این پژوهشگر و شاعر کرمانشاهی تصریح کرد: شاعران حماسهسرای کُرد، پیوسته به شاهنامهی استادِ طوس، ابوالقاسم فردوسی، به دیدهی احترام نگریستهاند و بر حسب علاقه، تمام شاهنامه و یا بخشهایی از آن را با توجّه به باور عامّهی مردمان خود و همچنین داستانهای حماسی دیگر بازآفرینی کردهاند.
وی ادامه داد: منظومههای پهلوانی گورانی، سهم بسزایی در ایجاد روحیهی ایراندوستی و توجّه به آداب و فرهنگ ایرانی در میان كُردان داشتهاند؛ در واقع این آثار، چونان آینهای روایتهای اساطیری-حماسی ایران را در خود نمایان ساختهاند، بدان امید که هرگز پیوند قومِ کُرد با گذشتهی باشکوهِ ایرانزمین نگسلد. از دیرباز تا امروز، نمودهای شاهنامه و رویدادهای مرتبط با رستم و خاندانش در جاینامهای این منطقه سبز مانده و پهلوانیهای آنان در محافل و مجالس، به وسیله شاهنامهخوانان محلّی با لحنی خوش نقل شده است.
مؤلف کتاب «تاریخ ادبیات لک» با اشاره چهارچوب روایتهای این کتاب که همان روایت فردوسی است، تصریح کرد: در این پژوهش، روایتهای گورانیِ «داستانِ جمشید»، «هفتخانِ رستم»، «رستم و سهراب» و «شمقال و رستم» با روایت شاهنامه و دیگر منابع حماسی، اعم از مکتوب و شفاهی، سنجیده شده است. هرچند روشن است که چارچوب و بنیاد روایتهای چهار داستانِ یادشده، همان روایت فردوسی است، امّا این منظومهها تقلید صرف نیستند و خلاقیتها و نوجوییهایی در آنها دیده میشود. سرایندگان گورانیسرای، در داستانهای فرعی، تصاویر و نامگذاری شخصیتها ابداعاتی داشته و از باورهای سامی و اسلامی و نیز روایتهای شفاهی/ مردمی زمان خود نیز سود جستهاند.
این پژوهشگر کرمانشاهی با اشاره تاثیرپذیری برخی از آثار از فردوسی افزود: بخشی از منظومهی ضحاک و کاوهی آهنگر اثرِ شاهرخ کاکاوند که در عصر نادری سروده شده، سرگذشت جمشید است. کاکاوند در بخشِ پادشاهی جمشید، بیشتر از فردوسی تأثیر پذیرفته، امّا در مواردی به منابعی دیگر نیز نظر داشته است؛ چنان که برای اهرمن خوی نشان دادنِ ضحّاک، از ابلیس سخنی به میان نمیآورد. جمشید پادشاهی عادل است؛ بلکه به سبب بخت برگشتگی مجبور میشود تاج و تختش را به ضحّاک تقدیم کند؛ و این روایت با کوشنامه و گرشاسبنامه همخوانی دارد. فردوسی در شاهنامه هنگامی که جمشید میگریزد، از او نشانی به دست نمیدهد تا اینکه پس از صد سال در چین گرفتار دژخیمان ضحّاک میشود و او را با ارّه به دو نیم میکنند؛ امّا کاکاوند مطابق روایتِ نقّالان، از رفتن جمشید به کابل و ازدواج او با دختر مهرابشاه سخن به میان میآورد.
سراینده مجموعه شعر لکی «گولباخی خهنی» در پایان با اشاره به احتمال لغزشهایی ناخواسته در متن این کتاب گفت: گامهای چندی که در مسیر حماسه پژوهشی برداشته، همراه با لغزش و سُستی بوده است؛ هرچند تمام کوشش خود را به کار گرفته تا متونِ پهلوانی گورانی را نیک بشناساند و حماسهپژوهانِ ایران را با گزارش باختریِ روایتهای اساطیری-حماسی آشنا سازد. امیدوارم که خوانندگان فاضل، لغزشهای احتمالی را گوشزد کنند و با نگاهی انتقادی و موشکافانه، نکات و دقایق اصلاحی خویش را از نگارنده دریغ ننمایند.
«سیّدآرمان حسینی آبباریکی»، متولّد 1366 در شهر صحنه، دکتری زبان و ادبیات فارسی (فارغالتحصیل از دانشگاه شهید مدنی، 1397) و در عرصه شعر، نسخهشناسی، تصحیح متون و نقد ادبی قلم میزند. تاکنون بیش از صد مقاله علمی در مجلات تخصصی و همایشهای ملّی و بینالمللی درباره زبان و ادب فارسی و نیز زبان و ادبیات کُردی از وی منتشر شده است. از وی تاکنون کتابهای زیر منتشر شده است:
گنجینههای بر باد یاد: پژوهشی در ادبیات عامه کرمانشاه (1392، تهران: کلک سیمین).
گولباخی خهنی مجموعه شعر نو لکی (1392، کرمانشاه: مؤلف)
تصحیح و ترجمه دیوان الماسخان کندولهای (1397، کرمانشاه: سرانه)
حسینی چند عنوان کتاب نیز آمادهی چاپ دارد که عبارتند از:
تصحیح انتقادی دیوان ملا پریشان (بر پایه 40 نسخه خطی)
تصحیح و ترجمه منظومه گورانی فتحالحیدر: نبرد علی (ع) و طال مغربی
گنجینه متون ادبی زاگرس، جلد نخست.
نظر شما