سه‌شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۸
فلسفه ایران باستان در دو نظام فلسفی اشراقی و صدرایی اثر ماندگاری داشته است

پاکتچی می‌گوید: فلسفه ایران باستان در دو نظام فلسفی اشراقی و صدرایی اثر ماندگار برجای گذاشته و از سوی دیگر در آموزش عمومی ایرانیان نیز اثر عمیقی از فلسفه ایران باستان می‌بینیم که اهمیت بسیاری دارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) احمد پاکتچی عضو هیات علمی پزوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به مناسبت روز جهانی فلسفه به صورت مجازی درباره «ریشه‌های فلسفه در ایران باستان و اهمیت آن برای آکادمی‌های ایران» سخن گفت و افزود: ما در فلسفه اسلامی با اصطلاحاتی مانند حکمت خسروانی آشنا هستیم. شیخ اشراق بارها در آثارش از فهلویون، آرایی را نقل می‌کند و به مناسبت نقل‌ قول‌های شیخ اشراق، در فلسفه صدرایی و آثار متأخر فلسفی ما هم بازتابی از این نگاه را می‌توانیم ببینیم؛ همانطور که ملاهادی سبزواری هم در منظومه حکمت خودش، در بحث از تشکیک وجود، نظریه تشکیک وجود را به فهلویون؛ یعنی فلاسفه ایران باستان نسبت می‌دهد؛ همان نظریه‌ای که مختار ملاصدرا هم هست و نقش بسیار اثرگذاری را در حکمت متعالیه برجای گذاشته است.

او افزود: خطوط پُررنگی از تأثیر فلسفه ایران باستان روی دو نظام فلسفی دوره اسلامی؛ یعنی در فلسفه اشراقی و حکمت متعالیه به روشنی نشان می‌دهد که فلاسفه و اندیشمندان ما در دوره اسلامی همچنان تعلق خاطر و ارتباط فکری خود را با فلسفه و اندیشه‌های ایران باستان حفظ کرده بودند و آن را به عنوان یک منبع فلسفی در کنار فلسفه یونان و برخی مکاتب دیگر مدنظر داشتند؛ حتی بحث‌هایی هم در مورد فلسفه سینایی و امکان ارتباط اندیشه‌های ابن‌سینا و شاگردان ابن‌سینا با برخی از ریشه‌های فلسفی ایران باستان وجود دارد و گفت‌وگوهایی در این زمینه صورت گرفته است.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه سهروردی مایل است که بین اندیشه دینی زرتشتی و حکمت فلاسفه باستانی ایران هم تمایز بگذارد و بر این نکته تأکید کند که فلسفه ایران باستان، الزاماً به معنای اینکه ما در مورد اندیشه‌ای مرتبط با دین زرشتی صحبت کنیم نیست، بلکه داریم در مورد فلاسفه یک ملت حرف می‌زنیم؛ فارغ از اینکه پایبند به چه دینی هستند ادامه داد: شیخ اشراق در آثار مختلف خود در مورد فلسفه ایران باستان صحبت می‌کند و در بخش‌های مختلفی از فلسفه ایران باستان اثرات جدی پذیرفته است؛ از جمله نگرش به وجود و عدم به مثابه نور و ظلمت، نگاه تشکیکی به وجود که از خصوصیات منحصر فلسفه ایرانی است و چنین رویکردی را در فلسفه یونانی مشاهده نمی‌کنیم، باور به مفهوم فره که یکی از مفاهم بسیار کلیدی در تفکر فلسفی ایران باستان بوده و در حکمت اشراق هم انعکاس داشته است، باور به یک ساحت وجودی در انسان که شارحان این طرز فکر آن را به من ازلی تفسیر می‌کنند؛ از جمله کربن و بسیاری از موارد دیگر که اندیشه‌های ایران باستان در فلسفه اشراقی محوریت یافته و طبیعتاً از طریق فلسفه اشراقی هم به فلسفه صدرایی و هم به برخی دستگاه‌های عرفان نظری راه یافته است.

پاکتچی گفت: البته اینکه اثر فلسفه ایران باستان را صرفاً در آثار رسمی فلسفی جست‌وجو کنیم هم شاید لازم نباشد؛ چون در برخی از آثار منظوم که دارای محتوای فلسفی در بسیاری از موارد هستند نیز می‌توانیم رد پای فلسفه ایران باستان را ببینیم؛ مانند این نقطه آغازین شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی که می‌گوید: «به نام خداوند جان و خرد، کز آن برتر اندیشه برنگذرد» که در مورد عقول و نفوس مجرده یک نظریه جدی را مطرح می‌کند.

عضو هیات علمی پزوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه علمای اسلامی مشکلاتی هم با حکمت ایران باستان داشتند و موجب شده تا با احتیاط با این مسئله برخورد کنند یادآور شد: از جمله این نگرانی‌ها در مورد فلسفه ایران باستان، نسبت آن با دین زرتشتی و مانوی‌گری است و از طرف دیگر، تردیدی هم در این زمینه داشتند که مسیر دسترسی اندیشمندانی مانند سهروردی به این متون ایران باستان چه بوده است؛ بنابراین، اینها نگرانی‌هایی بوده که با آن مواجه بوده‌اند. با اینکه همچنان جا دارد در مورد نوع دسترسی علمای دوره اسلامی به این آثار فلسفه ایران بیشتر مطالعه کنیم، اما یک نکته مسلم و غیرقابل تردید وجود دارد و آن این است که هم، چنین فلاسفه‌ای وجود داشتند و هم دسترسی به آثار آنها وجود داشته است. تحقیقات امروزی نشان می‌دهد که این یک امر واقع تاریخی است که چنین فلاسفه‌ای وجود داشته‌اند و بهترین دلیل این است که ما اکنون آثار منتشرشده‌ای به زبان پهلوی داریم که دارای محتوای فلسفی هستند و هر فرد آشنا با فلسفه‌ای که این متون را مطالعه می‌کند نمی‌تواند این واقعیت را انکار کند که این آثار توسط اندیشمندان فیلسوفی نوشته شده‌اند.

پاکتچی گفت: حتی ترجمه‌ها نیز آیینه تمام‌نمایی از محتوای این آثار نیستند و دلیلش هم این است که زمانی که این آثار از پهلوی یا مانوی و ... به زبانی مانند فارسی ترجمه شدند، کار اصلی مترجمان آنها زبان‌شناسی بوده و نه فلسفه و خیلی از موارد اصطلاحاتی در زبان اصلی وجود داشتند که اینها در زبان فارسی به یک اصطلاح عادی و روزمره ترجمه شده‌اند و هر اندیشمندی در حوزه فلسفه این را می‌داند که اگر در ترجمه هر متنی اصطلاحات را به واژه‌های روزمره ترجمه کنیم، بخش مهمی از محتوای فلسفی از دست می‌رود و با مصطلحی که بین فلاسفه است تفاهم فلسفی حاصل می‌شود و ارزش فلسفی اندیشه‌ها حفظ خواهد شد؛ بنابراین اگر افرادی با آگاهی به این زبان‌های باستانی ایران و با یک شناخت عمیقی بر روی آثار فلسفی ایران باستان متمرکز شوند و سعی کنند ترجمه‌هایی با حفظ ارزش اصطلاحات و بدون کاستن از ارزش اصطلاحات فراهم کنند، مطمئناً بیشتر متقاعد می‌شویم که تا چه اندازه ایرانیان در حوزه فلسفه آورده دارند.

او افزود: مقایسه مطالبی که سهروردی و برخی دیگر از نویسندگان دوره اسلامی به نقل از اندیشه فلسفی ایران باستان آوردند، با متون دیگری که از ایران باستان در اختیار داریم، این نکته را تأیید می‌کند که افرادی به این محتوا دسترسی داشته‌اند و باید مطالعاتی داشته باشیم که کیفیت این دسترسی چطور بوده است.

پاکتچی در با بیان اینکه فلسفه ایران باستان از این حیث که در دو نظام فلسفی ما یعنی فلسفه اشراقی و صدرایی اثر ماندگار برجای گذاشته حائز اهمیت است و به آن می‌شود فلسفه‌های غیررسمی مانند آثار شعرا و نوشته‌های حکمای حوزه عرفان نظری را هم اضافه کرد یادآور شد: اما مسئله اثر فلسفه ایران باستان در فرهنگ ایرانیان محدود به آنچه عرض کردم نیست، بلکه در آموزش عمومی ایرانیان نیز اثر عمیقی از فلسفه ایران باستان می‌بینیم که باید در کنار بحث قبلی مدنظر باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها