زینب کاظمخواه معتقد است: از فواید ترجمه پروژهمحور این است که مترجم روی آن موضوع اشراف پیدا میکند و همین باعث میشود که ترجمهها از اعتبار بیشتری برخوردار شوند. گرچه موضوعی کار کردن در ترجمه خوبیهایی دارد اما میتواند آفتهایی هم داشته باشد اینکه خود مترجم به مرور ممکن است دچار دلزدگی در ترجمه شود.
در گفتوگوهایی که پیشتر در ایبنا منتشر شد، به سراغ مترجمانی رفتیم که برای ترجمههای خود پروژه فکری تعریف کرده و در آن حیطه ترجمهها را پیش بردهاند. زینب کاظمخواه نیز از جمله مترجمانی است که با پروژه فکری کار کرده و عمده تمرکز خود را بر دیکتاتورشناسی قرار داده است. کاظمخواه تا به حال ترجمههای مختلفی را با موضوع دیکتاتورها و ابعاد گوناگون زندگی آنها در اختیار خوانندگان گذاشته است، از زندگی زیر سلطه حکومتهای دیکتاتوری چون کره شمالی تا جنبههای شخصیتر زندگی دیکتاتورها مانند تربیت فرزندان و روایت آشپزهای دیکتاتورها از آشپزی برای آنها.
او در مورد علت انتخاب یک موضوع مشخص و تعریف پروژه فکری برای ترجمههای خود به ایبنا میگوید: یکی از فواید ترجمه سوژههای شبیه به هم این است که مترجم روی آن موضوع اشراف پیدا میکند و همین موضوع باعث میشود که ترجمهها از اعتبار بیشتری برخوردار شوند. گرچه موضوعی کار کردن در ترجمه خوبیهایی دارد میتواند آفتهایی هم داشته باشد اینکه خود مترجم به مرور ممکن است دچار دلزدگی در ترجمه شود. دلیل شخصی من برای کار کردن در زمینهای خاص خیلی ناخودآگاه شکل گرفته و در ابتدا بیشتر قصدم این بود که روی کتابهایی که مستند داستانی هستند و حالت گزارشگونه دارند کار کنم تا اینکه بخواهم مثلاً صرفاً دنبال کتابهایی در حوزه دیکتاتوری باشم اما دلبستگی به روایات مستند خیلی اتفاقی مرا در سمت و سوی کتابهایی قرار داد که مستند داستانیاند اما به موضوع دیکتاتورها میپردازند.
کاظم خواه اما داشتن و تعریف پروژه فکری را یکی از الزامات کار ترجمه میداند و توضیح میدهد: داشتن طرح و پروژه ذهنی نهتنها برای کار ترجمه بلکه برای هر کار دیگری هم لازم است. اما اگر بخواهم صرفاً درباره ترجمه حرف بزنم باید بگویم ریختن طرح از قبل و داشتن پروژهای در طول مسیر ترجمه باعث میشود که مترجم از این شاخه به آن شاخه نپرد و درباره یک موضوع خاص دید تحقیقاتی داشته و کتابهایی در این زمینه ترجمه کند. در ضمن با این کار مخاطب هم در سیر مطالعاتیاش مسیر مشخصی را به راحتی دنبال خواهد و در این مسیر کتابهایی که علاقه شخصی یا تحقیقاتیاش است به راحتی پیدا میکند. همانطور که اشاره کردم هر چند به شخصه و ابتدا این داشتن طرح و پروژه بلندمدت را در ذهنم نداشتهام اما به مرور این موضوع شکل گرفت و پروژهای بلند مدت را در ذهنم طراحی کردهام که بر اساس آن پیش میروم و کتابهایی که ترجمه خواهم کرد که خط ارتباطی مشخصی باهم دارند.
کاظمخواه در مورد چالشها و مشکلات این شیوه از ترجمه نیز به ایبنا عنوان میکند: هر ترجمهای با هر موضوعی قطعاً چالشهای خودش را دارد. اما به طور خاص در ترجمههایی از این دست گاهی به تکراری بودن موضوعات بر میخورید و گاهی به دلیل اینکه چند اثر درباره موضوع خاص ترجمه کردهاید دچار اعتماد بهنفس شده و به اطلاعات قبلیتان بسنده کرده و آنها را سنگ معیار قرار میدهید، بدون اینکه جستجو کرده و از صحت مطلب مطلع شوید.
این مترجم در پاسخ به این پرسش که علت اقبال به ترجمههای پروژهمحور در سالهای اخیر را باید ناشی از نیاز مخاطبان دانست به یا خواست و سلیقه مترجمان توضیح میدهد: قطعاً بازار نشر این طور میطلبیده که هم ناشران و هم مترجمان به سمت ترجمههای پروژهمحور گرایش یافتهاند. ضمن اینکه به نظر من این شیوه باعث میشود که از پراکندگی موضوعات کاسته شود و خواننده به جای جستجو در میان کتابهای متعدد در کتابفروشیهای مختلف درباره موضوعی که علاقهاش است یا قصد تحقیق رویش دارد با چند کتاب یک مترجم به مقصودش برسد. در واقع میتوان گفت که این افزایش انتشار این کتابها به خاطر نیازی دو سویه است، یکسویش درخواست مخاطب است و سوی دیگرش سود ناشر.
او در مورد ادامهدادن روند ترجمه پروژهمحور در آینده کاری خود نیز به ایبنا میگوید: فعلاً که قصدم ادامه این روند است؛ البته ممکن است در این میان هم از سر ملال کتابهایی غیر از آنچه ترجمه کردهام، ترجمه کنم.
نظر شما