چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۵
«تمساح» سر از بازار نشر درآورد

«تمساح» مجموعه داستان‌های کوتاه «شهناز امیری» نویسنده شاهرودی و دبیر انجمن اهل قلم این شهرستان توسط نشر کیان افراز منتشر و روانه بازار کتاب شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در سمنان، «تمساح» مجموعه 12 داستان کوتاه از شهناز امیری نویسنده شاهرودی توسط انتشارات کیان افراز در 123 صفحه منتشر و روانه بازار شد. 
 
شهناز امیری متولد تیرماه 1356 دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق بین‌الملل و دبیر انجمن اهل قلم شاهرود است. وی فعال در حوزه نگارش فیلمنامه و منتخب و برگزیده چندین جشنواره استانی و کشوری در حوزه داستان و فیلمنامه است که نخستین مجموعه داستان او به نام «سیزده زن» در سال ۹۵ منتشر شد.
 
این نویسنده درباره مجموعه داستان تمساح به خبرنگار ایبنا گفت: هر هنرمندی در هر زمینه هنری که فعالیت دارد یک تفکر و یک خط مشی را دنبال می‌کند و‌ من به عنوان یک‌ نویسنده از همان آغاز دغدغه‌ام مسائل زنان، مصائب و محدودیت‌های آنان بوده است.
 
امیری بیان کرد: اغلب آنچه که ذهنم را مشغول به خود می‌کرد عدم توازن و برابری میان توانمندی های زنان و مردان در جامعه بوده است.
 
وی افزود: داستان ها برای مخاطب بسیار ملموس هستند چون از بطن جامعه گرفته شدند و مخاطب به راحتی با شخصیت های داستان همزاد پنداری می‌کند و این  برخاسته از دغدغه نویسنده و آگاه به امور حقوقی زنان است و ذهن نویسنده یک ذهن رئالیستی است.
 
مجموعه داستان تمساح به گفته این نویسنده به نوعی دغدغه‌های مسائل مرتبط با زنان و جامعه است. این نویسنده در مجموعه داستان «سیزده زن» تلاش داشت نگاهی موشکافانه به حقوق و مسائل مرتبط با زنان جامعه داشته باشد و «تمساح» جدیدترین اثر وی این مسیر را به اکمال رسانده است.
 
این کتاب دارای داستان‌هایی مانند «تمساح»، «تونل»، «دندان عقل»، «موسیقی ترنگ»، «نگاه کاغذی»، «فقط یک ستاره» و… است.
 
در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
اتاق تاریک بود، یک تمساح از آب بیرون پرید و در یک آن، سر گاومیش را کشید لای آرواره‌های سنگینش گاومیش‌های دیگر معلوم نبود ترسیدند یا از اتفاق چیزی حس نکرده‌اند یک جا ثابت ایستادند سطح آب آرام شد صدای تلویزیون را کم می‌کنم و با پلک‌های سبک به ساعت نگاه می‌اندازم. شب از نیمه رفته نگاهم می‌سرد به میز عسلی کنار کاناپه. دستم دراز نمی‌شود «بار هستی» را بردارم و بخوانم سرم را یله می‌دهم به پشتی کاناپه و قبل از آن با مهارتی چندین ساله دست‌هایم را به پشت می‌چرخانم… چشم‌هایم را می‌بندم افکارم جان می‌گیرد و پشت پلک‌هایم رژه می‌رود اولین تصویر نورسا ایکدل است...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها