به عنوان حسن مطلع انگیزه خود را از نگارش «قرنهای بی زمان» توضیح دهید.
یکی از انگیزههای من از نگارش این اثر نمایش عظمت عطار از حیث ساختار ادبی و هنری بود. عطار تنها عارفی است که توانسته افکارش را در ساختار هنری عرضه کند. مثنوی مولانا داستانهای بیشتری دارد؛ ولی فاقد ساختار هنری به گونه آثار شیخ عطار است. شیخ عطار آشنایی زیادی با روایت و داستاننویسی داشته و به حق شیخ محمود شبستری تاکید میکند که «مرا از شاعری خود عار ناید/ که در صد قرن چون عطار ناید» و مرحوم فروزانفر نیز میگوید «عطار شاعر قرنهای آینده است». همچنین در این کتاب که چهار سال تالیف آن طول کشید، تلاش کردم برای نخستین بار خواننده تمام آثار عطار را بهطور پیوسته بشناسد؛ چراکه اعتقاد دارم تمام آثار این عارف بزرگ مانند حلقههای زنجیر به هم متصل هستند.
چرا در این کتاب به منطقالطیر توجه خاص داشتهاید؟
در این کتاب تلاش شده به پرسشهایی از جمله معنی واقعی کلمه منطقالطیر و انواع سلوک عارفان در طول تاریخ و عرفان خاص عطار که در منطقالطیر در قالب طیکردن هفت وادی مطرح شده پرداخته شود. کتاب «قرنهای بیزمان» هفت فصل دارد که اشارهای نیز به هفت وادی میکند. فصل نخست از منطقالطیر قرآنی تا منطقالطیر عرفانی، فصل دوم هفت وادی، فصل بعد سایه یا خورشید، فصل چهارم ابن عربی و عطار؛ معماران نظریه وحدت در فرهنگ اسلامی- ایرانی، فصل پنجم اکتشاف متن؛ تحلیل مبانی ساختاری- معنایی روایتهای عطار، فصل ششم سیمرغ؛ خودکامه یا خدا و فصل نهایی نیز در جدال نقش با نقاش را شامل میشود. هر فصل این کتاب از منظری به عرفان عطار پرداخته و در عین حال میان مطالب پیوستگی وجود دارد. همچنین در این اثر از شعر به میزان کفایت و برای شاهد مثال استفاده شده و در سراسر کتاب نگاهی معرفتشناختی و تحلیلی وجود دارد.
درباره عرفان عطار متجلی در آثارش توضیح دهید.
در فصل چهارم کتاب اشاره شده که عطار و ابن عربی معماران تمدن وحدتگرا هستند و اینکه آیا انسان با خداوند یکی میشود یا خیر؟ وحدت وجود دو معنی دارد. یکی مذموم و دیگری ممدوح و وحدت وجود مورد اعتقاد مولانا نیز از عطار و نیز ابن عربی گرفته شده است؛ با این تفاوت که مثنوی مولوی ساختار هنری واحدی ندارد و بیشتر به بحثهای کلامی اشاره میکند؛ ولی خدا در منطقالطیر عطار آن بالاها و دور از دسترس نیست و سیمرغ نماد حق تعالی است. به اعتقاد عطار انسان محترم است ولی نامحدود نیست. سی مرغ در منطقالطیر عطار بر خلاف رسالهالطیور غزالی خادم نمیشوند بلکه با سیمرغ یکی میشوند.
عطار چه تاثیری بر عرفان اسلامی گذاشته است؟
عطار توانست زبان عرفان را ساده و نمادین کند. با اینکه عطار در پرده تندتر از حلاج است، توانسته با زبان رمز و اشاره غیرمستقیم عقاید عرفانی خود را بیان کند و در امان بماند و میتوان گفت که حلاج و شیخ صنعان عطار تحقق یافتهاند.
رابطه خدا و انسان از منظر عطار چگونه است؟
برای پاسخ به این پرسش باید توجه داشت که سه نوع رابطه را میان انسان و خدا قایل شدهاند، یکی نگاه خالق و مخلوقی که خدا را بالاتر میداند، دیگری صدور و فیض که معتقد است انسان فیض الهی و بخشی از حق تعالی است، دیگری نیز وحدت مورد اعتقاد عطار است که اشاره دارد، انسان میتواند با سیمرغ (خداوند) یکی شود.
آیا عرفان عطار و مولانا متفاوت است؟
بله؛ در جهان مولانا همهچیز زیباست؛ ولی عطار با نظام احسن مشکل دارد. مولانا اهل پذیرش است؛ اما عطار عرفان اعتراضی و ستیزشی دارد.
نظر شما