وی همچنین از پیشنهاد زیستشبانه فرهنگی با محوریت کتابگردی شبانه استقبال میکند و معتقد است حتما با ارائه یک کار کارشناسی و تامین امنیت از سوی پلیس میتوان ویترینهای سنتی را بار دیگر در معرض نمایش عموم قرار داد تا آنها بتوانند دوباره در مرکز دید قرار بگیرند. او البته معتقد است این طرح باید فقط یک روز یا دو روز در هفته اجرا شود تا تفریح کتابگردی برای مخاطبان تکراری نشود. این گفتوگو را میتوانید در ادامه بخوانید.
ابتدا درباره امکان معرفی ویترینهای سنتی در شرایط کنونی توضیح دهید؟ آیا کتابگردی شبانه میتواند ویترینهای سنتی را به دوران اوج خود بازگرداند؟
کتابگردی یک پدیده فرهنگی است و ویترینهای سنتی در این روش میتوانند دوباره جان بگیرند و کتاب را به مردم معرفی کنند. این طرح میتواند مانند جمعه بازار یا سه شنبه بازار یک یا دوبار در هفته برگزار شود. این طرح شوک بزرگی به ویترینهای سنتی کتاب وارد کند و بار دیگر میتواند آنها را محل رجوع متعدد مخاطبان قرار دهد. از ساعت 9 شب که ساعت کار کتابفروشان تمام می شود این طرح با نظارت پلیس میتواند در روزهای پایانی هفته برگزار شود و حتی با حضور هنرمندان، ورزشکاران و همچنین مسئولان در مناسبتهای خاص، رونق بیشتری پیدا کند و در واقع این زیست میتواند بنایی برای تبلیغ کتاب باشد و ویترینهای سنتی بار دیگر خود را به رخ بکشند. این طرح میتواند حتی به صورت آزمایشی برگزار شود.
درباره تقابل ویترینهای مجازی با سنتی و مدرن چه نظری دارین؟ آیا این ویترینها موازی هم هستند یا مکمل یکدیگر؟
من معتقدم ویترینهای مجازی و مدرن هیچکدام، رقیب یکدیگر نیستند و همه برای تبلیغ و معرفی کتاب کار میکنند. اما کتابفروشان سنتی باید علاوه بر ویترین سنتی حتما از ویترینهای مجازی هم استفاده کنند. یعنی ویترینهای مجازی موقعیت خوبی را برای ویترینهای سنتی و مدرن از نظر تبلیغ و معرفی کتاب پدید میآورند. حتی با اپیدمی کرونا این ویترینهای مجازی بودند که گوی سبقت را از ویترینهای سنتی و مجازی ربودند و تنها کتابفروشانی که از فضای مجازی و حتی ویترین اینستاگرام استفاده کرده بودند، توانستند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و کسانی که سایت یا پیج ضعیفتری داشتند، اکثرا دچار مشکل و ضرر مالی شدند.
بنابراین؛ کتابفروشان در کنار استفاده از شیوههای سنتی حتما باید از ویترین مجازی استفاده کنند. اکنون فروش کتاب از سه راه پیجهای اینستاگرام، سایتها و فروشگاههای آنلاین و حضوری انجام میشود. ویترینهای مجازی با تنوع بیشتر؛ سهم خرید خوبی را به خود اختصاص دادهاند. نکته سوم این است که ویترینهای شیشهای میتوانند با احساس نیاز در مخاطب، کتاب بیشتری را در معرض فروش بگذارند یعنی فرد با حضور در یک کتابفروشی و دیدن کتابها میتواند آثاری که قصد خرید آن را هم ندارد بخرد.
نظرتان درباره بازار کتابهای دستدوم چیست؟ آیا گسترش ویترین دستدوم فروشیها موافقاید؟
من با واردکردن کتابهای دست دوم به ویترین کتابفروشیها و تداخل آنها برای فروش از طریق همه کتابفروشیها و فروشگاههای کتاب موافق نیستم. زیرا کتابها نو باید ویترین خاصی داشته باشند اما در همین میدان انقلاب پاساژ و فروشگاه هایی وجود دارد که به صورت تخصصی کتاب دست دوم میفروشند و بسیار راضی هستند.
به نظر من ورود کتابهای دست دوم به ویترین کتابفروشیها یک بینظمی به وجود می آورد و بهتر است این کتابها در همان مکانهای خاص که قبلا گفته شد؛ به معرض نمایش گذاشته شوند و در واقع ویترینهای خاص خود را برای فروش داشته باشند.
شما چقدر به وجود نظم در ویترین یک کتابفروشی معتقد هستید؟ آیا وجود یک نظم و هارمونی خاص میتواند ویترین یک کتابفروشی را شاخص کند؟
ما از نظر علمی به وجود نظم در بینظمی اعتقاد داریم؛ ضمن اینکه هر ویترینی مخاطب خاص خود را دارد؛ به عنوان مثال ویترین یک کتابفروشی در میدان تجریش یا میدان انقلاب مخاطبان خاص خود را دارند و نمیتوان براساس این که ویترین یک کتابفروشی نامنظم یا بینظم است، گقت این کتابفروشی موفق نیست یا نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. در واقع مهم این است که کتاب در ویترین عرضه شود؛ حتی اگر چینش آن بینظم باشد و رخ نداشته باشد. شاید همان کتابفروشی که از نظر ما و شما ویترینش آشفته و حتی بینظم است؛ مخاطبان خاص خود را داشته و با همان شیوه چیدن ویترین؛ توانسته باشد مخاطب جذب کند.
فکر میکنید دولت چطور میتواند از حیات ویترینهای کتاب حمایت کند؟
یکی از حمایتهایی که دولت میتواند در زمینه حمایت از کتابفروشان انجام دهد، بحث تبلیغ و اطلاعرسانی است؛ یعنی دقیقا همان کاری که ویترینهای کتاب در کتابفروشیها انجام میدهند و کتاب را به مخاطب معرفی میکنند. اگر رسانه ملی را هم یک ویترین برای تبلیغ کتاب در نظر بگیریم، باید گفت؛ این رسانه تنها با معرفی یک کتاب در یک برنامه، میتواند فروش آن اثر را جابهجا کند. بهعنوان مثال؛ در زمینه کتابهای ورزشی که ما بهصورت تخصصی از سال 76 در این حوزه مشغول فعالیت هستیم؛ فقط با معرفی کتاب در یک برنامه ورزشی میتوان رکورد فروش آن اثر را جابه جا کرد.
ویترینهای کتاب چند دسته مخاطب دارند؟
در بحث ویترین کتاب ما با مخاطبان متفاوتی روبهرو هستیم. دسته اول کتاببازها هستند که از روشهای مختلف مانند اینستاگرام، سایتها و خبرگزاریها از انتشار و عرضه کتابها خبر دارند و هنگامی که ویترینها را رصد میکنند، از قبل میدانند چه کتابی میخواهند و حتی پیش از انتشار از زمان عرضه آن اطلاع دارند.
دسته دوم ،دانشجویان و کتابخوانان هستند که لزوما کتابباز نیستند و از روی نیاز درسی و علاقه به یک کتاب خاص وارد بازار کتاب میشوند. ویترین برای این گروه بسیار با اهمیت است. ویترینها برای این گروه از مخاطبان بسیار با اهمیت است زیرا آن ها از طریق ویترینهاست که با تازههای نشر و پرفروشها برخورد میکنند و شاید کتابهای بیشتری هم در این بازید حضوری بخرند که قبلا قصد تهیه آن را نداشتند.
دسته سوم کسانی هستند که اصلا اهل کتاب نیستند و تنها زمانی که کتاب را در ویترین کتابفروشی میبینند؛ احساس نیاز به خرید پیدا میکنند. مثلا یک تعمیرکار هنگامی که در حال قدم زدن است و یک کتاب درباره تعمیر پکیج را در ویترین کتابفروشی میبیند؛ بر اساس نیاز شغلی برای ارتقای مهارت یا علاقهمند بودن به این موضوع؛ آن را خریداری میکند.
بهنظر میرسد برای تقویت ویترین کتاب و کتابفروشیها، سایر حلقههای نشر نیز باید کمک کنند. در اینباره چه نظیری دارید؟
چندسالی است که باب شده ناشران یک جلد از کتاب خود را به عنوان هدیه به کتابفروشان میدهند و بر اساس توافق ناشر با کتابفروش، کتاب را یک مدت معین در ویترین، به نمایش میگذارد. البته به رسم هدیه بودن کتاب؛ او میتواند بعد از مدت توافق، باز هم کتاب را به نمایش بگذارد اما این روند بستگی به استقبال و سپس میزان فروش کتاب دارد و میتواند تا سه ماه هم افزایش پیدا میکند.
از طرف دیگر از آنجا که ویترینهای کتابفروشی معمولا یکماه به یکماه چیدمان میشوند؛ بعد از یکماه میتواند این مدت نمایش افزایش پیدا کند. البته اکنون تعداد کمی از ناشران هستند که کتاب به کتابفروشان اهدا میکنند و در فروشگاههای کتاب این سهم کم است. حتی ناشرانی که از طریق اهدای کتاب میخواهند کتاب را در کتابفروشیها تبلیغ کنند؛ باز هم برای همه آثار خود از این روش معرفی، استفاده نمیکنند.
به نظرم اگر ناشران به سمتی بروند که بتوانند کتابهای خود را از طریق اهدا به کتابفروشان بدهند و آنها یکماه این آثار را در ویترینهایشان به نمایش بگذارند، این ویترینها محل و منبع مناسبی برای معرفی و تبلیغ کتابهای ناشران میتواند باشد.
به نظر شما این روش باعث حذف توزیع کننده ها نمیشود؟
در چند سال اخیر با توجه به کسادی بازار و گرانی کاغذ؛ باعث شد، ناشران از سیستم بازاریابی سنتی فاصله بگیرند و به سمت ویترینهای مجازی بروند که این روش اشتباه است. هر کدام از این جایگاهها؛ فایده خاص خود را دارند و نباید حذف شوند. یعنی ویزیتور یا توزیعکننده یا بازاریاب تاثیر خاص خود را برای فروش و معرفی کتاب دارد. ویترینهای کتاب جایگاه خاص خود را دارند و در عین حال اینستاگرام و فروشگاه آنلاین که ویترینهای مجازی هستند؛ باز هم کارکرد خاص خود را در حوزه تبلیغ و فروش کتاب برای ناشران دارد و هیچ کدام از این ویترینها رقیب همدیگر محسوب نمیشوند؛ بلکه در بحث معرفی و فروش کتاب مکمل هم فعالیت میکنند.
اما متاسفانه در چندسال اخیر؛ ناشران بازاریابهای حرفهای خود را از دست دادند و به سمت فروش و عرضه مستقیم کتاب؛ بهویژه در بخش مجازی وارد شدند. درحالی که هر بخش از چرخه فروش کتاب سهم و تاثیر خود را در یک مجموعه برای ناشر و فروش کتابش دارد. اما در کل مهم نیست کتاب از چه طریقی وارد ویترین یک کتابفروشی بشود؛ یعنی ناشر آن را هدیه بدهد یا از طریق مراکز پخش آن اثر وارد ویترین شده باشد؛ مهم این است که کتاب تا چه اندازه در ویترین مورد استقبال مخاطب قرار می گیرد.
نظر شما