قدیمی دانشآموخته برق قدرت بوده و در حال حاضر در طراحی و فروش سایتهای اینترنتی فعالیت دارد. وی که از دوران دبیرستان شعر میگفته است، از سال 1386 با الهام گرفتن از فضاهای باشکوهی که از کودکی به یاد داشته، به گفته خود، سعی کرده دنیای باشکوهش را روی بوم شعر بیاورد و همین موضوع دلیلی برای ورود حرفهای وی در عرصه شعر بوده است.
به بهانه انتشار کتاب «هندسه مطرود 20 ق.» با ابونصر قدیمی سراینده این مجموعه شعر به گفتوگو نشستیم تا درباره این کتاب و همچنین ورودش به عرصه شاعری سخن بگوید. این مصاحبه در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد.
آقای قدیمی شعر را از کی شروع کردید و متوجه استعداد خود در این عرصه شدید؟
خُب شعر به راستی مانند خوابی است که ابتدا و نحوه تشکیل آن را نمیتوان متصور شد. بنده هم از دوران کودکی به شعر و به ویژه دنیای مولوی علاقه فراوانی داشتم تا اینکه در سال 1386 زمانی که یک دانشآموز بودم با الهام گرفتن از فضای ذهنم، شعری نوشتم که غزل بود، ولی وزن نداشت، فقط قافیه داشت چون اصولا غزل باید وزن داشته باشد. پس از آن وقتی در کلاسهای کنکور شرکت میکردم، این شعرها را به یکی از اساتیدم نشان دادم که ایشان، برای حرفهایتر شدن کارم، کتاب «آموزش وزن» از دکتر خانلری را معرفی کرد و با مطالعه دقیق آن، به صورت خودآموز، وزن را آموختم و چون در مدارس سماء مشغول بودم، در مسابقات کشوری این مدارس، در زمان دانشآموزی، جایزه نخستم را کسب کردم.
در زمینه شعر گفتن از چه کسی الهام گرفتید؟
از اوایل دهه 90 که اطلاع زیادی از شاعران نداشتم و بین معاصرین، تنها فروغ فرخزاد و شاملو را میشناختم و میخواندم تا اینکه در سال 91، ترم 3 دانشگاه، در انجمن ادبی «فریاد» حاضر شدم و فعالیتم بیشتر شد. پس از آن با انجمن ادبی «صراط» آشنا شدم و همکاری در انجمنهای ادبی و حضور در محافل ادبی را ادامه داده و در همان دوران، با نام بزرگ حسین منزوی آشنا شدم که هنوز هم معتقدم ایشان برترینِ دوران است و با دقت در غزلهای ایشان، بسیار آموختم.
اشعاری که در آن دوران سرودید، در چه قالبی بودند؟
غزل میسرودم اما به خاطر غروری که داشتم، نقدپذیر نبودم البته بالاخره نقدها را میشنیدم و میپذیرفتم که غزلم بهتر شد، البته آنها هم کمی حق داشتند چون درست است از مولفههای شعر من، سیال ذهن و گنگ بودن است، اما ظاهرا کمی پیمانه را گم کرده بودم و از حالت طبیعی کلام خارج شده بود، اما شاعران امروزی متاسفانه نقدپذیر نیستند که غزل در جا میزند. اواسط به دلیل خردههایی که از جریان شعر رایج میگرفتم، نوعی گوشهنشینی خودخواسته را ترجیج داده بودم و کمی از فضای شعر زده شده بودم.
یعنی پس از آن دیگر شعر نگفتید؟
پس از این جریانات و پایان تحصیلم در دانشگاه، از فضای شعری که در محافل و جمع دوستان و انجمنها داشتم، دور شدم و به خدمت سربازی رفتم که در آنجا هم شعر میگفتم، ولی سبک آن با زمانی که دانشجو بودم، فرق داشت، سختیهایی که در خدمت دیده بودم، من را دنیا دیدهتر و رئالتر کرده بود که باعث شد تا حد زیادی گنگ بودن منفی شعرم از بین برود.
پس از آن از سال 97 دوباره وارد فضای شعر زنجان شدم و در جشنواره اشراق شرکت کردم که برگزیده نشدم و به تشخیص آن روزم مبنی بر نحوه برگزاری جشنواره، اعتراضات و انتقادات تندی نسبت به این جایزه ابراز کردم.
پس از آن از فضای شعر زنجان دوباره دور شدم و از سال 1397 تا 1400 با ارتباط گرفتن با شاعران و اساتید در محیط مجازی و غور در ماهیت و اصالت خود، اشعاری نوشتم که از گنگ بودن خارج و قابل فهمتر و پختهتر شده بود.
چه شد که تصمیم به چاپ کتاب گرفتید؟
خُب مطمئنم که اشعارم چیزهایی دارد که پیشتر وجود نداشته و برای سایرین مفید است، به عبارتی تکرار مکررات نیست، در 10 سال ممارست که بی حاشیه جدی مشغول کشف و شهود و مطالعه بودم، فرم را آموختم که به وسیله آن، چیز باشکوهی را که در من است، بتوانم به جهان عرضه کنم. در نهایت کتابم را با عنوان «هندسه مطرود 20 ق.» که به حروف ابجد، برابر نام خودم میشود به چاپ رساندم.
کتاب شما ویژگیهای خاصی دارد. در این باره توضیح میدهید؟
حتی طراحی کتاب هم بسیار خاص هست و برای آن، با دوست اهوازی، سرکار خانم دلریش، ماهها زمان صرف کردیم. کتاب، شامل دفترهایی است که نام اول آنها هماهنگ با حروف نام کتاب است، اگر دقت کنید (هندسهی مطرود۲۰ق.):ه، هنوز منحسات مثلث، ن، نقالهی قدیمی، د، دختر تخیل در اضلاع، س، سکوت مغناطیسی مغ، ه، هزارتوی بیتفاوتی، ی، یاد تشعشع شعر در ظلمت و بالاخره م، مستطیل سلطنت در برف هست که چنین چیزی را در هیچ کتابی در تاریخ جهان به یاد ندارم. نام تمام دفترها و محتوا و طراحی جلد با نام کتاب (هندسهی مطرود) هماهنگ و متناسب است.
در این کتاب برای اولین بار ژانرهای ماورالطبیعه (سکوت مغناطیسی مغ) و تاریخی_حماسی_ایرانی (مستطیل سلطنت در برف) وارد حوزه غزل شده، و بعضا پیشگوییهای آخرالزمانی از آینده لابهلای سطور، رمزگزاری شده است، اینها علاوه بر اشعار عاشقانه و روائی موجود در کتاب است که در آنها هم سعی شده نوآوریهایی در عین رعایت صنایع ادبی کلاسیک وجود داشته باشد.
به نظرم همین موضوعات هندسهی مطرود را به یک کتاب خاص تبدیل کرده است که فعلا راجع به عجایب کتاب بیش از این نمیتوانم توضیح دهم و باید سهمی هم برای اکتشاف آیندگان قایل شویم.
این کتاب شالوده کار من در چندین سال است، یعنی هم شعر مربوط به سال ۹۲ و هم سال ۹۴ در آن آورده شده است، البته بیشتر آثار مربوط به سال ۹۹ است.
هزینههای چاپ کتاب را خودتان پرداختید؟
در چاپ کتاب وسواس زیادی داشتم، با ناشران زیادی وارد همکاری شدم و پس از تایید اشعار توسط آنها، خودم یکطرفه قراردادها را فسخ میکردم، بیشتر بحث من در چاپ کتاب، مربوط به مسائل مادی بود، چون در چاپ کتاب با هزینه شخصی، حس میکنم پولم ارزش دارد نه اثرم، نهایتا با روابطی که داشتم و لطف دکتر ساکی، کتاب را حقالتالیفی در نشر خوزان به چاپ رساندم، هر چند زیر نظر نهادی نبودم و کاملا مستقل بودم و کتاب اولم بود.
اما امروزه چاپ کتاب بسیار راحتتر از گذشته شده است چون بیشتر ناشران تاجر شدهاند و در قبال دریافت پول سختگیری فنی و محتوایی ندارند. این روزها کسانی هستند که هیچ تجربه و سررشتهای در شعر ندارند، اما صرفا برای شهرت کاذب، کتاب چاپ میکنند و جالب اینجاست که ناشران هم برای منافع خود با آنها همکاری میکنند. اما آفت شعر و چاپ کتاب تنها به این محدود نمیشود، متاسفانه این روزها فضای مجازی موجب جولان برخی افراد تاریخمصرفدار شده است.
یعنی تاثیر منفی بر شعر گذاشته است؟
صد البته؛ شاعری که هیچ تجربهای ندارد، صرفا به خاطر فالوئرهایی که دارد، شاعر خوبی به نظر میرسد و کسی که در فضای مجازی حضور ندارد، دیده نمیشود و در واقع تعداد لایک و فالوئر، باعث میشود شاعری به شهرت برسد یا نه، در واقع انتخاب شاعر بهتر بستگی به تیپ و چهره هم پیدا کرده، و مانند زمان سعدی، هر که روی زیباتری داشته باشد، هواخواهان بیشتری هم دارد و شاعر بهتری هم شناخته خواهد شد!
این در حالی است که بسیاری از افرادی که سواد ادبی قابل توجهی دارند، اصلا شناخته نمیشوند و در گوشه انزوا، تواناییهایشان خاک میخورد. همین مسائل باعث میشود که اعتماد عمومی به ادبیات از بین برود، و مردم با آثار مطلوب روبهرو نشوند.
البته ناگفته نماند که از بین رفتن اعتماد عمومی به دلیل ضعف شعرهای موجود هم هست و همهی تقصیرها را نمیتوان گردن محیط مجازی و مدیا و گرانی کتاب... انداخت، یعنی به خاطر کیفیت پایین کارهای موجود (همین آثار فیکهای مذکور) مردم رغبت زیادی برای خواندن آثار ندارند.
برخلاف نظر شما برخی معتقدند فضای مجازی موجب کشف استعدادها شده است. یعنی این موضوع درست نیست؟
ببینید، همه افرادی که در فضای مجازی فعال هستند، فیک و یا به اصطلاح شاعرنما نیستند، اما گویی یک جریانی، فضای مجازی را رهبری میکند و همان جریان هم تعیین میکند که کدام اشعار مطرح شوند و کدام مطرح نشوند، که اصولا هم جریان مذکور، افراد لایق را معرفی نمیکند و کسانی را معرفی خواهد کرد که موافق جریان آنها و تامین کنندهی منافعشان باشد.
من دوستدار مردم شعر دوستم هستم و ایشان را دعوت میکنم به آشتی با صحنه شعر، چون علیرغم وجود فیلم و رمان و... هر چیزی جای خود را دارد و هیچکدام جای شعر راستین را نخواهند گرفت و برای شناخت نفس و راهیابی به سطوح بالاتر هستی، باید اشعار باشکوه خوانده شود.
کتاب دیگری هم در دست چاپ دارید؟
بله، نطفهی «هندسهی مطرود ۲۰ ق.» بسته شده است و امیدوارم کارهای بیشتری داشته باشم.
نظر شما