاریخ» از آن استفاده کنند.
در مقدمه این کتاب آمده است: «مطالعه فلسفی تاریخ و تاریخنگاری، چه به مفهوم تجزیه و تحلیل روش تاریخی و چه بهمعنای شناخت قانونمندیهای تحولات تاریخی، همواره نقشی تعیینکننده در شکلگیری نگرشهای توسعه بهطور عام، و نظریههای توسعه اجتماعی بهطور خاص، داشته است. تاریخنگاری، با وجود اینکه گزارش گذشته است، الهامبخش آینده جوامع بشری بوده است؛ «گذشته، چراغ راه آینده». نگاهی به تاریخِ تاریخنگاری نشان میدهد که هرچه به دوره معاصر نزدیکتر میشویم، نقش مطالعات تاریخی نه بهعنوان گزارش «حادثه»، بلکه بهعنوان درک «تحول»، پررنگتر شده است، هرچند نباید از یاد برد که مقدمه کتاب گرانسنگ عبدالرحمنبن خلدون، تاریخالعبر، با قدمتی دیرینه، سلسلهجنبان شناخت تحلیلی تاریخ بهشمار میرود. مطالعات گسترده و ژرف پژوهشگران تاریخ در گذشته، خواه و ناخواه برای یافتن الگوهای معین تحولات بوده است تا از رهگذر آن بتوان به گمانهزنی درباره آینده دست زد و از هنگامی که دانش بشری در خدمت ساختن آیندهای بهتر برای انسان قرار گرفته است، اهمیت درکی نظاممند از قوانین و قواعد حاکم بر تحولات تاریخی دوچندان شده است.»
در ادامه نیز آمده است: «اهمیت کتاب حاضر در معرفی و تحلیل مشهورترین فلسفههای تاریخ همراه با گزیدههایی کلیدی از آثار متون کلاسیک مطرح در این زمینه، باعث شد پس از دریافت پیشنهاد «سمت» از مترجمان آشنا با مبانی فلسفه اجتماعی درخواست کنیم در چارچوب یک همکاری جمعی، به ترجمه این اثر گرانقدر دست یازند تا پژوهشگران، دانشجویان و علاقهمندان به رشتههای مختلف علوم انسانی و نیز دستاندرکاران حوزه توسعه، و بهویژه توسعه اجتماعی، از منبعی ارزشمند بهرهمند شوند.»
فصل اول کتاب به بررسی پیوند تاریخی میان فلسفه با تاریخ و برنمایاندن برخی مسائل، که بهطور عام در سنتهای فلسفی مطرح میشوند، اختصاص یافته است. مطرح شدن مسائلی از این دست مرهون تلاشهای تاریخدانان بوده است. یکی از هدفهای اصلی این فصل اقناع مخاطب در این زمینه است که نظریهپردازی فلسفی نهتنها در حوزه مطالعات تاریخی موضوعیت دارد، بلکه از بخشهای لایتجزای این حوزه مطالعاتی نیز بهشمار میرود. این خواسته ما بهرغم داعیه افرادی نظیر جفری رودولف اِلتون است که باور داشته است «فلسفهورزی در باب واقعیت دانش تاریخی یا ماهیت اندیشه تاریخی مانعی در برابر عمل تاریخ هستند» (Elton, 1969, p. vii). ما دعاویای از این دست را اساساً خطا میدانیم. مؤلفان نُه فصلی که بعد از فصل اول میآیند نیز به نُه مبحث محوریای پرداختهاند که (تا به امروز) در حوزه فلسفه علم تاریخ مطرح شدهاند. هریک از این فصول با پیشدرآمدی انتقادی آغاز شده و آنگاه بهدنبال این پیشدرآمد، منتخباتی از متون اصلی نیز آمده است. بهمنظور اینکه متون اصلی برای دانشجویان قابل فهمتر باشند، در بسیاری از مواقع آنها را ویرایش کردهایم. البته پیشاپیش دانشجویانی را که در پی پژوهش متون و نوشتههای اصلی فیلسوفان علم تاریخ هستند، از این واقعیت آگاه کردهایم که بخش عمده این متون دیریاب و دیرفهماند. سه نقطههایی که در خلال متون اصلی آوردهایم نشان از نوع تغییراتی دارد که بر آن متون اعمال شدهاند. فصول پایانی کتاب نکاتی دربر دارد که در فصول ابتدایی بدانها اشاره شده است، اما با وجود این، خواندن کتاب را از هریک از فصلها میتوان شروع کرد و از همین روی نیز مطالعه کتاب مستلزم رعایت نظم ترتیبی فصول نیست.»
در پشت جلد این اثر نیز میخوانیم: «در این کتاب، سیر تحول اندیشه فلسفی درباره تاریخی طی 250 سال گذشته ترسیم شده است. ساختار کتاب به این گونه است که گزیدهای از متون کلیدی ارائه و سپس بحثهای تبیینی و انتقادی جدید مطرح میشود. هدف این بوده است که با این روش، آثار اندیشمندانی چون هیوم، هردر، هگل، دیلتای، نیچه، هایدگر و فوکو برای دانشجویانی که شناخت قبلی نسبت به فلسفه غرب ندارند قابل فهم شود.
در مقدمه و فصلهای نهگانه کتاب مکاتب فکری متقابل بررسی میشوند. طی این بررسیها، سرچشمههای جریانهای معاصر در این رشته معلوم میشود و ارتباط تأملات کلیتر فلسفی با مطالعات خودد تاریخ روشنمیشود. در این میان، به بحث پیوند میان فلسفه تاریخ و نظریه فرهنگی و ادبی که در دهههای اخیر توسعه یافته نیز اشاره میشود.»
نظر شما