رحیم مخدومی معتقد است که دفاع مقدس معدنی است که تمامنشدنی است. او میگوید: هر شهید، جانباز یا رزمنده حرفهایی برای گفتن دارد. شاید کتابهای منتشرشده از شهدا حدود یکدهم تعداد واقعی باشد.
«جنگ پابرهنه» را درباره زندگی شهید سیدمهدی لاجوری نوشتهاید. کمی درباره این انتخابتان توضیح دهید.
زمان نگارش این کتاب تقریبا سال 1368 بود و هنوز ادبیات دفاع مقدس شکل نگرفته بود. در آن زمان نوشتن کتاب در زمینه ادبیات پایداری و جنگ هشت ساله باب نشده بود. نگارش کتاب در این رابطه توسط چند نفر انگشتشمار و به صورت نادر انجام میشد. در آن زمان چیزی به عنوان سفارش دادن وجود نداشت. انگیزه درونی من باعث شد که در خصوص دفاع مقدس و شهید کاری انجام دهم. شهید سیدمهدی لاجوردی، فرمانده من در دوران جبهه بود. او در شلمچه به شهادت رسید. بر روی ما که از افراد گردان او بودیم تاثیر زیادی گذاشت. هر شخصی که متاثر از موضوعی میشود به نحوی واکنش نشان میدهد. کسانی که در وادی فرهنگ و هنر هستند مسلما به سمت رشتهای که در آن فعالیت دارند، کشانده میشوند. اگر نقاش باشد، آن را به صورت خلق یک تصویر، اگر خوشنویس باشد، به صورت یک متن زیبا و شاعر، به صورت سرودن شعر آن را نشان میدهد. من هم در سرودن شعر و نوشتن فعالیت داشتم. در همان زمان جنگ و در جبهه متونی را نوشتم. بعد از اتمام جنگ، حسرت جبهه و دفاع مقدس بیشتر شد و انگیزه درونی در من غلیان پیدا کرد. بنابراین رو به خاطرهنویسی آوردم. قبل از این کتاب خاطرات به صورت یادداشتهایی کوچک به روزنامهها ارسال و منتشر میشد. کمی بعدتر دفتری توسط مرتضی سرهنگی و آیتالله بهبودی در حوزه هنری تاسیس شد که کار کتاب در زمینه دفاع مقدس انجام میدادند. با آنها ارتباط برقرار کردم و برای اولین بار موضوع کتاب مطرح شد. با تشویق این دوستان کتاب «جنگ پابرهنه» را نوشتم.
این سالها مردم از کتابهای دفاع مقدس استقبال خوبی دارند. به نظر شما دلیل این اقبال چیست؟
به دلیل بومیبودن آن است. این آثار تقلیدی نیست. برای همین کشور و دیار است. هر چیزی که برای خود انسان و دیار او باشد در اصل دغدغه او باشد، گرایش به سمت آن هم بیشتر است. افراد جامعه با آن موضوع درگیر هستند و مسئله خودشان است. دومین دلیل اینکه یک اتفاق خیلی بزرگی در یک مقطع تاریخی این کشور رخ داده است. رویدادهای بزرگ، شگفتانگیز و تاثیرگذار از ذهن مردم پاک نمیشود. چون ممکن است در چند قرن یک چنین اتفاق بزرگی رخ دهد. به ویژه اینکه این اتفاق افتخارآفرین باشد. در آن حماسهای رخ داده و ملت از آن سربلند بیرون آمده باشند. طبیعتا گرایش و توجه را خیلی بیشتر میکند. مردم دوست ندارند این را از ذهن پاک کنند و همیشه لذت میبرند. یک طرف قضیه میگوییم جنگ. جنگ چیزی جز خرابی، ویرانی، سوگ و ازدستدادن نیست؛ اما ما که نجنگیدیم؛ بلکه دفاع کردیم و این دفاع لذتبخش و افتخارآفرین است؛ چرا که ارزشها، غیرت، حماسه، شجاعت و ... یک ملت را به رخ میکشد. کدام انسان است که از شجاعت، پهلوانی، ایثار و گذشت و فداکاری بدش بیاید؟ این جزء فطرت انسان است که همه آدمهای روی زمین از ویژگیهای مثبت لذت میبرند و دوست دارند خودشان این ویژگیها را داشته باشند. جنگ هشت ساله نسبت به تاریخ ایران در یک مقطع کوتاه زمان رخ داده است. به طور فشرده رخدادهای بسیار بسیار بزرگی به عرصه ظهور درآمده است. بنابراین این فشردگی نیاز به سالهای متمادی دارد که دانه به دانه خودش را نشان دهد. مقام معظم رهبری میفرمایند: «این جنگ، گنج است. آیا ما خواهیم توانست آن را استخراج کنیم» به عبارتی معدنی است که تمام نشدنی است. هر شهید، جانباز یا رزمنده حرفهایی برای گفتن دارد. شاید کتابهای منتشر شده از شهدا حدود یک دهم تعداد واقعی باشد. موضوع ادبیات دفاع مقدس یک موضوع همگانی، مردمی و افتخارآفرین است. هر چه هنرمند بتواند بیشتر به حقایق دفاع مقدس نزدیک شود به همان اندازه در ارتباط با مخاطب و جامعه هم موفقتر است. بازخورد آن استقبال بینظیر مخاطب از این آثار خواهد بود.
به نظر شما نسل جوان با این کتابها ارتباط برقرار میکند؟
بله. اگر ما بتوانیم به درستی انعکاس دهیم به یک تصویرسازی نزدیک به واقع میرسیم. که این تصویرسازی باعث نزدیکی فرهنگ میشود. هر چه فرهنگ نزدیکتر شود به همان میزان استقبال هم بیشتر میشود.
نوشتن بر اساس خاطرات یک رزمنده یا خاطراتی که دیگران از او دارند، کار دشواری است و دومی سختتر. اما با اینحال افراد زیادی برای نوشتن سراغ کتابهای خاطره میروند. چرا؟
رسیدن به حقیقت. یک هنرمند باید تمام تلاش خود را انجام دهد با واقعیتی که بوده خودش را بیشتر نزدیک کند. خاطره برتر نیاز به آب بستن و بلف ندارد. احتیاجی به مبالغههایی که ساخته و پرداخته نویسنده است، ندارد. یک موقع ممکن است برعکس هم اتفاق بیفتد. نویسنده حقیقت را نمیتواند پیدا کند و در نگارش بسیار سست عمل میکند. در خاطرهنگاری به رنگ و لعاب نیست چون اصل موضوع بسیار جذابتر و تاثیرگذارتر است.
به نظر شما خاطرهنگاری چقدر میتواند در خدمت رمان و فیلم قرار بگیرد؟
داستانهای کوتاه و بلند و چه رمان با خاطرات اقتباس میشوند. رمانها به صورت مستقیم و غیرمستقیم یا حتی خودآگاه یا ناخودآگاه از خاطرات الهام میگیرند. تجربه انسانها به علاوه تخیل رمان و داستان میشود. بین خاطره و رمان وجه اشتراک زیادی وجود دارد. یکی از این اشتراکها عناصر اصلی هستند. در داستان مهندسی اطلاعات و جایگذاری افراد توسط نویسنده انجام میشود. حذفواضافهها به شخصیتهای یک خاطره سبب میشود آن را به یک رمان یا داستان تبدیل کند.
دغدغه شما در نگارش ادبیات پایداری و خاطرهنویسی چیست؟
آرزو ما این است که بتوانیم این حوزه ادبی را در تمام جهان عرضه کنیم. البته گامهای خوبی برداشته شده و حدود 400 عنوان کتاب در این زمینه به زبانهای مختلف ترجمه شده است. ولی این میزان خیلی کم است و بسیار جای کار دارد. باید این اتفاق بیفتد چون جهان تشنه این معارف انسانی است. میتواند بسیار انسانساز و سبب رشد اخلاق افراد در جامعه شود. طبق بیان مولای ما امیرالمومنین: «کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا» یعنی با ظالم همیشه در خشم و جدال باش و یاریگر مظلوم باش. این نیاز تمام بشریت است. این نیاز را میتوان در قالب ادبیات، به بشر هدیه داد.
نظر شما