جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ - ۰۸:۱۰
فراز و فرودهای زندگی پدر موشکی ایران؛ داستان شکل‌گیری یگان موشکی

نویسنده کتاب «خط مقدم» با اشاره به تعبیر مقام معظم رهبری از شهید طهرانی‌مقدم با ‌عنوان دانشمند برجسته، پارسای بی‌ادعا و سردار عالی‌قدر، گفت: شهید طهرانی‌مقدم به دلیل این‌که شخصیتی چندوجهی داشت، برای همه اقشار جامعه جذابیت دارد و می‌تواند اسوه و الگویی مناسب برای جوانان باشد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، آبان، ماه شهید طهرانی‌مقدم است. او متولد ششم آبان 1338 است و جاودانه شدنش نیز در شامگاه 21 آبان 1390 رقم خورد. حاج حسن، مرد کارهای سخت روی‌ زمین‌مانده بود. تا کاری که راه انداخته بود روی روال می‌افتاد، می‌سپردش به دیگری و می‌رفت سراغ کار بعدی. سازمان جهاد خودکفایی را هم خودش راه انداخت. آن هم وقتی که احساس کرد مفهوم کار جهادی کردن، در حال پاک شدن از دایرة‌المعارف مردم است.
 
جوانی که در دانشگاه مقاومت، فارغ‌التحصیل شد؛ از صدام تا سران صهیونیستی و آمریکایی برای سرش جایزه گذاشتند و کابوس بی‌پایان لشکریان شیطان و امیر لشکریان خدا شد. همرزمانش که با او زیسته‌اند و در رکاب او سال‌ها طی طریق کرده‌اند، اذعان دارند که اطرافیانش اگرچه می‌دانستند او از تبار بزرگان است، اما وسعت روحش را نمی‌شناختند. پست و مقام برای او پست و زیر بود و تا لحظه آخر به خلق کارهای بزرگ می‌اندیشید و هیچ درجه‌ای در شأن او نبود.
 
مقام معظم رهبری در پیام تسلیت خود به‌مناسبت شهادت جمعی از پاسداران در پادگان شهید مدرس، سردار شهید حسن طهرانی‌مقدم را «دانشمند برجسته و پارسای بی‌ادعا» خطاب کردند.
 
نقش موشکی در جنگ موضوعی است که همواره در آثار مکتوب مورد غفلت قرار گرفته است. ازجمله آثاری که در این زمینه منتشر شده می‌توان به «ستارگان راه روشن»، «پاییز 63»، «با دست‌های خالی»، «خط مقدم» و «مردی با آرزوهای دوربرد» اشاره کرد. کتاب «خط مقدم» روایتی داستانی و مستند از میانه خط زندگی حسن طهرانی‌مقدم است که در سالروز تولد شصت‌ویکمین سالگی این شهید عزیز از سوی انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد. این اثر فاخر که تقدیر شده در هفدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس است، به‌دور از تخیل و رویاپردازی‌های نویسندگی به نگارش درآمده و از مرداد سال 63 تا دی سال 65 را شامل می‌شود. مقطعی که اتفاقا پر از حادثه و موانع پیچیده است. پر از «نمی‌توانی‌ها» و «دیگر نمی‌شودها»، پر ازجمله «اینجا دیگر آخر خط است».
 
همچنین، کتاب «مردی با آرزوهای دوربرد» یادبودی برای شهید حسن طهرانی‌مقدم است که ناگفته‌هایی از زندگی این شهید را بیان کرده است. نویسنده در این کتاب سعی کرده در 35 روایت، زندگی شهید سردار حاج حسن طهرانی‌مقدم را از جوانی تا شهادت روایت کند و البته سیر تاریخی در این نوشته‌های داستان‌گونه رعایت نشده و مثلا اولین روایت مربوط به روز شهادت حاج حسن و همراهانش است.
 
به‌مناسبت دهمین سالگرد شهادت شهید حسن طهرانی‌مقدم با فائضه غفارحدادی؛ نویسنده کتاب‌های «مردی با آرزوهای دوربرد» و «خط مقدم» به گفت‌گو پرداخته‌ایم که شرح آن را در ادامه می‌خوانید.
 
رفتن به سمت شهدا و نوشتن از چنین شخصیت‌هایی کار ساده‌ای به‌نظر نمی‌رسد. چطور شد تصمیم گرفتید درباره شهید طهرانی‌مقدم بنویسید؟
نکته‌ای که درباره شهید طهرانی‌مقدم وجود دارد، این است که ایشان تا زمانی که شهید شدند، خیلی گمنام بودند. یعنی هیچ‌کس ایشان را نمی‌شناخت، حتی ما که در حوزه آثار دفاع مقدس فعالیت داریم و کتاب‌های مربوط به شهدا و رزمندگان را بیشتر مطالعه می‌کنیم، یا اسم ایشان به گوشمان نخورده بود و یا به‌صورت کاملا گمنام فقط اسمی از ایشان شنیده بودیم و این خیلی برای من عجیب بود و کنجکاوی من را برانگیخته بود که ایشان چه کسی است که این‌قدر شخصیت مهمی هستند که رهبر معظم انقلاب اسلامی از ایشان به‌عنوان دانشمند برجسته، پارسای بی‌ادعا یا سردار عالی‌قدر یاد می‌کنند.
 

من قبلا کتابی درباره یکی از شهدای موشکی نوشته بودم که البته آن موقع نمی‌دانستم، شخصی‌که من اتفاقا خیلی از ایشان در کتاب نام برده بودم، به نام حسن مقدم، همان سردار حسن طهرانی‌مقدم است؛ یعنی در این حد ایشان گمنام بودند که من در مورد ایشان نوشته بودم، اسمشان را در کتاب خودم آورده بودم، ولی نمی‌دانستم که چه کسی هستند. کنجکاوی، نشناختن و سابقه کتاب موشکی نوشتن، سبب آشنایی میان من و تیم تحقیقی شد که 9 سال در زمینه تاریخچه موشکی به دستور شهید حسن طهرانی‌مقدم تحقیق کرده بودند و بعد از شهادت ایشان هم به دنبال تحقیق در مورد شخصیت خود حسن طهرانی‌مقدم بودند و همین تحقیق گسترده نه‌ساله، بالاخره یک نویسنده را وسوسه می‌کرد که به سراغ این موضوع برود و من این موضوع را برای نگارش انتخاب کردم. البته مصاحبه با خانواده شهید را خودم انجام دادم و تیم تحقیق فقط مصاحبه با همرزمان و همکاران شهید را انجام دادند.
 
چه بخشی از زندگی شهید طهرانی‌مقدم در این دو کتاب گردآوری شده است؟
پروژه‌ای که قرار بود من انجام دهم، نگارش یک کتاب درباره شهید طهرانی‌مقدم با موضوع کلی بود که باید برای سالگرد شهید آماده می‌شد. وقتی مصاحبه‌ها را مطالعه کردم، متوجه شدم که زندگی‌نامه ایشان یک اقیانوس است. مگر می‌شود این حجم از خاطره را در یک کتاب آورد؟ تصمیم بر این شد که شمایی کلی از زندگی شهید در قالب کتاب مختصری آورده شود، ولی کتاب اصلی که قرار است، نوشته شود به صورت کامل به همه موضوعات بپردازد و اگر کار نگارش آن بیش از یک سال هم به طول انجامید، اشکالی نداشته باشد.
 
«مردی با آرزوهای دوربرد»، همان کتاب مختصر است که دربردارنده روایت‌هایی از کل زندگی شهید است و در واقع یک بُعد از زندگی ایشان را روایت می‌کند. مثل اینکه این شهید چقدر اهتمام به نماز اول وقت داشت یا مثلا یک صفحه در مورد احترام ایشان به مادرشان ذکر شده است.
 
با توجه به این‌که بسیاری از شهدای دفاع مقدس هر کدام 20 تا 25 سال سن داشتند و اکثرا در سال‌های 62 و 63 شهید شدند، از سال 59 تا 63 اگر تأثیرگذار بودند، می‌شود خاطرات آ‌ن‌ها را در یک کتاب جمع کرد، اما شهید حسن طهرانی‌مقدم، 52 سال سن داشتند، از 18 سالگی وارد دفاع مقدس شده بودند و واقعا هر روز زندگی‌شان اتفاقی افتاده بود که نمی‌شد همه موارد را در یک کتاب ذکر کرد و خودم نیز علاقه‌مند بودم از نزدیک با این شخصیت آشنا شوم که ببینم چگونه توانسته به مقامی برسد که این سه بعد شخصیتی را با هم داشته باشد؛ یعنی هم باتقوا و عارف، هم دانشمند و هم فرمانده و مدیر بسیار کارآمد باشد.
 
به‌هرحال در کتاب «خط مقدم» شروع کردم از ابتدای زندگی ایشان نوشتم، پیش رفتم و به زمان نوجوانی و توپخانه رسیدم، دیدم این‌گونه نمی‌شود. آن را کنار گذاشتم و دو سال از زندگی ایشان (سال 63 تا 65) را انتخاب کردم. البته برهه بسیار مهم و جذابی است، چون مربوط به تشکیل یگان موشکی می‌شود و برای خود من که می‌گویم هیچ شناختی از ایشان نداشتم، اتفاقات که روایات می‌شد مثل فیلم سینمایی بود، طوری که انسان باور نمی‌کند این اتفاقات در کشور افتاده باشد و چقدر عظیم است. به هر حال این دو سال از زندگی شهید را انتخاب و شروع به نوشتن کردم. کتاب، روایت داستانی است که از اول شروع می‌شود و تا پایان مثل رمان اما مستند نگاشته شده است.
 
 

 منبع مطالعاتی شما چه بود؟
درباره شهید طهرانی‌مقدم هیچ اطلاعاتی در دست نبود و در زمینه یگان موشکی، بیشتر مطالبی که در این کتاب آمده، قبلا محرمانه بوده و هیچ مطلب چاپ‌شده‌ای وجود نداشت که درباره شهید یا یگان موشکی بتوانم مطالعه کنم. تمام مصاحبه‌ها به شکل میدانی تنظیم شد و من هم مصاحبه‌های تکمیلی را انجام  دادم و منابع، بیشتر مصاحبه میدانی بوده است. تنها مواردی که توانستم بخوانم، کتاب «جنگ شهرها» بود که به‌صورت دقیق، موشک‌باران شهرها را همراه با ذکر ساعت، تاریخ و خرابی‌ها ذکر کرده است و بیشتر حواشی را برای اینکه مستند باشد از کتاب‌های دیگر استفاده کردم.
 
در کل، آثاری که در آن‌ها تجربه حرکت کشور در حوزه دفاعی و امنیتی روایت شده باشد، کم هستند و این شاید به دلیل نگاه اطلاعاتی صاحبان این تجربه‌هاست که اجازه روایت آن‌ها را نمی‌دهند. ولی برای ما جالب بود که در کتاب خط مقدم، روند شکل‌گیری یگان موشکی سپاه با جزئیات بیان شده است.
این تمهید خود شهید طهرانی‌مقدم و دستور شخصی ایشان در زمان حیاتشان بود و خودشان هم چند مصاحبه با تیم تحقیق انجام داده بودند و به نظر من خیلی هوشمندانه بوده، چون الان وقتی برای مصاحبه در زمینه کارهای جدید به سردارها مراجعه می‌کنیم، اکثرا در اثر گذشت زمان فراموش کرده‌اند و بسیاری از آ‌ن‌ها متأسفانه از دست داده‌ایم. معمولا پس از گذشت 30 سال، اطلاعات امنیتی را می‌توان منتشر کرد، اگر بی‌اعتنایی در زمینه نگارش آثار در این حوزه صورت می‌گیرد، در واقع بهانه است.
 
تاکنون چه بازخوردهایی از سوی مخاطبان دریافت کرده‌اید؟
بازخوردها زیاد بوده و عموما مخاطبانی که کتاب را مطالعه کرده‌اند، می‌گویند حس غرور و اعتماد ملی به ما دست داد. اما برخی بازخوردها را بیشتر دوست داشتم، یکی از آن‌ها بازخوردی بود که از سوی دانش‌آموزان دریافت کردم. معلم کتابخوانی یک دبیرستان دخترانه، کتاب را بین تقریبا 70 نفر از دانش‌آموزان توزیع کرده بود و از آن‌ها خواسته بود که درباره این کتاب نقد و نظر خود را بنویسند. ایشان فایل نظرات دانش‌آموزان را برای من ارسال کرد. نقدها را که می‌خواندم در حالی‌که همه آن‌ها از سر لطف از این اثر تعریف کرده بودند، از این خوشحال بودم که یک دانش‌آموز 15 یا 16 ساله این روایت را خوانده و چقدر خوب محتوا را درک کرده، درواقع می‌توانم بگویم شیرین‌ترین روز نویسندگی برای من، آن روز بود.
 
یک نفر از سفارت ژاپن با من تماس گرفت و خود را کاردار سفارت ژاپن معرفی کرد و گفت من کتاب شما را از نمایشگاه خریدم و در مترو شروع به خواندن کردم و نتوانستم آن‌ را زمین بگذارم تا به اتمام رسید. ایشان گفت خیلی دوست دارم با شما درباره موضوع کتاب صحبت کنم، وقت ملاقاتی تنظیم شد و این گفت‌وگو صورت گرفت. ایشان می‌گفت همسر من در ژاپن زندگی می‌کند و من وقتی نامه‌های شهید طهرانی‌مقدم و همسرشان را خواندم، به دلیل دوری از خانواده‌ام احساس دلتنگی کردم و از همسرم خواستم برای همدیگر نامه بنویسیم و دیگر این‌که ایشان به موضوع استکبارستیزی و ترویج روحیه ضد استعماری در این کتاب اشاره کردند و گفتند مردم ژاپن خیلی طرفدار این نوع رفتار هستند و پیشنهاد کردند که کتاب به زبان ژاپنی منتشر شود.
 

برای ترجمه کتاب‌هایتان اقدامی صورت گرفته است؟
ترجمه آثار باید از سوی ناشران پی‌گیری شود. برای ترجمه کتاب «خط مقدم» از کشور روسیه با من تماس گرفته شد و گفتند ما ناشری هستیم که در روسیه فعالیت می‌کنیم و چون کتاب به موشک‌های روسی هم پرداخته، مردم کشور ما دوست دارند بدانند که موشک‌های روسیه، چگونه مردم کشورهای دیگر را نجات داده است.
 
ایده‌ای دارید که این کتاب‌ها عمومی‌تر دیده شود؟ اصلا دغدغه شما هست؟
من در این دوره گرانی کتاب و کمبود سرانه مطالعه، تنها روشی که کارآمد می‌دانم تا مردم کتاب بخوانند، این است که مردم خودشان کتاب را به همدیگر معرفی کنند. مثل کاری که در رابطه با کتاب «خط مقدم» در یک مدرسه انجام شده بود، وقتی دانش‌آموزان کتاب را مطالعه کنند، خانواده‌های آن‌ها هم به خواندن اثر ترغیب می‌شوند و از جمله اقدامات دیگر می‌توان به برگزاری مسابقه کتابخوانی اشاره کرد.
 
شهید طهرانی‌مقدم به دلیل این که شخصیت چندوجهی داشتند، به‌نظر من برای همه اقشار جامعه جذابیت دارند. مثلا مدیریت کارآمد، فرماندهی، روحیه فوتبالی و دانشمند بودنشان از خصوصیات بارز این شهید بزرگوار است که می‌تواند اسوه و الگوی مناسب برای مردم و جوانان باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها