نگاهی به کتاب «سرآغازهای پزشکی مدرن در ایران» نوشته ویلم فلور
نقش انکارناپذیر پزشکان آمریکایی و انگلیسی در انتقال پزشکی مدرن از مغرب زمین به ایران عهد قاجار
نکته مهم تاریخی دیگری که فلور در کتاب جدید خود با عنوان «سرآغازهای پزشکی مدرن در ایران» درباره ریشههای نخستین آموزش پزشکی مدرن در ایران متوجه آن شده و بهخوبی به آن پرداخته، نقش انکارناپذیر اولیه پزشکانی آمریکایی و انگلیسی در انتقال پزشکی مدرن از مغرب زمین به ایران عهد قاجار است.
دومین اثری که از دکترفلور بهفارسی نیز ترجمه شد کتاب «بیمارستانهای ایران در زمان صفویه و قاجاریه»،(1393) است که سرشار از اطلاعات مستند درباره مکانهای درمان و بیمارستانهای سرتاسر شهرهای ایران است. غالب اطلاعات این کتاب، در بخش مربوط بهقاجار، مبتنی بر گزارشهای کنسولگریهای انگلیس در شهرهای مختلف ایران است.
سومین کتاب قابل اعتنا از دکتر ویلم فلور «مطالعاتی در تاریخ پزشکی ایران»،(1397) است که حاوی چند تکنگاری درباره مسائل مختلف سلامت و پزشکی در ایران عهد قاجار و پهلوی اول و دوم است. بخش نخستین و قابل ملاحظه این کتاب اطلاعات دست اولی است که درباره ورود مرض مُهلک «آنفلوانزای 1918» و شیوع آن از شمال، غرب و جنوب ایران است. پایه این فصل گزارش یک مأمور انگلیسی است به اسم «دکتر آنتونی ریچارد نلیگان» (1946ـ1879م.)، (A. R. Nelgan) که با استفاده از مشاهدات شخصی خود و گزارشهای مقامات مختلف کنسولگریهای انگلیس در سرتاسر ایران، تهیه و تنظیم شده است. این گزارش مهم، که در 7 سپتامبر1920م. / 16 شهریور 1299ش. تنظیم شده نخستین و مهمترین منبع درباره ورود و شیوع بیماری آنفلوانزای 1918م. به ایران است. گزارشی که حدود صد سال است تقریباً تنها منبع مستند مورخان و محققانی است که در این مدت مطلبی در این باره شیوع این مرض، از جمله دکتر امیرارسلان افخمی و خودِ دکتر ویلم فلور، در شهرهای مختلف ایران و تهران نوشتهاند. فلور با افزودن مقدمه و پاورقیهای متعدد و مستندی بر این گزارش، آن را غنیتر و بهروزتر کرده است.
فلور همچنین در کتاب «مطالعاتی در تاریخ پزشکی ایران»، برای نخستین بار زندگینامه و کارنامه پزشکی سه تن از پیشتازان غربی و اروپایی سلامت و پزشکی مدرن در ایران، کسانی چون دکتر یاکوب ادوارد پولاک(1891ـ1818م.)، دکتر یوهان لوئیس شلیمر(؟ـ1819م.) و ژوزف دزیره دکتر طولوزونگ(1897ـ1820م.)، را مورد کاووش و بازنگری جدید و همه-جانبه قرار داده و بهمطالب تازه و جالبی نیز دست یافته است. همچنین برای نخستین بار کوشیده تا فشرده تاریخ دامپزشکی در ایران را مورد تحقیق و پژوهش قرار دهد.
فلور حتی در دیگر آثار خود نیز که درباره تاریخ برخی از شهرهای ایران نگاشته، از جمله کتاب دوجلدی تاریخ بوشهر، بخش مفصل و مهمی را بهموضوع بهداشت، سلامت، تاریخ پزشکی و مؤسسات بهداشتی در بوشهر عصر قاجار و پهلوی اول و دوم اختصاص داده است. (بوشهر؛ شهر، جامعه و تجارت: 1947ـ1797»، ترجمه: اسماعیل نبیپور[پدر پرفسور ایرج نبیپور] ج1، زمستان 1398، ص ص143ـ103)
جدیدترین اثر ارزشمند دکتر ویلم فلور کتاب «سرآغازهای پزشکی مدرن در ایران» است که توسط پرفسور ایرج نبیپور بهفارسی ترجمه و منتشر شده است. پرفسور نبیپور این کتاب را تنها چند ماه پس از انتشار متن آن به انگلیسی، آن را به-فارسی ترجمه کرده است. ترجمه کتاب بهشکل شکیلی توسط انتشارات دانشکده علوم پزشکی بوشهر، در قطع وزیری، تعداد 410 صفحه و در تابستان 1400 چاپ و منتشر شده است. تمام کتابهایی که نام برده شد، یا بهخامه توانای پرفسور نبیپور بهفارسی ترجمه شد و یا ایشان بسان «مطالعاتی در تاریخ پزشکی ایران» در شمار مترجمان آن بوده است.
یکی از مشکلات نخستینِ ورود علم جدید بهطور کلی و بهخصوص پزشکی نوین بهشرق و ایران، مقاومت فرهنگی ـ شخصی در ایران در قبال دانش واردات شده از غرب بود. ایرانیان دستکم در زمینه دانش پزشکی، خود را خودکفا میدانستند و مغرور به چهرههای برجستهای چون زکریای رازی و بوعلی سینا و مخصرصاً کتابهایی چون «الحاوی» و «قانون» در طب بودند. از این روی راضی کردن طبیبان سنتی ایرانی بهذیرش دانش نوین پزشکی و غربی، کار چندان آسانی نبود. جدای از این که برخی از آموزههای دانش جدید غربی، دستکم بهظاهر با برخی از آموزهها و آیینهای سنتی و بعضاً مذهبی و فقهی تعارض داشت و همین باعث برانگیخته شدن موجی از مخالفت نیز بود.
بهعنوان مثال: یکی از این موضوعات تشریح (آناتومی) و کالبدشکافی و تشریح مردگان، با وجود نجس بودن جسد مرده و حُرمت جنازه میّت بود. ویلم فلور در این باره، با تکیه بر خاطرات و مشاهدات ادوارک پولاک، که خوشبختانه سفرنامهاش توسط شادروان کیکاووس جهانداری در سال 1361 بهفارسی روانی هم ترجمه شده است، نوشته است: «با این وجود، دانش آناتومی پزشکان ایرانی [فارغ التحصیل از دارالفنون] تئوریک پابرجا ماند؛ علیرغم این که منابع اطلاعاتی آنها بهبود یافتند، تشریح جسد حرام بود و از این رو، آناتومی موضوع درسیای بود که فقط از کتاب فراگرفته میشد. مورد تشریح که رخ داد یک اتوپسی [کالبدشکافی] بود که توسط دکتر پولاک بر روی جسد هموطنش [کاپیان گویدو]«زتی» انجام شد تا تعیین کند که آیا خطایی عامل مرگش بوده است.
این موفقیت موجب شد تا شاگردان بهدرون بدن انسان، نگاه داشته باشند. [...] گرچه، استادان اروپایی [دارالفنون] مسلماً میخواستند شاگردانشان در تشریح نیز ورزیده باشند، ولی در آن زمان هیچ ایرانیای مایل بهیادگیری و انجام تشریح نبود، چرا که از دیدگاه فرهنگی و مذهبی نسبت به این کار نظر منفیای وجود داشت. حتی در سال 1926[م/ 1305ش.]، دکتر نلیگان، اشاره کرد: «طبابت ایرانی عمدتاً طبی است. بسیار اندک جراحی وجود دارد.» چنین موردی برای ایرانیانی که در اروپا (عمدتاً در فرانسه) پزشکی میخواندند نیز صادق بود (مانند شیخ جلال) که با وجودی که تحصیل آنان در پاریس بود، هنوز دکترهایی در بند سنت بودند. بهترین روزنه امید آن بود که دکترپولاک بهشاگردان خود کمک نمود تا بر ترس اولیه خود غالب شده و استخوانهایی را لمس کنند که آنها را نجس میدانستند.»، (ص ص 24ـ22، تأکید از من است).
شاید بههمین خاطر باشد که آناتومی و تشریح بدن انسان در نیمه دوم عصر قاجار و نوشتن کتابهایی بهزبان فارسی، موضوعیت خاصی پیدا کرد. فلور در همین باره نوشته است: «... بدین طریق، دکتر پولاک و مترجمینش [در دارالفنون] که محصلین او بودند در تدوین اصطلاحاتشناسی [ترمینولوژی] پزشکی نوین در ایران بهزبان فارسی مشارکت کردند. پیش از چاپ کتاب او درباره آناتومی (تشریح) در سال 1852[م./ 1268هـ.ق.]، پزشکان ایرانی فقط از کتابهای «کامل الصناعه الطبیه»، (الملکی) علی بن عباس مجوسی اهوازی ارجانی(994 میلادی) و «قانون در طب»، (1037میلادی) ابن سینا در موضوعات آناتومی استفاده میکردند. همچنین یک نوشتار تیپ اروپایی اولیه درباره آناتومی وجود داشت که بهعربی توسط مدرسه ابوزابل بهچاپ رسیده بود. ملامحمد قُبّلی یک متن فارسی را بهشکل چاپ سنگی در حدود سال 1854[م./ 1270هـ.ق.] بهچاپ رساند. [...] افزون بر این، رسالهای وجود داشت که میرزامحمد «حکیم باشی کل» آن را نوشته بود. این کتاب پیرامون پزشکی و با عنوان «انوارالناصریه» در سه جلد به چاپ رسیده بود. اولین جلد کتاب درباره آناتومی با 56 صفحه و یک نمایه[...] بود.»، (ص ص22).
نکته مهم تاریخی دیگری که فلور در این اثر جدید خود درباره ریشههای نخستین آموزش پزشکی مدرن در ایران متوجه آن شده و بهخوبی به آن پرداخته، نقش انکارناپذیر اولیه پزشکانی آمریکایی و انگلیسی در انتقال پزشکی مدرن از مغرب زمین به ایران عهد قاجار است. کسانی که کتاب جذاب و خواندنی «بیست سال در ایران»،(1399) نوشته جان ریشارد را خوانده باشند، بهخوبی میتوانند نقش پُررنگ پزشکان آمریکایی در ترویج نخستین پزشکی مدرن در ایران، آن هم در مناطق کوهستانی، صعبالعبور و روستایی در غرب کشور، پی ببرند. تاریخ نخستین ورود علم پزشکی به ایران، چگونگی ترویج آن در این کشور، مقاومتهای پزشکان سنتی در مقابل آن، مواجهه مردم با پزشکی مدرن، خصوصاً زنان و مراکز ترویج پزشکی نوین از جمله مطالبی است که هنوز نیز جای کار فراوان دارد. بهخصوص جامعهشناسی شیفت و انتقال از گفتمان پزشکی سنتی بهگفتمان پزشکی جدید، که جای پژوهشهای متعدد با زیرمجموعههای گوناگون دارد.
از جمله این موضوعات این است که: غالباً چنین بهنظر میرسد که مروج اصلی پزشکی نوین در ایران فرانسویها بودند. همچنین بهنظر میرسد که نخستین مرکز آموزش پزشکی نوین، دارالفنون بوده است. اما اکنون در سایه تحقیقات جدید و مستند فلور میدانیم که چنین نبوده است. سهم نخستینِ پزشکان انگلیسی و آمریکایی بسیار بیشتر از فرانسویها بوده و جالب است بدانیم که نخستین مرکز آموزش پزشکی نوین در شهر ارومیه و به سال 1885م./ 1264ش/1302هـ.ق. بوده است.
فلور در مقدمه کتابشان در همین باره نوشته است: «آنچه برای من تعجبآور بود این بود که این دانشگاههای فرانسه یا دارالفنون نبودند که برای آموزش پزشکان ایرانی مهم بوده باشند. در واقع، آموزش ایرانیان که در بیمارستانهای میسیونری بریتانیایی و آمریکایی صورت پذیرفته بسیار مهمتر بود؛ بیشتر از آن، این پس از تأسیس اولین دانشکده پزشکی واقعی در سال 1885 در ارومیه بود. حتی برای من تعجبآورتر، نقش دانشگاه آمریکایی بیروت بود که ممکن است تا سال 1940[م./ 1319ش.]، مهمترین دانشکده پزشکی و پرستاری برای ایرانیان بوده باشد.» (ص1).
یکی از فصول ارزنده و تازه روایت شده کتاب جدید دکتر فلور دوم و فصل سوم کتاب است که «آغاز مدارس پرستاری ایران»، (ص ص192ـ107) و «سرآغازهای بیماریهای زنان و زایمان در ایران»، (ص ص 246ـ193) نام دارد. نویسنده توانا و سختکوش ما با تلفیق انواع منابع، گزارشهای کنسولی و شاهدان عینی تلاش کرده که تصویری کلی از موضوع مراکز آموزش پرستاری و بیماریهای زنان و زایمان و رابطه آن با پزشکی نوین بهدست دهد. در این راستا فلور بهوضعیت این موضوع در شهرهای مختلف ایران، از جمله: تهران، همدان، کرمانشاه، ملایر، مشهد، رشت، شیراز، تبریز، ارومیه و همچنین درمانگاههای مادر و کودک شهری در مناطقی چون کرمان، مشهد، همدان، کرمانشاه، تبریز و تهران پرداخته است. این دو فصل از کتاب برای پژوهشکران مطالعات زنان و محققانی که درباب تاریخ بهداشت و سلامت زنان در ایران عصر معاصر کار و پژوهش میکنند، منبع جدابی محسوب میشود.
موضوع دیگر، نقش پزشکان غربی در تربیت کادر پزشکی و بهخصوص پرورش و تعلیم علم پزشکی و پرستاری در میان زنان ایرانی است که از جمله مطالب قابل اعتنا است. فلور در این باره نیز نوشته است: «پزشکان آمریکایی و بریتانیایی نه تنها آموزشهایی را فراهم کردند، بلکه یک الگوی حرفهای را نیز ارائه دادند که از جمله میتوان به استفاده از پزشکان زن اشاره کرد. بههمین منظور آنها تجربیات خود را با پزشکان ایرانی در میان گذاشتند و همچنین برای آنها منبع اطلاعاتی در مورد روشهای درمانی و جدید بودند. پزشکان خارجی بهبیماران ایرانی کمک کردند تا بر ترس خود برای درمان در بیمارستانی که بهطور سنتی به دارالملگ معروف بود، غلبه کنند.
پزشکان خارجی برای انجام کار بهتر خود بهپرستار، طبقهای از کارکنان پزشکی که در ایران وجود نداشت، احتیاج داشتند. بنابراین، آنها اولین دوره آموزشی را برای پرستاران ایرانی در سال 1915[م./ 1294ش.] (در تبریز و ارومیه) تأسیس کردند که برای دورههای مشابه در سایر بیمارستانهای خارجی و نیز از سال 1936[م./ 1315ش.]، برای دورههای آموزش پرستاران که توسط دولت ایران سازمان یافت، همچون یک نمونه بود. پزشکان خارجی همچنین فعالیتهایی را در زمینه پزشکی پیشگیری، بهویژه در مورد مراقبتهای پیش و پس از زایمانی آغاز کردند و بههمین منظور کلینیکهای کودک را سازمان دادند.»،(ص ص 2ـ1).
نکته مهمی که درباب ترجمه کتاب بهچشم میآید، این است که ای کاش مترجم محترم از متن اصلی فارسی منابع مورد استناد ویلم فلور استفاده میکرد. بهعنوان مثال دکترفلور بارها از شمارههای مختلف روزنامه «وقایع اتفاقیه» در تحقیقات خود استفاده کرده و در مواردی بخشهایی از این روزنامه را صورت نقل قول مستقیم به انگلیسی ترجمه کرده است. (مثلاً ص ص 19 و 21). مترجم محترم بهتر بود در برگرداندن نقل قولهای مستقیم، از متن اصلی فارسی روزنامه «وقایع اتفاقیه»، که دوره کامل و پی.دی.اف. شده آن در اینترنت نیز موجود است، استفاده میکرد. همچنین اگر من جای پرفسور نبیپور بودم، معادل تاریخهای میلادی به قمری و شمسی را هم میآوردم.
در پایان باید از مساعی و زحمتهای ویژه دکتر ویلم فلور بابت تحقیق و نگارش چنین آثار فاخر و ارزنده و مترجم دانشمند پرفسور ایرج نبیپور که بخشی از پروژههای کاری خود را ترجمه آثار مربوط به تاریخ پزشکی ایران قرار داده است، صمیمانه تشکر و قدردانی کرد. اجرشان مأجور باد.
کتاب «سرآغازهای پزشکی مدرن در ایران» نوشته ویلم فلور، ترجمه ایرج نبیپور و ویراستاری فرید قاسملو در 409 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه در قطع وزیری از سوی انتشارات دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی بوشهر منتشر شد.
نظر شما