مسئول گروه تحقیقاتی «فتحالفتوح» گفت: با توجه به اینکه فاصله بین اتفاق جنگ تحمیلی و روایت آن زیاد است، به همین دلیل جامعه با کتابهایی در این زمینه که پینوشتهای زیادی دارد، ارتباط بهتری برقرار میکند و میتواند تصویرسازی ذهنی داشته باشد.
با عالمه محمدی؛ مسئول گروه تحقیقاتی «فتحالفتوح» به گفتوگو پرداختهایم که در ادامه آمده است.
توضیح مختصری درباره موضوع و عنوان کتاب بفرمایید.
کتاب «روزهای جنگی سعید»، خاطراتی از سعید بلوری، جانباز و رزمنده گردان تخریب لشکر 27 محمد رسولالله(ص) است که از سال 1387 برای جمعآوری خاطرات شهید سیدعلی موسوی در خدمت ایشان بودیم. نوع بیان این جانباز دفاع مقدس بهگونهای است که همگان را جذب میکند و آلبومهایی که داشتند و علقه ایشان به این آلبومها باعث شد احساس کنیم که حتما خاطرات خوبی دارند و وقتی گفتوگو کردیم متوجه شدیم این خاطرات میتواند مفید باشد.
وقتی برای نگارش کتاب خاطرات به افراد مراجعه میکنیم از آنها میخواهیم خودشان خاطراتشان را بنویسند و ما به آنها کمک میکنیم، اما متوجه شدیم که این اقدام درباره آقای بلوری نمیتواند صورت پذیرد، زیرا از تبحر کافی برای نگارش خاطرات برخوردار نبودند و حتی اگر میخواستند بنویسند نیز ترتیب زمانی اتفاقات و برخی اسامی را فراموش کرده بودند. به همین دلیل قرار ملاقاتها را تعیین کردیم و در چند جلسه مصاحبهها جمعآوری، تدوین و ویراستاری شد. بعد از آن، مصاحبهها به حدی طولانی شد که چندین کتاب بعد از آن چاپ کردیم و خاطرات ایشان از این جهت طولانی است که هم در جبهه غرب و هم در منطقه عملیاتی جنوب حضور داشتهاند و از آن مناطق خاطره دارند. خاطرات این رزمنده برای ما خیلی ملموس بود، حتی خورد و خوراکها، افراد مختلف، شخصیتها و معنویتها، همهچیز با هم ادغام شده و اینگونه نیست که جنبه افراطی داشته باشد و فقط بخواهیم به معنویت قضیه بپردازیم. خاطرات ایشان از این جهت برای ما جذاب بود و در واقع ما با این خاطرات زندگی میکردیم.
شاید حدود 14 بار این خاطرات بازخوانی شدهاند. مطالب را اضافه و تکمیل کردیم. با خاطرات گریهدار، گریه کردیم و با طنزها، خندیدیم. خاطرات تازگی و طراوت داشت، بهویژه وقتی خود آقای بلوری نقل میکرد. کتاب با راهنماییهای انتشارات مرز و بوم قوت بیشتری گرفت. کارشناسیها و قلمزنیهایی صورت گرفت و برای مستند بودن خاطرات نیز با عدهای از رزمندگان گردان تخریب که در بازه زمانی خاطرات آقای بلوری بودند، گفتوگو کردیم، همچنین درباره بعضی از اسامی که به خاطر نمیآوردند پیگیری کردیم تا اسامی را بهصورت صحیح درج کنیم. در کتاب از تصاویری استفاده شده و سعی کردیم این تصاویر رنگی و تعداد آنها زیاد باشد، چون در این صورت مخاطب میتواند بهتر با خاطرات ارتباط برقرار کند. مثلا شهید میثم، خودش یک دنیا خاطره است یا شهید کامرانی که باب خیر برای آقای بلوری بوده و با خواهر ایشان ازدواج کردهاند. اخلاق و خاطرات این شخص آنقدر خاطرات را پوشش میدهد که لحظههای زیادی را آقای بلوری از این شهید میگویند و چون حجم خاطرات زیاد میشد، سعی کردیم خاطراتی که به اشخاص دیگر مربوط بود را نیاوریم و بیشتر خاطرات خود راوی باشد.
جذابترین بخش کتاب از نظر شما کدام بخش است؟
قسمتهای جذاب در کتاب زیاد است، بستگی دارد با چه زاویه دید کتاب را میخوانید. یک موقع دنبال معنویت جبهه میگردید. مثلا آقای بلوری داستانی تعریف میکنند از زمانی که بعثیها، پاسداری را گروگان گرفتند، شکنجه دادند و در گونی انداختند. در اینجا منتظر هستیم که عکسالعملی از راوی ببینیم، اما هیچ ترس و تردیدی به دل آنها راه پیدا نمیکند، بلکه با هم متحد میشوند که بمانند. اگر دنبال شیطنتها، شوخی و خنده باشید، در این کتاب خاطراتی از شعرخواندنها به سبک روضه، شوخیها و اذیتها آمده است. همچنین راهکارهایی که آقای بلوری در مواجهه با شرایط سخت در جبهه بهکار میبرده، نشان میدهد که زندگی سخت ایشان در زمان بچگی و خیلی از تجربههایی که داشته در جبهه به دردش میخورد. مثلا در بچگی به باغ سلیمان میرفتند و آببازی میکردند و همین در جبهه به دردشان میخورد و در منطقه عملیاتی، جایی که آب گلآلود میشده، از آبراه استفاده میکند و آب قابل استفاده بهدست میآورد. حتی کتاب میتواند از جنبه اقتصادی جذابیت داشته باشد. مطالب کتاب نمایانگر تحمل و صبر رزمندگان است. اتفاقات مختلفی در جبهه برای آقای بلوری میافتد، ایشان چشمشان آسیب میبیند و شیمیایی میشوند، با شهادت دوستانشان مواجه میشوند و همه اینها هرکدام فضایی است و شیوه بیان راوی کتاب به گونهای است که آنقدر سریع آدم را از یک فضای خارج میکند و به فضای دیگر میبرد که باعث میشود، کتاب خستهکننده نباشد.
کتاب «روزهای جنگی سعید» ویژه افراد خاصی نگاشته شده یا برای عموم مردم جذابیت دارد؟
این کتاب برای عموم نگاشته شده است. آقای بلوری یک نفر از همین مردم بوده که مشغول درسخواندن بوده و به زندگی شخصی خود میپرداخته، در عین حال در زمان انقلاب در راهپیماییها شرکت میکند و بعد از آن نیز در دوران جنگ تحمیلی به جبهه میرود و در هر شرایطی سعی میکرده به دانش خود بیفزاید. کتابهای شهید مطهری را زیاد میخوانده، مداحی و ختم قرآن میکرده، در جشنها نیز حضور مییافت و در واقع زندگی عادی خود را در کنار حضور در جبهه دنبال میکرد.
راوی این اثر بهعنوان یک نیروی تخریبچی و فوقالعاده تخصصی، آنقدر عادی حوادث جنگ تحمیلی را بیان میکند که شما فکر میکنید تخریب چقدر کار راحتی است، درصورتیکه اصلا اینگونه نیست. البته افرادی که علاقهمند به خواندن خاطرات جبهه و جنگ هستند به نوعی این کتاب برایشان جذابتر است، اما عموم مردم هم میتوانند از این اثر بهرهمند شوند.
یکی از مواردی که در این کتاب جذابیت دارد، آشنایی با ادوات جنگ است. مثلا فقط یک اسم گفته نشده که اصلا ندانیم معنی آن چیست. چون فاصله بین اتفاق جنگ و روایت آن زیاد است، به همین دلیل جامعه با کتابهایی که پینوشتههای زیادی دارد، میتوانند ارتباط بهتری با جنگ برقرار کنند و تصویرسازی ذهنی داشته باشند.
آنچه که کتاب «روزهای جنگی سعید» را از سایر کتابهای حوزه دفاع مقدس متمایز میکند، چیست؟ درواقع شما با نگارش این اثر چه موضوعی را میخواستید به مخاطب عرضه کنید؟
بنا به تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی که میفرمایند: «روزهای زندگی رزمندگان را بنویسید»، ما نیز بر این عقیده بودیم که این کار را انجام دهیم و در گفتوگوها نیز به راوی تأکید میکردم که هر کاری در جبهه انجام میدادید، حتی اینکه چه غذایی میخوردید؟ بیان کنید و ایشان میگفتند به چه درد شما میخورد؟ و من اصرار میکردم که بگویید. تمامی کتابهایی که تاکنون درمورد دفاع مقدس نگاشتهایم، سعی کردهایم بهگونهای باشد که بهعنوان یک سند از جنگ باقی بماند و خوبی کتاب «روزهای جنگی سعید» این است که راوی آن از اوایل شروع جنگ تحمیلی، یعنی سال 62 تا پایان جنگ در جبهه حضور داشته و همین باعث جذابیت کتاب شده است، زیرا اتفاقات مختلف با موضوعات متفاوت مطرح میشود و کتاب یک بعدی نیست؛ یعنی فقط به موضوعات نظامی یا احساسی و معنوی نمیپردازد.
مطالبی که در این کتاب آمده چقدر واقعی و چقدر حاصل تخیل نویسنده است؟
تقریبا تمام کتابهای گروه تحقیقاتی فتحالفتوح کمترین کلمات به آنها اضافه شده و فقط مطالب را تدوین کردهایم و کنار هم چیدهایم، حتی خیلی از کلمات احساسی را که میتوانستیم به کار ببریم، ننوشتهایم. اصل مطالب را نوشتهایم و در کتاب کلمات احساسی پیدا نمیکنید که مخاطب غمگین شود یا حس معنوی پیدا کند.
نظر شما