به نظر میرسد که زنان از ایفای نقش تاریخی خویش بازماندهاند، لطفا بفرمایید تالیفات تاریخی در دوره مشروطه تا چه حد به حضور زنان پرداخته است؟
به طور مشخص تقریبا هیچ. نگارش تاریخ بیشتر جنبه رسمی و حکومتی داشته که تمرکز بر ذکر وقایع حکومتها با تاکید بر مسائل سیاسی و اقداماتی داشت که حول محور شاه و ساختار حکومتی بود. در این چارچوب جایی برای پرداختن به زنان و حضورشان نبود.
این کمرنگ بودن حضور زنان در عرصه تاریخی و تاریخنویسی به پیش از دوره مشروطه برمیگردد، درباره پژوهشهای تاریخی پیش از مشروطه و درباره حضور زنان در این عرصه نیز اطلاعاتی ارائه دهید.
در این باره بارها توسط استادان و محققان دیگر، اشاراتی شده است. اساساً آثاری که پیش از مشروطه و به طور خاص در مورد دوره قاجار به نگارش درآمدهاند، رویکردی عام به آحاد جامعه نداشته و غالباً تواریخی که نوشته میشد یا توسط نویسندگان رسمی که وظیفهشان انعکاس وقایع مملکت از دریچه دید دربار و برای نمایاندن جایگاه شاهان قاجار و حکومت ایشان تالیف شدهاند، یا توسط مستشرقان و ماموران خارجی مقیم ایران به نگارش در میآمدند. نویسندگان اخیر، بعضاً به زندگی مردم عادی نیز اشاراتی داشتهاند که به همان نسبت هم پارهای اوقات ردپایی از گزارشهایی درباره زنان ایرانی را میتوان در نوشتههای آنها یافت.
ضمن اینکه منظور شما از پژوهشهای تاریخی قبل از مشروطه به طور دقیق چیست؟ منظورتان آثار نوشته شده در دوران پیش از مشروطه است یا آثار محققان امروزی درباره آن دوران مورد نظر شماست؟ اگر بخش نخست مدنظرتان باشد، چنانکه پیشتر اشاره کردم، اهتمامی نسبت به نوشتن تاریخ مردم اعم از زن و مرد به طور عام وجود نداشته، اما اگر مراد پژوهشهای محققان امروزی است، که آن نیز نشأت گرفته از غلبه توجه محققان به بررسی تاریخ سیاسی دوران قاجار که از جنسی دیگر است و در آن ردپای توجه به نقش و حضور زنان دیده نمیشود، ضمن اینکه زنان به عنوان بخش نادیده جامعه، سوژه مطلوب تحقیقات به شمار نمیرفتند و همچنان فضای پژوهشهای تاریخی فضایی مردانه است که در این شرایط نوشتن از زنان و حضور ایشان در تاریخ، انتظاری دور از ذهن به شمار میرود. چیزی که هنوز نیز حاکم است و اقبالی نسبت به این بخش از تحقیقات تاریخی به صورت امری علمی و جاافتاده دیده نمیشود.
آیا منابع مورد نیاز برای پژوهشها و تاریخنگاری زنان در دسترس است؟
از نظر من نوشتن درباره تاریخ مردم اعم از زن و مرد، خلأهای مطالعاتی و منابع و مدارک تاریخنگارانه، به یک اندازه محدود و کم است. چرا که از اساس نوشتن درباره مردم عادی مرسوم نبوده و در نتیجه شما چه درباره مردان جامعه ایران، چه زنان آن با کمبود اطلاعات روبهرو هستید. تاریخنگاری ما تاریخنگاری رسمی و به قولی تاریخ فرادستان بوده است. حال، اگر در این چارچوب بخواهیم درباره مثلا زنان همین طبقه کار کنیم، بله، آن موقع به نسبت مردان، در مورد زنان فرادست با محدودیتهای مضاعف دسترسی به منابع روبهرو هستیم.
در چه دورههایی تاریخنگاری درباره زنان یعنی نوشتن تاریخ درباره زنان و یا نوشتن تاریخ توسط زنان انجام گرفته است؟
آیا منظور نوشتن تاریخ درباره زنان است یا نوشتن تاریخ توسط زنان. اگر تاریخ درباره زنان است که شاید به جز سالهای اخیر آن هم در قالب مقالاتی که بیشتر در کنفرانسهایی تخصصی که از دهه 80 به بعد ارائه و بعضاً منتشر شدهاند، کار جدی و دقیقی انجام نشده باشد. برخی تکنگاریها باز در همین بازه زمانی منتشر شده که یا در قالب رسالات دانشجویی یا نتیجه همین تحقیقات است که بعدها توسط نویسندگانشان منتشر شدهاند. اما اگر دست به قلم شدن زنانی که در حوزه تاریخ تحصیل کرده و به عنوان پژوهشگر در موضوعات مختلف تاریخی و از جمله مسائلی که رنگ و بوی زنانه دارند؛ باشد، باید به دوران محمدرضا پهلوی و حضور زنان تحصیلکرده در رشته تاریخ اشاره کرد. کسانی که پس از دریافت مدارج علمی در رشته تاریخ وارد دانشگاهها شدند و علاوه بر تدریس، در حوزه تخصص خود دست به نگارش زدند. کاری که بعد از انقلاب اسلامی و با رشد تعداد زنان فارغالتحصیل تاریخ و ورود ایشان به عرصه آموزش عالی و مراکز تحقیقاتی، گسترش بیشتری یافت و حاصل آن نسل تازهای از محققان و نویسندگان و استادان رشته تاریخ با تنوع حوزه مطالعات تاریخی در ادوار مختلف بود.
آیا دیجیتال شدن منابع اسنادی و روزنامهها در دو سه سال اخیر میتواند منجر به ارتقای کیفیت تالیفات تاریخی درباره زنان شود؟
مثل همه حوزههای مطالعاتی که میتوانند از این شرایط بهرهمند شوند، طبیعی است برای ارتقای کیفی تالیفات این حوزه هم استفادهای مطلوب به عمل آید.
چه مسایل و مشکلاتی بر سر راه پژوهشهای تاریخی زنان وجود دارد؟
1. محدودیت منابع و نیاز به تلاش و پشتکار محققانی که در این حوزه فعالیت میکنند.
2. حمایت از محققان و پژوهشگرانی که به طور خاص به پژوهشهای تاریخی زنان اشتغال دارند.
3. توجه به پژوهشهای تاریخ زنان به مثابه یکی از حوزههای تخصصی مطالعات تاریخی فارغ از جنسیت محققان و پژوهشگران. به این معنی که اینگونه تلقی نشود که صرفا زنان باید به این مباحث توجه داشته باشند و اساسا این حوزه زنانه تلقی شود.
دانشگاهها و انجمنها در پژوهشهای تاریخی درباره زنان چه نقشی میتوانند داشته باشند؟
بدیهی است انجمنها، مراکز تحقیقات تاریخی، دانشگاهها و گروههای تاریخ میتوانند به مثابه یکی از حوزههای تخصصی مطالعات تاریخی، به تاریخ زنان و تاریخنگاری زنان توجه کرده، در قالب پروژههای تحقیقاتی و پایاننامههای دانشجویی نسبت به رفع خلأهای مطالعاتی این حوزه بکوشند.
شما مقالهای با عنوان «بررسی قوانین حقوقی زنان زرتشتی در قرون نخستین هجری با تکیه بر متن روایت پهلوی» دارید، در این مقاله حقوق زنان را در آن روزگار چگونه تحلیل کردهاید؟
این مقاله مستخرج از رساله دکتری خانم سهیلا کامجو، دانشجوی رشته تاریخ ایران باستان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد داراب هست که بنده به عنوان استاد مشاور ایشان در این پژوهش مشارکت داشتم. ایشان طی تحقیقات مفصل خود در این رساله با تمرکز بر متنشناسی و تحلیل قوانین حقوقی زنان در آیین زرتشتی از اواخر دوره ساسانی تا پایان قرن چهارم هجری، تلاش کردند متون پهلوی و تاثیر فتواهای فقهی بر شرایط حقوقی زنان زرتشتی را مورد ارزیابی و واکاوی قرار دهند. با این ملاحظه که عوامل مؤثر بر فتواهای مذکور را شناسایی و مورد تحلیل قرار دهند. تاثیرات آراء و اندیشههای حقوقی و دینی را نیز بر وضعیت حقوقی زنان زرتشتی تبیین کنند.
آیا شما پژوهش جدیدی در زمینه تاریخنگاری زنان در دست انجام دارید؟
خیر. حوزه تخصصی پژوهشهای من الزاما تاریخنگاری زنان نیست. بلکه به طور مشخص تاریخ اجتماعی ایران در دوره معاصر را کار میکنم که طی چند سال اخیر نیز متمرکز بر مطالعاتی در حوزه تاریخ نهادها و سازمانهای اجتماعی جدید بودهام. حال به فراخور مباحثی که کار میکنم ممکن است بخشی از این نهادها و سازمانها، در برگیرنده فعالیت زنانی باشد که طبیعتاً به آنها نیز پرداختهام.
درباره وضعیت پژوهشهای تاریخی زنان بیشتر بخوانید:
نظر شما