در آیین رونمایی رمان «بداهه در لامینور» در مشهد مطرح شد:
«بداهه در لامینور» بیانگر گمگشتگیِ پیوستهی انسانمعاصر
رمان «بداهه در لامینور» به قلم «مرجان صادقی» که در 406 صفحه رقعی توسط نشر ثالث منتشر شده است، شب گذشتهی در مشهد رونمایی و بررسی شد.
در ابتدای این مراسم، «حسین لعلبذری» نویسنده و مجری این نشست با بیانِ اینکه «بداهه در لامینور» نثری پاکیزه و روایتی درست دارد، گفت: این کتاب از جستجوی یک آگهی آکواریوم در دیوار شروع میشود و این بهانهای برای ورود شخصیتهای متعدد به داستان میشود و هرچه کتاب جلوتر میرود مشاهده میکنیم که شخصیتها مانند دانههای زنجیری هستند که کلی منسجم و مجموعهای مرتبط را تشکیل میدهند. شخصیتها در این اثر بهنوعی در پی ترمیم خلا و تنهایی خود هستند؛ اما باید بدانیم که بحران، نقطهی عطف این رمان است که موجب اشتراک این شخصیتها و اتصال آنها میشود. یکی از نکات بارز این کتاب توصیفهای پختهی آن است که بهخوبی به شناخت شخصیتها کمک میکند و دوم جانمایی شخصیتها است؛ برخی شخصیتها در فصلهای اول کمرنگ هستند و بعد در فصلهای انتهایی پررنگ میشوند و در نهایت به پیوند نهایی که همان کامل کردنِ معنای کتاب است، منجر میشوند.
«لعل بذری» طرح و پیکرهی «بداهه در لامینور» را منظم و حسابشده دانست و افزود: ذهن منظم نویسنده در پیکره و ساختار داستان جاریست. مشخصا نویسنده برای طرح این داستان خیلی زمان گذاشته است؛ چراکه همهچیز جدولبندی شده پیش رفته است. اول فکر میکنیم شخصیت اصلی بهمن است، بعد با نیل مواجه میشویم و بعد به آیدا و ثریا برمیخوریم. چیدمان صحنهها هوشمندانه است. «بداهه در لامینور» گامی رو به جلو در رمان فارسی است. جای خالی این دست کتابها در ابیات معاصر ما حس میشود؛ چراکه داستانهای امروز یا به شدت عامهگرا هستند یا خیلی مخاطب خاص دارند؛ اما «بداهه در لامینور» پلی بین این دو دسته است.
در ادامهی نشست «فرهاد هاجری»، استادیار دانشگاه در مورد این کتاب گفت: هرمخاطبی با خوانش هر کتاب به دریافتِ خاص خودش از آن اثر میرسد و اینکه مخاطب با چه پیشینهای اثر را میخواند نیز بر درک و دریافتِ او موثر است. بنابراین شاید دریافت من با دیگری متفاوت باشد؛ اما در مورد این کتاب فکر میکنم که «بداهه در لامینو» را باید در بستر تنهایی بررسی کرد؛ چراکه ویژگی تمام شخصیتهای این کتاب تنهایی عمیقی است که تمامیشان با آن درگیر هستند و ما در ابعاد مختلف میتوانیم این تنهایی را مشاهده کنیم.
این منتقد ادبی با اشاره به اینکه شخصیتها در این اثر درگیر فردیت هستند، ادامه داد: تنهایی در این کتاب چند ویژگی دارد؛ یکی اینکه مسببان تنهایی شخصیتهای این داستان، با آنها ارتباطی سببی و نسبی دارند. دوم اینکه تمامی شخصیتها بهدنبال اتفاقی هستند که توسطِ آن زندگی کنونیشان را معنادار کنند و خود را از منجلاب تنهایی بیرون بکشند. کنش و واکنشها در این داستان هوشمندانه است. کنش رفتاری معنادار است که شخصیتها آگاهانه به دنبال انجام آن هستند؛ مثل آیدا، عنایت و ثریا. اینها از طریق کنشی آگاهانه به دنبال جبران این تنهایی هستند؛ مثلا یکی با جستجوی پدر و خانوادهاش به دنبال تغییر مسیر زندگیاش است؛ یکی بهدنبال رابطه است و.. . دسته بعد واکنش شخصیتهاست؛ یعنی افراد حالتی منفعل دارند و در فضایی گرفتار آمدهاند که نمیتوانند آگاهانه تصمیم بگیرند. آرزو و عنایت چنین رفتاری در این کتاب دارند.
هاجری این رمان را کاملا متناسب و متاثر از جامعهی امروز ما دانست و تاکید کرد: در «بداهه در لامینور» اغلب شخصیتها سنتی نیستند و برعکس زنانی هستند که میتوانند راحت دست از ارتباطات سنتی بردارند. یکی از شخصیتهای جذاب داستان آرزو است که خانواده اش را رها کرده بود؛ و معرف وضعیت دختران امروزی ماست. این موضوع خودش را در تقابل با شخصیتهای سنتی مثل بهجت به خوبی نشان میدهد. در نهایت من معتقدم تمام انسانهای این کتاب تنها هستند.
«مهشاد عزیزی»، منتقد ادبی نیز در ادامهی این مراسم غلظت زنانگی این کتاب را زیاد دانست و افزود: این اثر نثری قوی و پرجان داشت. نکتهی ارتباط دهنده این داستان این است که این کتاب شبیه ماست. مبین طبقهی متوسطی است که درگیر موقعیتهای اگزیستانسیال و رنج مدام و گمگشتگیِ پیوسته هستند و این خصوصیات در تکتک لحظات داستان وجود دارد. من زمان خوانش این کتاب، تنهایی هرکدام از آدمهای این اثر را جزیرهای میدیدم که در انتها به هم پیوند خوردند و در نهایت، تنهایی بزرگتری را بهوجود آوردند. «بداهه در لامینور» همچنین تصویرسازی بسیار خوبی هم داشت؛ چراکه خیلی سینمایی بود و نویسنده ما را داخل خانهای میبرد و تمام افراد و اشیای آن خانه را به ما معرفی میکرد؛ نه به این معنی که تخیل مخاطب را کم کند. ضمن آنکه نشانهگذاریها هم در این کتاب خیلی به سینما نزدیک بود؛ چراکه انگار مخاطب را باهوش دانسته و به او احترام گذاشته است. ما در داستانهای اخیر با مبهمگوییهای سانتیمانتال مواجه هستیم؛ اما نویسندهی این کتاب، از این فضا فاصله گرفته واتفاقا فرم این داستان هم فرمی درهمآمیخته است که کاملا درست انتخاب شده است.
در انتهای این نشست، «مرجان صادقی»، نویسندهی کتاب «بداهه در لامینور»، ضمن خواندن بخشهایی از این کتاب، در خصوص شکلگیری این اثر گفت: شیوهی نوشتنم اینگونه نیست که از ابتدا بدانم چه چیزی مینویسم. بنابراین در این کار هم در ابتدا نمیدانستم که قرار است به رمان تبدیل شود و لذا برای آن طرح نداشتم و زمانی که به شخصیت فریدون رسیدم، میخواستم این شخصیت را حذف کنم؛ اما متوجه شدم که باید بماند. همچنین اینکه میدانستم اگر بخواهم در مورد گرفتن حق بانوان بنویسم، باید به «آواز خواندن» بانوان بپردازم و در نهایت هم از همین مدخل وارد شدم.
این نویسنده افزود: داستان را با نیل نوشتم و قرار بود داستانی کوتاه باشد؛ اما فوت پدر نیل با فوت پدر خودم مواجه شد و یکسال این قصه را کنار گذاشتم. اما جایی که احساس کردم فاصلهی درست را با نیل گرفتهام و او دیگر شبیه من نیست دوباره شروع به نوشتن کردم. دغدغهی من این بود که تمام ما به هر صورت جدا از اینکه به ابزارهای ارتباطی متعدد دسترسی داریم؛ اما در حال دورشدن از یکدیگر هستیم. روابط ما دیگر باکیفیت نیست؛ اما دوست داشتم غیرمستقیم بگویم که چرا کیفیت زندگی ما تغییر کرده و تا کجا قرار است پیش برود؟
نظر شما