نلی محجوب، کارشناس و مترجم حوزه کودک و نوجوان گفت: سرعت حرکت نویسندگان ما نسبت به بچهها، در استفاده از فضاهای مجازی، المانها و ابزار آن کم است و مثل این میماند که بچهها به پایان خط دو نزدیک هستند و نویسندگان همچنان با فاصله معنیداری در پی آنان میدوند.
مترجم کتاب «نگرانیهای قلمبه ای»تصریح کرد: بنا نیست نویسندگان ما، تماما آثار فاخر خلق کنند. ما به عنوان نویسنده میتوانیم به موضوعات روز بچهها بپردازیم. این آثار ممکن است صرفاً در حال حاضر کاربرد داشته باشند و مورد نیاز بچهها باشد و از ملزومات دنیای امروز بچهها باشند ولی نویسندگان باید به آنها بپردازند؛ چراکه پرداختن به این مقولات توسط نویسندگان باعث میشود که بچهها به کتابها نزدیک شوند و طعم شیرین خواندن به مفهوم جلب لذت را، به آنان بچشاند و موجبات آشتی بچهها با کتاب را فراهم کند.
این مترجم ادبی در پاسخ به این سوال که تأثیر فضایی مجازی بر میزان مطالعه کودکان و نوجوانان را چگونه ارزیابی میکنید، گفت: شاید بهتر آن باشد که اول یک سوزن به خودمان و بعد یک جوالدوز به دیگری بزنیم. ما به عنوان افراد بزرگسال تا چه اندازه جذب چنین فضاهایی شدهایم؟ و در همین اثنا چقدر درگیر مطالعه هستیم تا بتوانیم از بچهها بخواهیم که بر این فضاهای جذاب غلبه کنند؟ حقیقت این است که بسیار، روی تمام جنبههای این فضا فکر میشود. این ابزار و برنامهها «گروههای فکر» دارند و گروهی از روانشناسان آنقدر حساب شده برای جذب در چنین فضاهایی کار میکنند که شاید در وصف ما نگنجد.
مترجم کتاب «زنانی که تاریخ را تغییر دادند» افزود: ما بدون آنکه بدانیم و بفهمیم به شدت جذب آنها میشویم. برای مثال فضای بازیها، آنقدر جذاب و با کیفیت است و آنقدر بچههایی را که بهعنوان گیمر در چنین فضاهای کار میکنند، خوب جذب میکند که قابل مقایسه با هیچ چیز نیست. بچهها در فضای مجازی خود میتوانند دنیایی را که دوست دارند بسازند و آن را هدایت کنند. این انتخاب از نوع پوشش تا انتخاب نوع ارتباطات و خیلی چیزهای دیگر را شامل میشود و صد البته که در کتابها دامنه انتخابها محدود است. این یعنی یک رقابت نابرابر.
مترجم «خانم مینگو و دردسرهای هوای بد» تاکید کرد: در چنین شرایطی این که مربی، والدین یا جامعه بخواهند چنین فضایی را ایجاد کنند و تعادلی در این ماجرا برقرار کنند تا کتاب هم بخشی از زندگی بچه بشود، به مهارتهای مربی، معلم و مروجان بستگی دارد و با توجه به شرایط اقتصادی فعلی و ماجرای کرونا این کار خیلی سخت است. میدانم که بسیاری خواهند گفت که کسی که بخواهد کتاب بخواند، میخواند. بله؛ ولی به هر حال سیر کردن شکم اولویت اول برای همه است.
این عضو انجمن نویسندگان کودکان و نوجوانان با طرح این پرسش که نویسندگان و مترجمان ما تا چه اندازه با فضای مجازی و امروزه نوجوانان آشنا هستند؟ گفت: نوجوانان به اقتضای سنشان در فضا و حال و هوای خاصی زندگی میکنند. دیالوگهای آنان شکل خاصی است و به سختی غیر را در گروههایشان میپذیرند. ارتباط گیری با نوجوانان توان بالا میخواهد تا حداقل با دنیای آنان آشنا شویم و کلماتشان را بفهمیم. گاهی اوقات حتی لازم است برای اینکه بگوییم ما، از خودتان هستیم ناچار میشویم چند تا از کلمات آنان را به کار ببریم. اما نویسندگان ما چقدر سعی کردهاند به نوجوانان نزدیک بشوند و این فضاها را به منظور تاثیرگذاری بشناسند؟ چند نفر از نویسندگان ما، فضای ارتباط مستقیم با مخاطب دارند؟ اغلب ما صرفا یک اینستاگرام داریم و به معرفی آثارمان در این فضا بسنده میکنیم. در حالی که به شدت نیازمند ارتباط مستقیم و مستمر با مخاطبانیم.
مترجم «مجموعه کاپیتان سبیل آتشی» تصریح کرد: فکر میکنم مدل دیگری که ما میتوانیم دنبالش باشیم مدلی است که در اغلب سایتهای نویسندگان خارجی دیده میشود. لایوهایی که آنان با بچهها میگذارند از اتفاقات خوبی که نویسندگان ما هم میتوانند برای خود داشته باشند. من اخیراً به لطف بچهها در این لایوها که در باشگاه کتاب افق ایجاد شده است مشارکت دارم. جالب است که بچههای کتابخوان خودشان همه کارها را انجام میدهند؛ از صفر تا صد. بچهها در آنجا در مورد کتابها حرف میزند و فضای گپوگفت خوبی برپاست. اما، ما چند تا از این فضاها داریم که به واسطه آنها، رقابت شکل بگیرد. یا چقدر ما، در نشر خود از گروه یا اتاق فکر استفاده میکنیم؟ اتاقهای فکری که کارشان فکرکردن راجع به این ماجراست که چه کار کنند تا بچهها جذب کتابها شوند. چگونه میتوان یک فضای جذاب برای جذب بچهها ساخت. فضاهایی که بچهها خودشان را عضوی از آنها بدانند و راحت باشند. چون راحت بودن ملاک مهمی است تا بچهها خودسانسوری نکنند.
مترجم کتاب «اسب سحر آمیز» با تاکید بر اینکه ما یک بسته ناقص در این زمینه را در اختیار داریم، گفت: نویسندگان ما باید فضای مجازی و انواع ابزارهای آن را بشناسند و برای ارتباطگیری با مخاطب کودک و نوجوان و شناخت دنیای درونی آنان بعضا خود را، به اندازهای تنزل بدهند که بتوانند وارد دنیای آنان شوند. نیازهای بچهها را در همان فضاها و دیالوگها ببیند تا بتواند به خودشان در قالب اثری برگرداند. بپذیریم که دنیای کودکی ما، با دنیای امروز بچهها فرق دارد. ما در زمانی زندگی میکردیم که یک یا دو کانال تلویزیونی بیشتر نداشیم. خودمان هم میدانیم که برنامههای آنها چه بود. هیچ چیز دیگری هم برای انتخاب نداشتیم. پس ناچار بودیم همان کتابها رو هر آنچه که هست را بخوانیم.
وی افزود: البته کتابها به ما فرصت تخیل میدادند. ما آنجا شکل شخصیتها را آنطور که دلمان میخواست تصور میکردیم؛ لحنشان و صدایشان را در ذهن خود میساختیم؛ اما، الان همه اینها در بازیهای بچهها هست. به صورت کاملا طبیعی و قدرتمند. بچهها در بازیهای امروز قدرت انتخاب دارند و میتوانند بهراحتی تخیلاتشان را عینیت دهند. این فضاها حقیقتاً بخش جدانشدنی زندگی بچههای امروز است. یعنی یک چیز بسیار قوی که رقابتکردن با آنها بسیار سخت است و همانطور که اشاره کردم نیازمند یک اتاق فکر متشکل از متخصصان جامعهشناس روانشناس و افرادی که کاملاً روح و روان و خواستههای بچهها بشناسند، است.
این مترجم ادبی تاکید کرد: این کار طوری است که اگر بخواهیم در آن موفق شویم باید الزاما از بچهها هم کمک بگیریم. چون این بچهها، بچههای بسیار متفاوتی هستند. درست هست که اطلاعات آنان عمیق نیست ولی بهشدت وسیع و متنوع هست و رقابتکردن با حجم این اطلاعات مستلزم این است که بِدَوی تا بتوانی خودت را به آنها برسانی. چون اگر از آنان عقب بمانی، فاصله زیادی ایجاد میشود. بهعنوان نویسنده، معلم یا والد؛ فرقی نمیکند. اینقدر این فاصله زیاد میشود که دیگر پرکردن آن دشوار است.
نیلی محجوب در پایان گفت: اگر نویسندگان میخواهند به بچههای امروزی برسند. باید دنیای امروز آنان، ابزارهایشان، اپلیکیشنها، شخصیتهای روز مورد علاقه آنان و... را بشناسند تا بتواند به آنان نزدیک شود. الزامی نیست که همه ما آثار فاخر بنویسیم. یک نویسنده میتواند صرفا داستان جذاب روز بنویسد. فقط برای آشتی بچهها با کتاب و خواندن. او، میتواند از همان المانهای روز استفاده کند. حالا با هرچیزی که میخواهد ارایه دهد تا لذت خواندن که مدنظرش هست منتقل کند. به هر حال ما خیلی عقبیم و باید خیلی کار کنیم. خوشبختانه نویسندگان جوانی وارد کار شدهاند که به این فضاها نزدیکترند و این جای امیدواریست. چون اینان در آثارشان به مسائل روز بچهها، نیازهای آنان و به اتفاقات اجتماعی امروز روز آنان و حتی اتفاقات محیطزیستیشان توجه دارند و اینها را باید به فال نیک گرفت و نباید سیاه نگاه کنیم؛ ولی سرعت امروزهروز بچهها به نسبت سرعت نویسندگان همچنان زیاد است و ما باید در پس آنان بدویم.
نظر شما