کتاب «شوکتِ شرق» به مناسبت یکصد و دوازدهمین سالگشت بنیانگذاری دبیرستان شوکتی و چهل و چهارمین سالگرد تاسیس دانشگاه بیرجند با هدف معرفی این مدرسه اواخر سال 1399 منتشر شد. به همین بهانه با محمدامین ناصح، عضو هیئت علمی گروه زبان انگلیسی و زبانشناسی دانشگاه بیرجند و نویسنده این کتاب، گفتگو کردیم.
سوی پسته آمدم اما در شکر افتادم!
ناصح در همان ابتدای گفتوگو از عاملی که موجب نگارش این کتاب شد، سخن میگوید و عنوان میکند: اواخر دهه 80 به منزل یکی از آشنایانمان برای گرفتن تصویری از عموی فقیدش دکتر جعفر راثی، جهت درج در کتابی که آن زمین در دست تدوین داشتم، مراجعه کردم. وی از دانش آموختگان مدرسه شوکتیه بود که بعدها به مدارج عالی همچون کار در وزارت کشاورزی، ریاست دانشگاه رضاییه (ارومیه) و تاسیس و تبدیل آن از موسسه دامپروری به دانشگاه دست یافته بود. در نتیجه این دیدار پوشهای از آمار، اطلاعات و اسنادی که مرحوم راثی جمعآوری کرده و در یکی از سفرهایش به ایران به دعوت وزیر وقت جهاد کشاورزی، با خود آورده بود، در اختیارم قرار گرفت. به نظرم این اسناد از عکسی که به دنبال آن آمده بودم، جذابتر بود و به قول معروف سوی پسته آمدم اما در شکر افتادم.
وی ادامه میدهد: اسناد شامل مقالاتی از افرادی بود که اوخر دهه 40 و اوایل دهه 50 در مدرسه شوکتیه تحصیل کرده بودند و قرار بود یادنامهای برای این مدرسه برگزار کنند ولی گویا برنامهریزی جشن به نتیجه نرسیده بود.
نویسنده «شوکتِ شرق» با بیان اینکه بستر کتاب همین مقالات بود، اضافه میکند: افرادی هم از محصلان شوکتیه بودند که بعدها جزو مقامات عالیرتبه کشور قرار گرفتند و حیف بود به سراغشان نروم. همچون سیدجواد ازهری معاون پژوهشی وزارت علوم و رئیس دانشگاه علم و صنعت، علیاکبر بهرمان پدر علم ارتودونسی ایران و چند نفر دیگر که به صورت حضوری یا در فضای مجازی با آنها گفتوگو کردم. تعدادی از مقالات نیز امکان انتشار نداشت و بنا به صلاحدید ناشر کتاب یعنی انجمن تاریخ مطالعات معاصر با دانشآموختگان دیگری از مدرسه جایگزین شدند. افرادی همچون امیرعلی خان شیبانی از بنیانگذاران صنعت فولاد کشور و مدیرعامل اسبق شرکت فولاد ایران که منشاء اثری در کشور بود اما در شرایط فعلی ناشناخته است.
مستندسازی 70 درصد مقالات کتاب با عکسهای قدیمی
ناصح میافزاید: در نتیجه این تلاشها، مجموعهای از تمام چهرههای بیرجندی که روزی در آسمان فرهنگ ایران درخشیدند، ایجاد شد. دکتر شکوهی، پروفسور محمدحسن گنجی، پروفسور کاظم معتمدنژاد، دکتر محمداسماعیل رضوانی، علامه فرزان، آیتالله محمدابراهیم آیتی، پروفسور مشکات (موسس کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران) و دیگر بزرگانی که آوازه موفقیتهایشان ملی و بین المللی است.
به گفته این مولف بیرجندی، تعداد قابل توجهی از مقالات در هیچ کجا، چاپ نشده بودند و البته از بین اسناد، مقالاتی هم بودند که باید به لحاظ نرم افزاری بهبود پیدا میکردند تا قابل خواندن شوند. نهایتا سال 98، کتاب تحویل موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران شد و پس از 6 ماه صرف وقت برای بازخوانی، پاییز 99 آماده عرضه به بازار کتاب و ارائه به جامعه فرهنگی کشور شد. نکته قابل توجه، عکسهای بسیار نادری بود که موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران از آرشیو خود برای مستندسازی برخی از مقالات در اختیارمان قرار داد و به کتاب افزوده شد. با این اتفاق، 70 درصد مقالات دارای سند و عکس شدند. برای مثال وقتی از ژیمناستیک در بیرجند در سال 1300 سخن میگوییم، عجیب به نظر میرسد اما دستنویس مدیر وقت مدرسه به تاریخ 1296 که به خرید ابزار ژیمناستیک برای مدرسه اشاره کرده است، نشان میدهد ادعاها مبتنی بر واقعیت هستند.
درج «روز ملی بیرجند» در تقویم به کجا رسید؟
در مقدمه کتاب «شوکتِ شرق»، یکی از علتهای نگارش کتاب، ایجاد مستندی برای نامگذاری «روز ملی بیرجند» همزمان با تاریخ تاسیس مدرسه به عنوان مبدا تحولات فرهنگی شرق کشور، ذکر شده بود. محمدامین ناصح در این باره میگوید: دکتر خلیلی، رئیس وقت دانشگاه بیرجند، عضو شورای فرهنگ عمومی استان بود و در سال 95 که نامگذاری «روز ملی بیرجند» مطرح شد، از من درخواست کرد تا مقدماتی برای این منظور تهیه کنم. مستندات تهیه شده همراه با فیلم 45 دقیقهای در رابطه با شوکتیه و اتصال آن به دانشگاه بیرجند، پیوستِ صورتجلسه شورای فرهنگ عمومی و برای اعلام نظر به شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور عرضه شد اما با طولانی شدن زمان تصمیمگیری به نظر میرسید اعضا این پیشنهاد را فراموش کردهاند و گویا به اجماع نظری بر روی یک تاریخ مشخص جهت نامگذاری «روز ملی بیرجند» نرسیدهاند.
در ادامه گفتگو، از این نویسنده توانمند بیرجندی درخصوص مقالاتی که برایش بیشترین جذابیت را داشته است، میپرسم که عنوان میکند: در بین مقالات برخی از عناوین کاملا انحصاری هستند، برای مثال میتوان به مقاله زندهیاد دکتر زهرا استادزاده، عضو هیئت علمی مرکز همکاریهای علمی و بین المللی وزارت علوم و پژوهشگر برگزیده، درخصوص آموزش دختران در بیرجند اشاره کرد که یقینا نکتهای را در این زمینه ناگفته نگذاشته و صفر تا صد آموزش دختران را مطرح کرده است. هر چند که در زمان اتمام نگارش کتاب، زندهیاد استادزاده در بستر بیماری بود و به علت ابتلا به کرونا درگذشت.
وی میافزاید: مقاله دیگر متعلق به سرتیپ احمد بینا، رئیس وقت سازمان نظام وظیفه عمومی کشور است که به یکی از موضوعات مغفول مانده یعنی ورزش و هنر در مدرسه شوکتیه پرداخته و اطلاعاتی جامع و کامل در این خصوص ارائه داده است. مقاله دکتر جمال رضایی، استاد زبانهای ایرانی دانشگاه تهران و معاون وقت این دانشگاه درخصوص تقریرات راویان داخلی و خارجی پیرامون بیرجند و مدرسه شوکتیه نیز از جمله مقالات قابل توجه کتاب «شوکتِ شرق» محسوب میشود.
تا درهای مدرسه شوکتیه را باز نکنیم، نسل جدید کماکان با آن بیگانه خواهد بود
محمدامین ناصح با بیان اینکه برخی از مقالات دارای عناوین کلیتر و برخی ریزتر هستند، ادامه میدهد: تصور خیلیها بر این است که انجمن بیرجندیهای مقیم تهران دهه 50 یا 60 راهاندازی شده اما بر اساس مقاله دکتر راستی، تاسیس این انجمن به دهه 30 برمیگردد که از همان دوران با آرمانهای استقلالطلبانه و آزادیخواهانه، عملکرد خانوادن پهلوی را زیر سوال میبردند.
وی با اشاره به اینکه علامه فرزان با وجود دانش فراوان، فردی دست به قلم نبود، بیان میکند: در این کتاب حتی از این علامه گرانقدر نیز مقالهای درباره شکلگیری سازمان آموزش و پرورش بیرجند، منتشر شده است. همچنین از سیدمحمد مشکات، استاد دانشگاه امام صادق (ع) هیچ اثری درباره بیرجند نمیتوان پیدا کرد در حالی که در کتاب «شوکتِ شرق» مقالهای از او تحت عنوان «بازتحلیل اندیشه تاسیس دبیرستان شوکتی از منظر توسعه اقتصادی و تغییر کارکرد آن در قالب گشایش دانشگاه بیرجند» ذکر شده است.
به گفته وی در این کتاب، بخشی از دلنوشتههای دکتر قنادان، عضو هیئت علمی سابق گروه زبان انگلیسی و مدیر وقت روابط بین الملل دانشگاه مشهد و استاد مدعو دانشگاه جرج تاون آمریکا، آمده که بیرجند را به بخارای قدیم تشبیه کرده و میگوید: «امیدوارم همانگونه که بیرجند در زمینههای مختلف با تحولات همراه بوده و پرچم آموزش و فرهنگ را در شرق کشور برافراشته است، در سایر زمینهها هم تغییر نیابد. تا زمانی که درهای مدرسه شوکتیه را باز نکنیم، نسل جدید با آن بیگانه خواهد بود و تا با دانش آموختگان این مدرسه آشنا نشوند، آن را نخواهند شناخت.»
نگارش این کتاب فرصت مغتنم همان روزگار بود
این تاریخنگار بیرجندی در بخش دیگری از سخنانش عنوان میکند: «شوکتِ شرق» چهارمین اثر بنده درخصوص بیرجندشناسی است. شاید از نگاه همکارانم در دانشگاه باید وقت خود را صرف آثاری مختص رشته خودم میکردم و از این رهگذر امتیازاتی بدست میآوردم، اما معتقدم اگر در آن روز یادشده، به آن اسناد دست نمییافتم، دیگر کسی نبود که اثری همانند «شوکتِ شرق» را تدوین کند، همانگونه که تا پیش از من این اتفاق رخ نداده بود. پیدا کردن مدارک دکتر راثی، استفاده از اسناد و عکسها موجب شد یاد بسیاری از افرادی که در قید حیات نیستند، زنده نگه داشته شود. نوشتن این کتاب فرصت مغتنم همان روزگار بود.
نظر شما